English Version
This Site Is Available In English

مسئولیت و پذیرش

مسئولیت و پذیرش

پنجمین جلسه از دوره سی ام کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی لوئی‌پاستور با استادی مسافر حسین، نگهبانی مسافر سامان و دبیری موقت مسافر حسام با دستور جلسه «وادی سوم و تاثیر آن روی من» در روز چهارشنبه هفتم خردادماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که فرصتی به من داده شد که در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.
در مورد وادی سوم، اگر بخواهم از تجربه‌ی شخصی بگویم؛ خیلی جالب است. ما از بزرگان آموختیم که دستور جلسه جست‌وجو می‌کند و آدم مخصوص آن دستور جلسه را پیدا می‌کند. من در وادی سوم، در حالی که ضعف دارم، دارم آموزش می‌گیرم.
تمام این چهارده وادی مثل یک حلقه به هم متصل‌اند. زمانی که من شروع به سفر کردن می‌کنم، بزرگ‌ترین آموزشی که در وهله‌ی اول گرفتم، وادی اول یا تفکر است.
وادی تفکر که می‌گوید: «من به چه چیزی فکر کنم و به چه چیزی فکر نکنم، و اصلاً چطور فکر کنم.»
وادی دوم، وادی ناامیدی است.
وادی سوم که خویشتنِ خویش را می‌گوید، مهم‌ترین قسمت آن پذیرش است.
حال مهم این است که دقیقاً چه چیزی را باید بپذیریم؟
این‌که مسئولیت انجام یک کار کاملاً بر عهده‌ی خود من است.
من اگر به این تفکر برسم که همه‌چیز در نهایت به خودِ من برخواهد گشت، مسیر و راه برای من باز خواهد شد.
ما در وادی اول فکر می‌کنیم که بیهوده در کنگره حضور نداریم.
حضور ما قطعاً با یک دلیل همراه است.
ما باید نقش خود را پیدا کنیم تا بعد از پیدا کردن خود، به خویشتنِ خویش برسیم.
این تفکر، به خویشتن خویش و پذیرفتن، خیلی سریع صورت نمی‌گیرد. لازمه و ریشه‌ی این امر، در علم و آگاهی است.
ما هنگامی که یک پله کم می‌کنیم، در اصل یک پله به آگاهی ما اضافه می‌شود.
ما باید بتوانیم آموزش‌هایی که در کنگره می‌گیریم را عملیاتی و عملی کنیم
(به قول استاد جهان‌بینی، استاد امین: «دانایی یک طرف قضیه است و داناییِ مؤثر طرف دیگر»).
هر آموزشی که می‌گیریم، حتماً باید کاربردی بشود تا به نتیجه برسیم.
در وادی سوم، ما به واسطه‌ی مواد مخدر، تمام توانایی‌ها و نیروهای ما از ما گرفته شده است.
حال می‌خواهیم آن‌ها را پس بگیریم. باید در مسیر، دستور جلسه‌ها، لژیون و مشارکت‌ها حضور داشته باشیم تا بتوانیم به‌راحتی از وادی سوم عبور کنیم.
خدا را واقعاً شکر می‌کنیم. کنگره بسیار جای عجیبی است، چراکه هر اندازه که رو به جلو پیش می‌رویم، یک‌سری درب‌ها به روی انسان گشوده می‌شود تا این آگاهی و علم بتواند در زندگی جاری شود.

ما فقط خودمان می‌توانیم دریابیم که چه اتفاقی برای ما افتاده است.
من فقط خودم می‌دانم که کنگره برای من چه‌کار کرده است و البته که لازمه‌اش این است که یک بازپرداختی داشته باشد؛ چه از نظر علمی و چه از نظر مالی.
من زمانی که به این تفکر برسم که از هیچ‌کسی هیچ انتظاری نداشته باشم، انگار می‌توانم از وادی سوم عبور کنم.
حال می‌خواهم یک نوشتاری را برایتان بخوانم:

باید دانست هر جا که روی خود حساب کردیم، به نتیجه رسیدیم.
برای برداشت موانع و مشکلات، پله‌پله بالا رفتیم، حالا پله‌پله پایین می‌آییم.
نخواهیم با شتاب‌زدگی (انقلابی، جنگی) آن را حل کنیم. با تفکر (وادی اول) و به آرامی، پله‌پله.
همه‌چیز، قدم به قدم.

استاد امین می‌فرمایند:
هر شخصی که سفر می‌کند، دو الی سه پله اول را خیلی خوب سفر می‌کند. به‌محض اینکه می‌خواهد به‌صورت مستمر و ادامه‌دار باشد، نیروهای بازدارنده و انسان‌های منفی‌باف نمی‌گذارند که عبور کنیم.
ما برای اینکه اسیر این نیروها نشویم، تنها یک راه وجود دارد و آن این است که دست خود را در دست راهنما بگذاریم.
ما هر زمان توانستیم فرمان‌بردار باشیم، نه خودفرمان، هر وقت توانستیم فرمان‌بردار باشیم، می‌توانیم از این نیروهای منفی جدا شویم.

من همیشه دست استادم را می‌بوسم، چرا که همیشه می‌فرمودند:
«بسیار آگاه باش و حواست را جمع کن، چراکه نیروهای بازدارنده یک کلاه روی سرت می‌گذارند، بدون آن‌که بشنوی، ببینی و فکر کنی، دست به اعمال ضد ارزشی خواهی زد و مواد مصرف خواهی کرد، و بعد به اعماق تاریکی خواهی رفت.»

رسیدن به حال خوش کار راحتی نیست؛ باید برای آن تلاش کنیم.
افرادی در کنگره هستند که وقتی حرفی می‌زنند، به دل می‌نشیند و شیرین است، چراکه دقیقاً آن شخص توانسته آموزش‌ها را کاربردی و عملیاتی کند. به همین دلیل است که حرف او دل‌نشین است.
حضور در کنگره، برکت است.

من زمانی که وارد کنگره شدم و اولین بار جزوه‌ی جهان‌بینی را دیدم، دیدم که کلاً سی صفحه است و با خودم فکر کردم که من سه‌روزه این را تمام می‌کنم، در حالی که الآن چهار سال گذشته، اما من همچنان در فهم آن ناتوانم.
چراکه کاربردی کردن همین امر، نیازمند رسیدن به دانایی و دانایی مؤثر است.
حرکت ما باید توأم با ثمره باشد.

وادی سوم، حُجّت را در باب خویشتنِ خویش به اتمام می‌رساند.
اعتمادبه‌نفس را در وجود انسان می‌پروراند.
امیدوارم که بتوانیم آن را کاربردی کنیم.

من زمانی که در لژیون حضور داشتم در سفر اول، صحبت‌های راهنمای خود را ضبط می‌کردم، چراکه واقعاً لذت‌بخش بود. چراکه هر زمان که احساس کنم لازم است، مجدداً بشنوم، با دقت به آن گوش می‌دهم، چراکه خیلی کاربردی است.
رسیدن به حال خوش، زحمت کشیدن، اعتقاد به متد DST، حضور در لژیون است.
باید این پله‌ها صورت گیرد، چراکه رابطه‌ی مستقیم با دانایی دارد.

از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید، ممنونم.

ضبط و تایپ: مسافر روح‌الله، مسافر سپند
عکس: مسافر مسلم(لژیون۱۱)
ارسال: مسافر حمید(لژیون ۷)
ویرایش: مسافر حسام(گروه سایت مسافران شعبه لوئی پاستور)
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .