استاد امین میفرماید: دیدگاههای عمومی متفاوتی در زندگی ما انسانها وجود دارد یکی اینکه انسان فکر میکند باید همه چیز را خودش برنامهریزی کند انگار در هستی هیچ شخص دیگری وجود ندارد و بایستی خودش برنامهریزی کند و حرکت کند تا با تلاش و زحمت به هدف و خواستههایش برسد.
استاد امین میفرماید: من قبلا همین دیدگاه را داشتم، یادم است موقع دبیرستان دوست داشتم بهترین دانشگاه قبول شوم اینقدر تلاش کردم و خواندم تا بالاخره موفق شدم و قبول شدم، هدف من این بود که استاد دانشگاه شوم این در حالی بود که داشتم از دانشگاه اخراج میشدم، استاد دانشگاه شدن کجا و اخراج شدن کجا! این برای من خیلی سخت و ناامیدکننده بود، من آن ماجرا را گذاشتم روی حساب تفکرات و حسهای غلط و درست هم همین بود از آنجا شروع کردم به یاد گرفتن جهانبینی که کجای کار من اشتباه است و جهانبینی برای من ابزاری شد که به من کمک کرد تا اشکالات خود را پیدا کنم و آنها را بر طرف کنم تا بتوانم به آن خواستههایی که دارم برسم، هدف من این بود که با کمک جهانبینی رویاهای خودم را به حقیقت تبدیل کنم اولش رویا بود؛ اما بعد از مصیبت و تاریکی سر درآوردم.
جهانبینی ابزاری شد که من بتوانم از آن عذاب خارج شوم و به زندگی برگردم. این تلاشها همیشه ادامه داشت؛ اما چیزی که گم بود این بود که انگار من در آن تفکر تنهای تنها بودم، اطرافیان و خانواده کنارم بودند؛ اما دیدگاه من انفرادی بود یعنی احساس نمیکردم که صورپنهانی وجود دارد، یک تصویر بزرگتری در این جهان وجود دارد آن تصویر را من نمیدیدم اینکه یک خالق، یک نیروی مافوق و یک قدرت مطلق وجود دارد و این قدرت مطلق که خالق من است، خالق کائنات، هستی و تمام موجودات که من جزء کوچکی از آن هستی هستم نیز میباشد.
آیا این خالق هستی شناخت بیشتری نسبت به خود من ندارد؟ آیا برنامهای برای من ندارد؟ اینجا همان مسئله یومنون بالغیب مطرح میشود. پرهیزکارانی که به رستگاری میرسند، افرادی که خوبی میکنند و با تقوا هستند. یومنون بالغیب اشخاصی هستند که جدا از احسان کردن، خدمت کردن، عبادت کردن و توکل کردن را یاد گرفتند و این توکل کردن زمانی اتفاق میافتد که به این باور برسیم یک نیروی قدرتمندی وجود دارد که ما به آن توکل کنیم، گاهیاوقات در محاسبات خودمان آن را حساب نمیکنیم که یک آفرینش وجود دارد، یک آفریدگار وجود دارد و اگر من درگیر مشکلات هستم یکی هست که از مشکلات من خبر دارد و قرار نیست تا همیشه با من باشد. شخصی که فکر میکند خودش تنهاست هنوز به درجه ایمان نرسیده است.
در قرآن آمده است اگر موفقیتی کسب کردید زیاد خوشحالی نکنید بلکه شکرگزار این موفقیت باشید اگر چیزی هم از دست دادید خیلی غمگین نشوید پس کسانی میتوانند توکل و ایمان پیدا کنند که دیدگاهشان عوض شود. وقتی نگرش من این باشد که یک نیروی بزرگ پشتوانه من است یواش یواش اعضای هستی برایم مهم میشود. باید این سوال را از خودمان بپرسیم که آیا ما یومنون بالغیب هستیم؟ اگر هستیم اتفاقاتی که برای ما در زندگی میافتد دیگر نباید حساسیت به خرج دهیم آن وقت از آرامش برخوردار میشویم.
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال: همسفر گلناز رهجوی راهنما همسفر آمنه(لژیون دوم)
همسفران نمایندگی کاشمر
- تعداد بازدید از این مطلب :
105