انسانها گاهی از نعمتهای فراوانی که خداوند به آنها داده است قدردانی نمیکنند. این بیتوجهی و عدم قدرشناسی میتواند دلایل مختلفی داشته باشد، مثلا آگاهی نداشتن گاهی انسانها از ارزش واقعی نعمتها آگاه نیستند و یا به طور کافی به آنها فکر نمیکنند یا اینکه فرد به جای قدردانی به خود و تواناییهای خودش میبالد و نعمتهای خداوند را نادیده میگیرد.
ناامیدی، مشکلات و سختیهای زندگی گاهی باعث میشود انسانها نسبت به نعمتها بیتفاوت شوند و یا اینکه مقایسه کردن خودم با دیگران، میتواند حس ناامیدی و عدم قدرشناسی را تشدیدکند.
من خدا را شکر میکنم که در کنگره هستم و کنگره با آموزش و آگاهی و جهانبینی به من نگاهم را به جهان اطرافم و نعمتهایی که خدا به من داد باز کردکه شکرگزار باشم. خیلی وقتها انسان تصور میکند که خود من هستم و لا غیر مثلاً فرد تصور میکند که تنها خودش مهم است و هیچ چیز و هیچ کس دیگری در جهان اهمیتی ندارد و فرد معتقد است جهانی نیست حساب و کتابی نیست این جا نشان میدهد که فرد به نظم، حساب و کتاب در جهان باور ندارد. احتمالاً درک او از زندگی، صرفاً تجربهی شخصی و بیمعنی است. این نوع تفکر معمولاً با دیدی سطحی و بیتوجهی به پیامدهای اعمال همراه است یا میگوید نیروی مافوقی نیست مثلاً فرد معتقد است که هیچ نیرویی، الهی یا غیرالهی به اعمال او نظارت نمیکند و پاسخگوی آنها نیست. این نگرش میتواند به بیمسئولیتی و عدم توجه به پیامدهای اعمال خود منجر شود. در آنجا فرد خود را در مرکز جهان قرار میدهد و از هر نوع نظم، حساب و کتاب یا نیروی برتر انکار میکندکه باز من مرجان درکنگره یاد گرفتمکه یه ساختار الهی هست با بهترین نظم دهندهی هستی(قدرت مطلق) وجود داردکه همهی چیز این جهان به اذن و اراده و خواست او هست و هرچیزی روی اصول و نظم جهان هستی پیش میرود که هرکنشی واکنشی داردو هر عمل خوب و بدی روزی جوابی دارد خالقی وجود دارد که شناخت کامل از همه چیز از جمله موجوداتش دارد. من فقط بخش کوچکی از کل هستی را درک میکنم و توانایی شناخت کامل خودم را هم ندارم.
خداوند، خالق، آفریننده و داناییمطلق است که من بعد از ۳۷ سال اینجا درکنگره به وجودش پیبردم و با آموزشهایی که در کنگره60 گرفتم متوجه شدم زندگی بر اساس سه اصل تقدیر، خواست و فرمان الهی رقم زده شده که مهمترین آن خواسته است؛ یعنی همه انسانها زندگیشان را بر اساس خواست بنا میکنند. قبل از کنگره من همیشه فکر میکردم هر اتفاقی که در زندگیام افتاده تقدیر و سرنوشتم بوده و مدام گردن تقدیر و شانس میانداختم؛ در کنگره متوجه شدم کسانیکه فقط به تقدیر معتقد باشند افرادی خرافی هستند که همیشه به دنبال مقصر برای مشکلات خود میگردند.
تقدیر نامه پیشین که مربوط به روز الست است؛ یعنی زمانیکه انسان خلق شده است. نکته مهمی در این سیدی بود که به اتفاقاتی که در گذشته رخ داده است نباید تاسف خورد چون در زندگی باختی وجود ندارد. بعضی انسانها در گذشته و بعضیها در آینده زندگی میکنند؛ با زندگی کردن در گذشته یا رویاهای آینده زمان حال را از بین میبریم؛ از گذشته تجربه و برای آینده برنامه ریزی کنیم. در زمان حال نباید از هیچ موضوعی ترسید باید با کوشش و تلاش آن را انجام داد با نگاه کردن به گذشته از اشتباهات خودمان تجربه کسب کنیم و در بیان حقیقت نباید عجله کنیم و باید با توجه به مکان، زمان و شرایط افراد حقیقت را بیان کنیم و اگر خواستهای از فردی داریم باید به بیان، زمان و مکان مناسب توجه کنیم و در نهایت به مسائل منفی نباید فکر کرد.
گاهی تلاش برای رسیدن به چیزی به دلایل مختلف نتیجهی خوب و مطلوبی ندارد صرف وقت و انرژی برای تلاش بیفایده است و تمرکز روی چیزهای دیگری که کنترلپذیر هستند مفیدتر خواهد بود و غمگین شدن به خاطر نتایج نامطلوب یک واکنش انسانی است.درک دلیل غم میتواند به فرد در مقابله شدن با احساسات کمک کند و راههایی برای بهتر شدن وضعیت خود پیدا کند، درنهایت اینکه برای چه چیزهایی نباید تقلا کرد نیاز به آگاهی و آموزش، درک دقیقتر از شرایط، هدف و توانایی هاست انتخاب درست میتواند به موفقیت،سلامت روان و رضایت فرد ختم شود.
منبع: سیدی غیب
نویسنده: همسفر مرجان رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: دبیر سایت همسفر الهام
همسفران نمایندگی شوشتر
- تعداد بازدید از این مطلب :
39