کل برنامه جهانبینی ما راجع به شناخت انسان است؛ چون اگر بشناسیم، میتوانیم حرکت کنیم؛ اگر نشناسیم هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم. موقعی میتوانیم اتومبیل را درست کنیم که بلد باشیم؛ پس وقتی در مورد چیزی شناخت داشته باشیم، میتوانیم یه راه حل خوب برایش ارائه دهیم. تا انسان را نشناسیم، نمیتوانیم یه راهحل برای درمان بیماریها بدهیم، برای همین چندین سال است که نمیتوانیم، انواع بیماریها را درمان کنیم و فقط توانستهایم، جلوی مرگ و میر را بگیریم. کسی که بیماری پارکینسون و آلزایمر دارد، باید تا آخر عمر دارو بخورد، برای بیماریها درمانی نیست؛ ولی نگهدارنده است. ما کلمه روح و جن را خیلی شنیدیم و درباره آنها کتابهای زیادی نوشته شده است؛ ولی اصلاً نمیدانیم، چه هستند. هنوز فرق بین نفس و روح را متوجه نشدهایم و یا تعریفی برای جن نداریم، نفس را همان روح میدانیم. جهان بر پایه اضداد است و اگر بدی، دروغ و کینه نباشد، نمی توانیم خوبی، راستگویی و دوستی را درک کنیم. فصل بهار؛ فصل زایش طبیعت و زنده شدن درختان است، همینطور برای حیوانات، فصل جفتگیری است. از آنجایی که خلقت بر مبنای اضداد است و ما میخواهیم، همه چیز در جهت مثبت باشد، دشمنی، جنگ، کینه، ویروس و گرسنگی اصلاً نباشد، چنین چیزی امکان ندارد؛ اگر شب نباشد، شما روز را نمیفهمید. اضداد جز بافت زندگی است و ما همین را قبول نداریم. در جنگ سپر، تیر و کمان احتیاج است و برای به کار بردن آنها نیرو و قدرت میخواهد، قدرتی که بتواند این ابزار را به چرخش دربیاورد. برای حیات نوع بشر، همیشه موضوعی بوده، است و خواهد بود؛ یعنی گذشته، حال و آینده. انواع مختلفی از انسانها وجود دارند. ما میخواهیم، همه انسانها خوب و صالح باشند که اگر این گونه باشد، خیلی خوب میشود؛ ولی چون بر مبنای اضداد است، امکان پذیر نیست. افرادی که تسلیم خداوندگارند، کم و اندک هستند، آنها تسلیم خداوند و فرامین را اجرا می کنند. دوم آنانی که در تسلیم شدن، تردید دارند، واقعا بهشت یا جهنمی است، حساب و کتابی وجود دارد. وقتی میگوییم، خداوند را نمیخواهیم، مجسم کنیم باید این را تفسیر کنیم که آیا در طبیعت نظام دهندهای وجود دارد که باعث شده این قوانین به وجود بیاید و هستی شکل بگیرد؟ سوم آنانی که میگویند: هیچ کدام از اینها را ما قبول نداریم، طبیعت ما را به دنیا آورده است، ما زندگی میکنیم و بعد هم تمام میشود. فرقهایی بین انسان و حیوان وجود دارد، حیوان طبق یک برنامه خاصی پیش میرود: مانند تولید مثل، تغذیه و نجات جان خویش است؛ ولی به انسان اختیار داده شده است، بین دوراهی خوبی و بدی قرار میگیرد تا به اختیار خود انتخاب کند. به سه مؤلفه نفس، روح و جن نفس واحده میگوییم. جن که پنهان میباشد و با نفس جسم را اداره میکند و روح برای پالایش و تزکیه است. نفس انسان را به حرکت در میآورد. بدن انسان؛ مثل یک اتومبیل میباشد که نفس انسان راننده آن میباشد و روح که متعلق به خداوند و پاک است. کار جن درون، ضد ارزش و به سمت تاریکی حرکت کردن است؛ مانند کینه دوزی، غیبت، تجسس در کار دیگران است. ما باید نجوای بین روح و جن درون را درک کنیم و تشخیص بدهیم که نفس اماره تحت تأثیر جن درون و نفس مطمئنه تحت تاثیر روح درون است. روح مظهر پاکیها و خوبیها است.
برداشت من از این سیدی:
خیلی وقتها به خاطر ناآگاهی، دچار ترسهایی میشوم که واقعیت ندارند که یکی از آنها ترس از جن است. آقای مهندس حسین دژاکام خیلی قشنگ توضیح دادند که جن در وجود ما قرار دارد و ترس ما از جن بیشتر از روی جهل و ناآگاهی است. پس انسان با کارها یا افکار اشتباهش راه را برای او باز میکند. آقای مهندس حسین دژاکام در پایان تاکید میکند که روح ما گنجی بینهایت ارزشمند و نوری از جانب خداوند است.
تایپیست: همسفر بتول، راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر صوفیه، راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر سمیه، مرزبان خبری
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه، راهنما همسفر فرزانه، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گوجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
74