دوازدهمین جلسه از دور یازدهم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره60 نمایندگی باغستان کرج با استادی مسافر بهزاد، نگهبانی مسافر امیر و دبیری مسافر حسن با دستور جلسه وادی سوم و تاثیر آن روی من پنجشنبه 8 خرداد ماه 1404 ساعت 17:00 آغار به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند بزرگ را شاکرم که بار دیگر فرصت شد در این جایگاه قرار بگیرم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم، دستور جلسه این هفته وادی سوم و تاثیر آن روی من می باشد، وادی سوم به بنده می خواهد این را بگوید که هیچ موجودی به اندازه خوده انسان به خودش فکر نمی کند، وادی اول به بنده میفرماید که باید تفکر کنی و راه درست را پیدا کنی و همچنین در وادی دوم به ما می گویند که نا امید نباش و خودت را دست کم نگیر زیرا به جهت بی هودگی به این جهان نیامده ای.
و در ادامه وادی سوم به بنده می گوید باید خودت روی خودت حساب کنی، در این وادی تاکیدی بر کلمه باید است و این وادی به من نمی گوید که سعی و تلاش کن بلکه با کلمه باید شروع می شود، وادی سوم به بنده آموزش می دهد که مشکلاتم را به گردن کسی نیندازم و فردی کاملا مسولیت پذیر باشم، بنده اگر بخواهم کمی راجب خودم سخن بگویم حدود 10 سال پیش پس از رهایی، از کنگره60 رفتم و باخود فکر می کردم که آموزش های کنگره60 را دریافت کرد ه ام.
اما پس از مدتی با مشکلاتی مواجه شدم از جمله سیگار که ضربه شدیدی به بنده وارد کرد که در نهایت روانه بیمارستان شدم، افراد باید قدر حضورشان در کنگره60 و جایگاه های خدمتی را بدانند، پس از مدتی برای بار دوم با مشورت همسفرم برای درمان سیگار وارد کنگره60 شدم، در اوایل سفرم منظم نبودم و کامل در جلسات حظور نداشتم اما با تذکر مرزبانان بالاخره راهنمای درمان سیگارم را انتخاب کردم و در لژیون شرکت می کردم.
خداراشاکرم که در آخر در مسیر درمان قرار گرفتم و به عبارتی سیمم وصل به کنگره60 شد، نکته ای که برای بنده در آموزش های کنگره60 وجود دارد این است که هر چقدر از این آموزش ها بیشتر یاد می گیرم تازه می فهمم که هیچ چیزی نمی دانم، در واقع از لحاظ جسمی و روحی روانی به تعادل رسیده ام، اما از لحاظ جهان بینی برای پیدا کردن خودم هنوز هم خیلی کار دارم ، در کنگره60 ما یاد می گیریم که تعادل یک قانون است، دقیقا برعکس چیزی که بنده در زمان اعتیادم داشتم.
جهان اعتیاد، جهانی کاملا فارق از تعادل می باشد، به نظر بنده کنگره60 برای سفر اولی ها یک آموزشگاه و برای سفر دومی ها یک دانشگاه محصوب می شود، جمله ای که بنده همیشه با آن زندگی می کنم و تاثیر زیادی روی بنده گزاشت، این است که رهایی یعنی پیدا کردن راه، پیدا کردن راه هم یعنی این که بنده زشتی ها و ایرادات درون خود را پیدا و رفعشان کنم. از این که به صحبت های بنده توجه کردید از همه شما عزیزان سپاسگزارم.
تایپ: مسافر پیمان لژیون یکم
تنظیم و ارائه: مرزبان خبری مسافر محمدرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
34