دوازدهمین جلسه از دور پنجاهویکم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی شفا مشهد با استادی مسافر محمود، نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر تقی و با دستور جلسه "وادی سوم و تاثیر آن روی من" پنجشنبه 8 خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمود هستم یک مسافر،
ابتدا خداوند را شاکر و سپاس گذارم برای فرصت حضور در این جایگاه و آشنا شدن با تفکر کنگره ۶۰، از گروه مرزبانی و ایجنت محترم تشکر میکنم که به من اعتماد کردند تا در این جایگاه خدمت کنم. از مسافر آقا محسن لژیون ۱۸ تشکر میکنم. از راهنمای خودم هاشم آقا تشکر میکنم که به من اعتماد کردند تا در این جایگاه باشم. دستور جلسه وادی سوم و تأثیر آن روی است. من ابتدا یک فلاشبک به وادی اول و دوم میزنم برای اینکه وادی سوم برای خودم بازتر شود. تمام دستور جلسهها و وادیها در کنگره ۶۰ یک قسمت دوم هم دارد. مثل همین وادی سوم و تأثیر آن روی من که این قسمتش خیلی مهم است. زمانی که وادی را گوش میکنیم و سیدیهای آموزشی آقای مهندس دژاکام را گوش میکنیم و از روی کتاب تیتر و مطالب داخل کتاب را میخوانیم قسمت دومش این است که چه تأثیری در زندگی من داشته و این قسمت خیلی مهم است زیرا اگر یک روزی ما وارد کنگره ۶۰ شدیم باید بدانیم تقدیر و آینده ما این بوده است که وارد کنگره ۶۰ بشویم و حالا که آشنا شدیم حیف است که آموزش نگیریم و از این آموزشها استفاده نکنیم و تغییر نکنیم. وادی اول به من یادآور شد که تو در زندگی گذشتهات حتی به خودت زحمت نمیدادی که تفکر کنی و برای کارها و گرفتاریهایت حتی تفکر کنی و همیشه باری به هر جهت ادامه میدادی، وادی دوم که وادی خوبی برای من مثل یک گذرگاه بود و امیدواری را به من یادآور شد که من بیهوده و پوچ نیستم، بیهوده به دنیا نیامدهام و حتماً یک رسالتی دارم که پا در جهان و این بعد از زندگی گذاشتهام و فقط باید نقش خودم را پیدا کنم و رسالتی که بر عهده من هست را بشناسم و اجرایش کنم.
بهخاطر اینکه در زندگی گذشتهام بیشتر قسمتهایش تاریک بود و هیچوقت فکر نمیکردم که یک انسان بدرد بخور هستم یا اینکه انسانی هستم که میتوانم مفید واقع بشوم و همیشه توی سر خودم میزدم و احساس میکردم که من اصلاً در این زندگی هیچ جایگاهی ندارم نه در محل کار، نه در زندگی و همان احساس خودکمبینی یا عدم اعتمادبهنفس که در وادی سوم با این دو مقوله آشنا شدم و مقداری به خودم زحمت دادم فکر کنم. در سفر اول و کنگره ۶۰ اگر بخواهم مثال بزنم وقتی وارد کنگره شدم به من گفتند اگر میخواهی به درمان برسی فقط گوش کن، اگر میخواهی به درمان برسی تمام آنچه که راهنما به تو میگوید انجام بده، تمام آنچه که قوانین کنگره ۶۰ است را انجام بده تا به درمان برسی و من چون راه دیگری نداشتم و در زندگی گذشته تمام راهها را خودم شخصاً رفته بودم اینجا چشم گفتم و صادقانه جلو آمدم. خوب وادی سوم تنها وادی است که با کلمه باید شروع میشود، نگاه کنید وقتی یک کلمه باید را آقای مهندس اول وادی میگذارد، یعنی راه دیگری نداری، یعنی باید مشکلات خودت را اول بپذیری و بار مشکلاتی که در زندگی گذشته و امروزت داری خودت باید به دوش بکشی و اگر قرار باشد باز هم نپذیری و انگشت اشارهات به سمت دیگران باشد یا بخواهی برای حل و رفع مشکلاتت دست به دامن این و آن شوی یا بخواهی با دعا و با جادو جلو بروی هیچ اتفاقی در زندگیات رخ نخواهد داد، پس باید بپذیری که در زندگی گذشتهات بهای سنگینی بهخاطر بیماری مصرف مواد مخدر دادهای، یا یک همسفر باید بپذیرد که در زندگی گذشتهاش با یک فرد مصرفکننده عوارض بیماری اعتیاد در او هم نفوذ کرده و او هم نیاز به آموزش دارد و اگر اینها را پذیرفتی در وادی سوم میآموزی بار زندگی را خودت به دوش بکشی.

امروز بار زندگی دیگران را کس نمیتواند به دوش بکشد، یک مثال آسان بزنم که برای خودم کارساز بود، امروز وقتی دندانم درد بگیرد، درد آن دندان را فقط خودم میفهمم و برای درمانش هم خودم باید اقدام کنم، اگر خودم را به دندانپزشکی رساندم و در جهت درمانش اقدام کردم درد دندانم آرام میشود و من هم آرام میشوم ولی اگر انگشت اشارهام به سمت دیگران باشد و زندگی و دنیای اطراف را مقصر بدانم هیچ مشکلی از من حل نمیشود، در مورد سفرم هم هیچوقت به درمان و رهایی نمیرسم. شاید امروز زندگی من بذری است که درگذشته کاشتهام که جایگاه من داشتن این زندگی شد و کارهایی که امروز انجام میدهم حتماً در آینده نتیجهاش را خواهم دید. (یکعمر زندگی بدون تفکر و با مصرف مواد مخدر) چون در زندگی یک مصرفکننده فقط مصرف مواد و جنس خوب بوده که حرف اول را زده است و هیچوقت به زندگی خوب یا به آرامش فکر نکردهام، ولی اگر امروز وضعیت مالی خوبی ندارم و هنوز در برخورد با خانواده مشکل دارم بذری است که خودم کاشتهام و باید آن را قبول کنم. یک شاهکلیدی که در وادی سوم است این است که عجله نکنی که چون دو روز است وارد کنگره 60 شدهای باید تمام کارهایت درست شود یا از تهران که برگشتی و گل رهایی را گرفتی تمام مشکلات قرار است حل شود و حالت کاملاً خوب شود یا مشکل مالیات تماماً حل شود، نه اینطور نیست.
درست است گل رهایی را میگیری به مواد مخدر سیگار احتیاج نداری، اما کارهایت درست نشده و باید وارد سفر دوم شوی و آموزشهای جدیدتری بگیری، باید دانایی را بالا ببریم تا در آینده هر تصمیمی که میخواهی بگیری به عواقب آن آگاه باشی، پس اجراکردن وادیها در زندگی ما نقش مهمی دارد و حل مشکلات ما به عهده خودمان میباشد، چون ما به این بعد از حیات آمدهایم تا روش حل مشکلات را خودمان بیاموزیم، سخت نگیریم، چون این مشکلات گذرگاهی است که ما بتوانیم آموزش بگیریم تا پا به بعد دیگر حیات بگذاریم. حال که از زندگی خود ناراضی هستیم و حال خوبی نداریم خداوند لطفی کرده است که ما وارد کنگره شدهایم، چون حال خوب و انرژی مثبت در کنگره بسیار است، اما خود ما باید پیدایش کنیم، باید خودت جستوجو کنی تا پیدا شود، اگر جستوجو کردی و آن را پیدا کردی به آرامش و آسایش خواهی رسید. امیدوارم بتوانیم در مسیر درست حرکت کنیم و از این وادیهایی که آقای مهندس به این زیبایی نوشتند و سیدیهایی که بیان کردند بتوانیم ذرهای از آنها را در زندگیهایمان اجرا کنیم. از اینکه سکوت کردید و به صحبتهای من توجه کردید متشکرم.
مرزبان خبری: مسافر علیاصغر
تایپ مسافران: ابراهیم لژیون19، حسین لژیون1، علیرضا لژیون19
عکس: مسافر علیرضا لژیون7
تنظیم و ارسال خبر: مسافر امید لژیون 14
- تعداد بازدید از این مطلب :
71