جهانبینی بهخاطر شناخت انسان است. ما باید روح، جن و نفس را بشناسیم، زیاد شنیدیم؛ ولی نمیدانیم چه هستند. با شناخت آنها میتوانیم مسیر زندگی را بهدرستی برویم. ما نباید دروغ بگوییم؛ ولی بهخاطر منافعمان دروغ میگوییم. درست است که در کوتاهمدت منفعت میبریم؛ ولی در بلندمدت متضرر خواهیم شد.
فصل بهار فصل زایش و عید نوروز است. این دگرگونی در تمام دنیا به یک صورت است. کره زمین وقتی به یک نقطه خاص برسد فصل بهار آغاز میشود. همینطور درختان پس از مرده شدن در این فصل دوباره زنده میشوند.
دنیا بر مبنای اضداد در چرخش است و خلقت نیز بر مبنای آن است. اگر شب نباشد شما ارزش روز را نمیفهمید، اگر کینه، تنفر و دشمنی نباشد شما عشق و محبت را متوجه نمیشوید، سیری زمانی هست که گرسنگی باشد و سلامتی را زمانی میفهمید که مریضی باشد؛ پس جهان بر مبنای اضداد استوارشده، این را باید بپذیریم و درکش کنیم.
شمشیر در صلح نیام میخواهد؛ یعنی موقعی که صلح است، شمشیر را باید در غلاف گذاشت و در هنگام جنگ تیروکمان و سپر لازم است و نیرو و قدرتی میخواهد که بتواند این ابزار را به چرخش در بیاورد. برای تکامل بشر، همیشه موضوعی بوده، هست و خواهد بود؛ یعنی گذشته، حال و آینده که همه در حلقه ما هستند.
انواع مختلف از انسانها وجود دارد. انسانها یکگونه نیستند؛ بلکه 3 گروهاند: گروه اول تسلیم خداوند هستند که اندک و کمند، دروغ نمیگویند، غیبت نمیکنند، تهمت نمیزنند و... . گروه دوم آنانی که در تسلیم خداوند تردید دارند و میگویند آیا بهشت و جهنم وجود دارد و حسابوکتابی هست؟ وقتی میگوییم خداوند منظور موجود خاصی نیست؛ بلکه باید در نظر بگیریم آیا در جهان هستی یک نیرو و قدرت حکمفرما است؟ آیا در طبیعت نظام دهندهای وجود دارد که باعث شده این قوانین به وجود بیاید و هستی شکل بگیرد؟ گروه سوم آنانی که میگویند هیچکدام را نمیپذیریم و اصلاً خدا چیست؟ طبیعت ما را به دنیا آورده، زندگی میکنیم و بعد تمام میشود. من میتوانم دروغ بگویم، اجحاف کنم تهمت بزنم و هر کاری که منافعم را تأمین کند انجام میدهم.
حال بهگونهای دیگر میتوان گفت انسانها به 3 نوع تقسیم میشوند: انسان، انس جن و جن جن. دو مورد اول و دوم؛ یعنی انسان و انس جن، با تلاش و کوشش به راه و مقصد میرسند و در فردوس قرار میگیرند. گروه سوم جن جن، به نیروی تخریبی، بسیار تا بسیار وفادار است و با راستی کاری ندارد.
شاگرد سؤال میکند: فرق انسان، ناس و انس چیست؟ استاد پاسخ میدهد: انسان، ناس و انس همه دارای جسم و کالبد خاکی هستند و آشکارند؛ اما جن فاقد جسمیت و پنهان است. حال فرق انسان و انس در این است که انسان مثل گل پخته است؛ ولی انس مثل گل خام است.
زمانی که فرزندی متولد میشود روح و جن وارد جسم میشوند که با فریاد نوزاد توأم است. اگر یک مثلث را در نظر بگیریم رأس آن روح و اضلاع دیگر جن و نفس هستند که نام این مثلث، نفس واحده است. در جسم ما هم روح و هم جن وجود دارد. جن با نفس، جسم را اداره میکنند. در فرایند پالایش، روح به تکامل نفس کمک میکند و خودش به تنهایی کامل است. حال اگر این جنی که با نیروهای درونی و بیرونی کنترل میشود با ارزشهای الهی مطابقت داشته باشد و آن نفس از مرحله نافرمانی عبور کند، در این مرحله جن شروع به همکاری در جهت مثبت میکند و روح و عقل جایگاه سلطانی واقعی را لمس میکنند و جن هم با آنها در تضاد نخواهد بود. این بهترین نوع است که مدینه فاضله را برای ما به ارمغان میآورد. چنین انسانی در جهان مادی هیچ مشکل لاینحلی ندارد، قادر است همه مسائلش را حل کند و وقتی عمرش به پایان رسید، به بهشت خواهد رفت و آن جن عزیز هم میرود و حکم دیگری پیدا کرده و سالیان دراز زندگی میکند.
از سوی دیگر اگر جنی که با ما یا هر انسان دیگری به جهان میآید از نوع دیگر و غیرمعمول باشد، دائم با جسم و روح در نبرد است و نفس خواستههای خودش را دارد و این موجود در نهان با او همکاری نزدیک میکند و بقیه ماجرا را شما خوب پیشبینی میکنید.
نتیجهای که من از این سیدی گرفتم این است که آرامتر باشم و حواسم به صحبتهایی که با خود میکنم باشد که از طرف جن است یا روح؟
خلاصه سیدی «روح و جن»
نویسنده: همسفر پروین رهجوی راهنما همسفر خندان (عضو لژیون سردار)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر خندان (عضو لژیون سردار)
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر خندان (عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
111