English Version
This Site Is Available In English

نداشتن توقع از دیگران، رمز رسیدن به آرامش است

نداشتن توقع از دیگران، رمز رسیدن به آرامش است

سلام دوستان ملیحه هستم همسفر

در وادی سوم یاد گرفتیم که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند. در زندگی، برای حل مشکلات بالاترین نقش بر عهده خود ما است. همان‌طور که در سی‌دی «یین و یانگ» گفته شد؛ اگر انسان بتواند از نیروهای درونی خودش، دیگران و کل هستی آگاهی پیدا کند؛ آن‌وقت خیلی از مسائل و مشکلاتی را که پیش می‌آید به شکل دیگری می‌بیند و اگر دچار عصبانیت شد، می‌تواند حس خود را کنترل کند و روی حس طرف مقابل اثر بگذارد. کسی که شخصیت محکم و متعادل داشته باشد، می‌تواند از نعمت زندگی برخوردار شود، از آن لذت ببرد و مشکلات زندگی را خودش حل کند. انسان هر چه‌قدر شخصیتش خرد شود، به همان میزان وارد تاریکی می‌شود. اگر بخواهیم به سمت روشنایی برویم، غول بزرگ تاریکی به ما اجازه نمی‌دهد و تمام قدرت ما را می‌گیرد تا در تاریکی بمانیم.

برای اینکه بتوانیم مشکلات خودمان را حل کنیم و خوبی و روشنایی را جایگزین کنیم؛ نباید با سلاح کینه و نفرت این کار را انجام دهیم. مشکلاتی که ما برای خود به وجود می‌آوریم، در اثر کاشت بذرهایی هستند که در گذشته با دست خودمان آن‌ها را کاشته‌ایم؛ وقتی مشکلات پیش آمد، ما نمی‌توانیم گوشه‌ای بنشینیم تا دیگران مشکل ما را حل کنند؛ درست مانند کاری که تا قبل از کنگره انجام می‌دادیم؛ همیشه می‌خواستیم دیگران مشکل ما را حل کنند و آن‌ها را مقصر اصلی می‌دانستیم؛ ولی اکنون متوجه شدیم که باید دست از تلاش برنداریم، از دیگران انتظاری نداشته باشیم، اطلاعاتی که در کنگره به دست می‌آوریم را عملیاتی کنیم و با نگاه‌کردن به طبیعت و الگوگرفتن، مشکل خود را حل کنیم. هیچ‌‌کس به‌اندازه خود ما دلسوز زندگی ما نیست؛ اگر خودمان تلاش و کوشش کنیم به موفقیت می‌رسیم؛ اگر شخصیت محکم و متعادل داشته باشیم و به وسوسه تاریکی توجهی نکنیم، از بین می‌رود.

ما باید کلیه مسئولیت زندگی خودمان را بپذیریم، سختی‌ها را با دل‌وجان قبول داشته باشیم، سعی کنیم با تمام توان برای حل مشکلات خود تفکر و تدبیر کنیم، از نظر دیگران استفاده کرده و در نهایت خودمان تصمیم بگیریم. من باید توانایی‌های خودم را بشناسم، آموزش بگیرم، به روشنایی‌ها برسم و قدرت فکرکردن را داشته باشم. آرامشم بر اساس مثلثی به نام شخصیت است؛ اگر این سه ضلع احساس معصومیت، لیاقت و امنیت در تعادل باشد، من آرامش دارم. انسان اشتباهاتی دارد که نباید از یاد ببرد و فقط اشتباه دیگران را ببیند و باید از خود گذشتگی داشته باشد و نگذارد ضلع لیاقت او ضربه بخورد؛ اگر بخواهم همه بدی‌ها را به دل خود راه دهم و برای درک آن‌ها اقدامی نکنم، به خودم ضربه زده‌ام و وارد تاریکی می‌شوم. انسان‌های بی‌لیاقت همیشه دنبال مدرک جمع‌کردن هستند. خراب‌شدن حال من باعث می‌شود که محکم‌تر شوم، قدم‌های قوی‌تری بردارم و نباید اجازه دهم حال خراب من سطح انرژی‌ام را پایین بیاورد. مشکلاتی که به وجود می‌آید برای من این معنا را دارد که در گذشته درست عمل نکرده‌ام و مرتکب اشتباه شده‌ام. بزرگ‌ترین قدرت و توانایی من، قدرت فکر کردن است تا بتوانم مشکلات خودم را حل کنم؛ اگر انسان بخواهد، روشنایی را درک کند باید تاریکی را تحمل کند.

سلام دوستان نفیسه هستم یک همسفر

در وادی اول آموختیم که با تفکر ساختارها آغاز می‌گردد؛ خداوند ما را به گونه‌ای آفریده است که با تفکر صحیح، برای زندگی خود برنامه‌ریزی داشته باشیم. وادی دوم به ما آموخت که هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نگذاشته و هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم. در وادی سوم می‌آموزیم که هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند؛ بعضی انسان‌ها بر این باور هستند که باید کارهایشان را دیگران انجام دهند، یا نیازمند دیگران هستند و اعتقادی به توانایی‌ها و نیروهای درونی خود ندارند و یا اشتباهات خود را بر عهده نمی‌گیرند و از زیر بار مسئولیت‌های خود شانه خالی می‌کنند که این انسان‌ها همیشه دچار مشکل هستند؛ در صورتی که باید مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرند و خود، کلید مسیر اصلی راه خود را بیابند؛ یعنی خودشان، مشکلات خود را حل کنند؛ زیرا اگر انسان تلاش نکند، هر چه‌قدر هم جمع کننده مطالب باشد به راهی نمی‌رسد؛ بنابراین در مشکلات بالاترین نقش برعهده خود شخص است. برای خروج از مشکلات و حرکت به سوی آسایش و آرامش باید نیروهای درونی خود و نیروهای تخریبی و بازدارنده را شناخت تا بتوان با تدبیر درست به حل مسائل پرداخت.

این وادی به ما می‌آموزد؛ باید سطح توقع خود را از دیگران کم کرد و برای حل مشکلات منتظر دیگران نبود؛ اگر در تاریکی‌ها غرق شده‌‌ایم، خودمان باعث تاریکی دنیای خود هستیم و تنها خودمان می‌توانیم از این گذرگاه سخت عبور کنیم. مشکلات و گرفتاری‌ها باعث شده است از خود دور شویم؛ در صورتی که باید خویشتن خویش را شناخت؛ باید بدانیم در زندگی چه هدفی داریم و در جهت آن قدم برداریم. ما برای رسیدن به آسایش و آرامش باید چهارده وادی را پشت سر بگذاریم و برای رسیدن به وادی چهارده که عشق و محبت بلاعوض است، ابتدا باید از وادی سوم عبور کنیم؛ این وادی ما را با خویشتن خویش آشنا می‌کند که اگر می‌خواهیم دیگران را دوست داشته باشیم، دیگران ما را دوست داشته باشند و یا اگر می‌خواهیم قدرت مطلق را دوست داشته باشیم، ابتدا باید خویشتن خویش را دوست داشته باشیم.

سلام دوستان منیره هستم یک همسفر

در ابتدا خداوند بزرگ را بابت وجود آقای مهندس حسین دژاکام و کنگره ۶۰ شاکر و سپاسگزارم و از راهنمای خود که به من اجازه خدمت دادند، تشکر می‌کنم. وادی سوم با کلمه «باید» شروع می‌شود؛ یعنی قطعاً باید بدانیم که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند. اصولاً نود‌و‌نه درصد انسان‌ها در تفکرشان مشکل دارند و تفکر بعضی این است که دیگران کارهایشان را انجام دهند و یا وقتی دچار اشتباه می‌شوند آن را به عهده نمی‌گیرند؛ برای اینکه خودشان را دور بزنند، دیگران را مقصر می‌دانند و تا این مرحله پیش می‌روند که مسئولیت‌ها، افکار، اندیشه و خراب‌کاری‌های خود را بر گردن دیگران می‌گذارند‌.

این وادی می‌گوید: هیچ‌کس به‌اندازه خود من نمی‌تواند، کلید حل مشکلاتم را پیدا کند و درصدد جبران مشکلاتم‌ برآید‌. به گفته آقای مهندس، ما به این دنیا آمده‌ایم که روش حل مشکلات را یاد بگیریم؛ پس باید با تلاش و کوشش به سمت روشنایی حرکت کنم. اگر انسان تفکر و جستجو‌ نکند، حتی اگر با  همه کاوشگران ماهر هم همنشین‌ شود، به‌ جایی نمی‌رسد؛ پس خواستن توانستن است. من حرکت می‌کنم تا آرامش و حال خوب را تجربه کنم؛ اگر امروز دچار مشکلات متعددی هستم، درگذشته درست عمل نکرده‌ام و این در اثر بذرهایی است که ما درگذشته با دستان خودمان کاشته‌ایم و امروز با آن مواجه هستیم. آیا باید بگویم این سرنوشت من است؟ یا تقصیر پدر و مادر من و یا به زمین‌ و زمان ناسزا بگویم و در اینجا هر روز بیشتر و بیشتر در عمق ظلمات هدایت می‌شوم.

این وادی، وادی پذیرش از سوی انسان است؛ خداوند به انسان قدرت اختیار داده است و باور انسان نسبت به موجودیت خودش خیلی مهم است که اگر احساس ناتوانی کند که از من کاری برنمی‌آید؛ اجازه حرکت و تفکر را از من می‌گیرد. باید نیروهای منفی را بشناسم و بدانم شیطان به زیباترین شکل، وارد فکر و اندیشه ما می‌شود‌ و اگر مثلث شخصیت من آسیب ببیند؛ احساس بی‌لیاقتی می‌کنم، همیشه احساس ندامت و پشیمانی دارم و به این باور می‌رسم که لیاقت انجام کاری را ندارم. درد و رنج من نشانه ناخالصی‌ها در شهر وجودی من است. من اگر از دیگران توقع نداشته باشم، می‌توانم مشکلاتم را ذره‌ذره حل کنم.

رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون بیست‌و‌ششم)
ارسال: همسفر پگاه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شیخ‌بهایی
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .