English Version
This Site Is Available In English

سهیم بودن در حال خوش

سهیم بودن در حال خوش

جلسه نهم از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی بندرعباس با استادی راهنما همسفر محبوبه، نگهبانی پهلوان همسفر فاطمه و دبیری دنور همسفر رقیه با دستورجلسه «وادی سوم (باید دانست هیچ موجودی به میزان انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را شاکرم که در لژیون سردار حضور دارم. از نگهبان جلسه، پهلوان همسفر فاطمه سپاسگزارم که استادی جلسه را به من سپردند.
من وقتی زندگی را شروع کردم و با مسافرم زیر یک سقف رفتم، برنامه‌ریزی‌های خوبی برای زندگیم داشتم و تا جایی که می‌توانستم تلاش می‌کردم تا بقیه را مسئول ندانم و مسئولیتم را روی دوش دیگران نیندازم. ناگهان اعتیاد آمد و آرام آرام به همه چیز در زندگی خدشه وارد کرد. آرام آرام رفت و آمدها، مسائل مالی، مراوداتی که با بقیه داشتیم، همه چیز زندگی را تحت شعاع قرار داد. خیلی تلاش کردم؛ چون راه درستی نبود، کمکی که نکرد و فقط تخریب را بیشتر کرد. مواد مصرفی از تریاک به مخدرهای دیگر تبدیل شد‌ و میزانش هم خیلی بیشتر شد؛ قطعاً مصرف بیشتر، باعث شد که آن تعادلی که یک آقا برای گذراندن زندگی باید می‌داشت را نداشته باشد و روز به روز بار مسئولیت گردن من بیشتر و سنگین‌تر شد. آن وقت بود که  خواسته و یا ناخواسته مسئله توقع پیش آمد؛ وقتی دیدم راهش را بلد نیستم که چطور با فرد مصرف کننده برخورد کنم و از پس مسئولیت‌هایم بر بیایم، این‌جا دیگر آرام آرام بقیه را مقصر دانستم و توقع من از بقیه بالاتر رفت و باعث شد مسئولیتم را به دوش افراد دیگری بیندازم.

زمانی که با یک حال خراب به کنگره آمدیم، با کمک راهنما، کتاب‌ها وآموزش‌ها آرام آرام حالمان خوب شد. وادی اول و دوم به من و مسافرم خیلی کمک کرد و امیدوار شدیم که یک جایی هست که همه مثل هم هستند و به هم کمک و محبت می‌کنند.
به وادی سوم که رسیدم، این وادی خودم را به خودم نشان داد و گفت: «اگر می‌خواهی درمان مسافرت از اعتیاد و درمان خود از تاریکی‌ها اتفاق بیفتد، بدان که تمام مسئولیت‌ها گردن خودت است.»  راهنما هم به من گفت: «اگر هر مشکلی هم که دانسته یا ندانسته داشتی، مقصر خودت بودی.»
زمانی که با این وادی آشنا شدم به من کمک کرد و تمام اضافه بارم را زمین گذاشتم و دیگر روی هیچ‌کس حساب نکردم. هرجا مشکلی بود، سعی می‌کردم خودم جستجو کنم و آن را حل کنم.

در وادی سوم خیلی قشنگ از مسائل مالی و مسئولیت گفته شده است. آقای مهندس از روز اول که کنگره را بنا نهادند تا به امروز به هیچ ارگانی یا شخصی اجازه ندادند هیچ کمک مالی به کنگره بکند و اعتقاد داشتند که اگر اعضاء بخواهند روی بقیه حساب کنند، این سیستم پا نمی‌گیرد و این چه تفکر عظیمی بود! امروز چقدر شعبه به کنگره‌ اضافه شده و همچنین دانشگاه ساخته شده است. هزینه آب، برق و سقفی که بالای سر ما است، تمام این‌ها به خاطر آن تفکر بود؛ قطعاً اگر می‌خواستند روی کمک دیگران حساب کنند، ما الان این شعبه‌ها را در هیچ کدام از شهرها نداشتیم و این‌قدر راحت نمی‌توانستیم آموزش بگیریم و مسافرمان به درمان برسد و حالش خوب شود. آقای مهندس حتی در زمینه تحقیقات بر روی بیماری‌ها و همین‌طور ارائه مقالات از کشورهای دیگر کمک‌مالی قبول نکردند و ما را در این کار سهیم کردند تا ما هم در موفقیت‌ها شریک باشیم.

   وقتی که به کنگره آمدیم به ما یاد دادند که هر چیزی را به اندازه نیاز و خوب بخریم. کنگره نمی‌گوید: «فقیر زندگی کن.» می‌گوید: «ثروتمند زندگی کن، ثروتمند ببخش، پس‌انداز کن.» این موضوع خیلی ارزشمند است؛ چون می‌دانیم پشت این آموزش‌ها چیست!
ما به کنگره آمدیم و به لطف خداوند و آقای مهندس و خانواده محترمشان زندگی ما سر پا شد. حالا من رسالت دارم که زندگی دیگران را سر پا کنم؛ یعنی وظیفه من است که  به بقیه کمک کنم.
از آقای مهندس تشکر می‌کنم که این  سی‌دی‌ها و منابع آموزشی دیگر را برای ما ارائه دادند و به ما کمک کردند تا روی پای خودمان بایستیم. امروز آن‌قدر کنگره توانمند عمل می‌کند که انسان‌های دربند اعتیاد یکی‌یکی درمان می‌شوند. به امید روزی که تمام کشورم و تمام جهان چه در زمینه اعتیاد و چه تمام بیماری‌ها درمان بشوند و همه ما خوشحال باشیم که توانستیم سهیم باشیم و لذت ببریم.

تایپ: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بندرعباس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .