در زندگی دو نوع دیدگاه وجود دارد؛ یکی اینکه انسان فکر کند فقط خودش باید برنامهریزی کند و کارهایش را انجام دهد و انگار که هیچکس و هیچچیزی در این دنیا نیست، دوم اینکه فکر کند بهجز خودش نیروی قویتر و بالاتری وجود دارد.
استاد امین میفرمایند: در دوران دبیرستان دوست داشتم که دانشگاه خوبی قبول بشوم و موفق هم شدم و هدف اصلی من این بود که استاد دانشگاه بشوم؛ اما زمانی رسید که میخواستم از دانشگاه اخراج شوم. در آن زمان بود که به دنبال جهانبینی رفتم و تلاش کردم که بفهمم اشکال کار کجاست.
استاد میفرمایند: من خیلی تلاش میکردم؛ اما وقتی نگاه کردم دیدم من در این دیدگاه تنها هستم، احساس نمیکردم و باور نداشتم که در صور پنهان باید نیرویی قویتر و بزرگتر از من وجود داشته باشد. در سوره بقره آمده است: کسانی به رستگاری میرسند که به دیگران خوبی کنند، نماز بخوانند و به عالم غیب ایمان داشته باشند.
استاد امین میفرمایند: من خوبی و عبادت میکردم؛ اما در عمل اعتقادی به غیب نداشتم. انسانی که به غیب اعتقاد نداشته باشد ترس، دلتنگی و وحشت عمیقی را تجربه میکند. آیا انسان باید فکر کند که در این جهان فقط خودش است و تنها خودش باید تلاش کند و به خواستههایش برسد یا فکر کند که آفریدگاری هم وجود دارد؟
کسی که فکر کند فقط خودش است به درجه ایمان نرسیده است. او تمام تلاش خود را میکند؛ اما در ترس و آشوب به سر میبرد؛ اما کسی که این دیدگاه را دارد که خالقی وجود دارد، تلاش میکند تا به خواسته و هدف برسد. زمانیکه به هدف خود رسید خوشحال است و اگر به هدف نرسید ناراحت نمیشود و میگوید من تلاش کردم، حتماً خواست و فرمان نرسیده است. و کسی که این دیدگاه را ندارد، همیشه در ناراحتی و استرس است. انسان چیزی نیست جز سعی و تلاش خودش. انسان مأمور به تلاش است. باید تلاش کند؛ اما نتیجه برایش مهم نباشد؛ اگر تلاش کند و به خواسته خود نرسد، حتماً به صلاحش نبوده است.
نویسنده : همسفر مهتاب رهجو راهنما همسفر محبوبه (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال :همسفر شهرزاد دبیر سایت
همسفران نمایندگی عطار نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
147