English Version
This Site Is Available In English

زمانی می‌توانی توکل کنی که بتوانی فکر کنی

زمانی می‌توانی توکل کنی که بتوانی فکر کنی

وقتی حرکت کردم، مفهوم سکون را بیشتر فهمیدم و این نکته بسیار مهم است که انسان را در زندگی درک کند من متوجه شدم در زندگی دو دیدگاه متفاوت وجود دارد، یکی اینکه انسان فکر می‌کند که باید همه کارهایش را خودش برنامه‌ریزی کند، انگار که هیچ‌کس در هستی وجود ندارد. یک نیروی مافوق یا خداوندی وجود دارد که باید او را هم در نظر بگیریم در حالت اول، خودت هستی و باید در هستی حرکت کنی و به خواسته‌ها و هدف‌هایت با تلاش و زحمت برسی. هدف من این بود که استاد دانشگاه بشوم، اما در شرایطی قرار گرفتم که از دانشگاه اخراج شدم خیلی تلاش می‌کردم و ابتدا این را به حساب ضعف خودم می‌گذاشتم و فکر می‌کردم چیزهایی که بلد نیستم یا تفکرات غلطی که دارم، باعث این وضعیت شده است. به دنبال این بودم که به خواسته‌هایم برسم. جهان‌بینی ابزاری است که انسان می‌تواند ضعف‌های خود را پیدا و برطرف کند و به آن خواسته‌‌ای که دارد برسد. من به دنبال این بودم که رویاهای خودم را به حقیقت تبدیل کنم، ابتدای رویا بود و بعد از آن، در مصیبت و عذاب غرق شدم. جهان‌بینی ابزاری شد که من را از تاریکی‌ها و عذاب‌ها خارج کرد و به چرخه زندگی‌ بازگرداند. این تلاش‌ها همیشه ادامه داشت، اما یک‌چیز در اینجا کم بود که زیاد به آن توجه نمی‌کردم. وقتی عمیقاً به آن قضیه نگاه کردم انگار در آن تفکر تنها بودم، یعنی دیدگاه من انفرادی بود احساس نمی‌کردم که یک صورت پنهانی هم وجود دارد. اگر یک خالق و یک نیروی مافوق یا یک قدرت مطلق وجود دارد که من و هستی را آفریده است، پس باید شناخت و دانش بسیار بالایی داشته باشد. حالا آیا آفریننده من نسبت به خودم شناخت بیشتری دارد؟ آیا برای من یک برنامه خاص دارد یا ندارد؟ آیا نقشه‌ای برای من ریخته است یا خیر؟ آیا نیروهای مافوق وجود دارند یا وجود ندارند؟ در اینجا متوجه شدم که من به غیب و صور پنهان اعتقادی نداشتم، زمانی می‌توانی توکل کنی که بتوانی فکر کنی چیزی وجود دارد که از تو یا از خودت بزرگ‌تر و نیرومندتر است و باید به آن فکر کنی. اما من او را اصلاً به حساب نمی‌آوردم. بنابراین، ترس‌ها و وحشت‌ها خیلی عمیق می‌شدند، مانند انسانی که درد دارد، گرسنه است و تحمل همه‌چیز برایش بسیار سخت می‌شود. یک انسانی که بیمار است، بلند شدن و جابجا شدن برایش بسیار سخت می‌شود. این دقیقاً وضعیت ماست آیا انسان فقط خودش است و باید تلاش کند تا به نتیجه برسد؟ اگر کسی فکر کند که فقط خودش است، هنوز به درجه ایمان نرسیده و همیشه در ترس است که نکند زمانش را از دست بدهد و عمرش تمام شود. این وضعیتی بود که برای خودم تجربه کردم. وقتی موفق می‌شوی، ذوق مرگ میشوی و وقتی شکست می‌خوری، دق مرگ! آقای مهندس می‌فرمایند: اگر دست‌های آسمانی کنار برود، انسان ظرف چند هفته خودش را به نابودی می‌کشاند. هزاران دانشمند، ده‌ها و صدها سال مطالعه کردند و نتوانستند راه درمان اعتیاد را پیدا کنند آیا آن‌ها بی‌سواد بودند؟ آیا بی‌تلاش بودند؟ آیا نادان بودند؟ خیر. پس چرا راه درمان اعتیاد کشف نشد؟ چون آن نقشه آسمانی، همان تصویر بزرگ‌تر و همان نیروی مافوق باید این را رقم می‌زد و این همان ایمانی می‌شود  که در انسان به وجود می‌آید. نیروی مافوق می‌گوید: «ای انسان، تو تلاشت را بکن؛ نتیجه‌اش به تو ربطی ندارد. تو مأموری به تلاش، نه به نتیجه» یک حساب و کتابی وجود دارد خداوند به تلاش و حس شما نمره می‌دهد. حس برای انسان‌ها چیست؟ آیا فقط خودت مهمی یا دیگران هم مهم‌اند؟ اگر تلاش کنی در جهت حس درست، معادله عملکرد نیرو ضربدر جابجایی نیرو یعنی احساس، اهمیت پیدا می‌کند با چه احساسی تلاش کنیم؟ جابجایی همان حرکت یا مسیر حرکت است. اصلاً لازم نیست تلاش بیش از حد کنیم ما هیچ‌چیز نیستیم و اگر بخواهیم مالکش باشیم، بدبخت می‌شویم مالک همان کسی است که نقشه را ریخته است؛ همان کسی که گفت: «من تو را می‌شناسم، تو جایت اینجا نیست» آن کسی که جای تو را مشخص کرد، بر چه اساسی مشخص کرد؟ خواست، تقدیر و فرمان الهی.

خلاصه سی‌دی «غیب»
نویسنده: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر یلدا (لژیون یازدهم)
ارسال و ویراستار: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم) دبیر سایت

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .