سومین جلسه از دور چهل و دوم سری کارگاه های آموزشی کنگره60 نمایندگی ایمان، به استادی مسافر حمید، نگهبانی مسافر مهران و دبیری مسافر محمد جعفر با دستور جلسه" وادی سوم و تاثیر آن روی من" در روز چهارشنبه 7 خرداد ماه1404 ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکرم که اجازه داده شد در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.
من وقتی وارد کنگره شدم زندگی من دستخوش تغییرات زیادی شد و حالم به برکت وجود کنگره خیلی خیلی خوب شد. امید و اشتیاقم به زندگی خیلی عالی است همه اینها را مدیون کنگره هستم.
برداشت من در مورد دستور جلسه و وادی سوم این است که مسئولیت همه کارهایم را خودم به عهده بگیرم.
یک زمانی این تصور برای من وجود داشت که پدر و مادرم ، یا جامعه را مقصر همه مسئولیتها و کارهای زندگیم میدانستم و هیچگاه نمیخواستم بپذیرم که مقصر زندگیم و اتفاقاتی که برایم رخ داده، تقصیر خود من بوده است.
.JPG)
پذیرش این موضوع برای من امری بسیار سخت بود و خودم را مبرای از هرگونه مشکل میدانستم. همیشه دیگران و جامعه را مقصر رشد نکردن خودم میدانستم. اما با مطالعه در این وادی و پذیرش این موضوع که "جزء خودم کسی مسئول کارهایم نیست"، من را به آرامش میرساند. چون وقتی که تقصیرها را گردن دیگران میاندازم انگار در وجود خود و در صور ظاهر و باطن با همه سر جنگ دارم، ولی با پذیرش این نکته قطعاً به آرامش خاصی خواهم رسید. پذیرش این موضوع به من کمک می کند تا درک کنم که "مقصر همه اشتباهاتی که در زندگی کرده ام و مقصر همه اتفاقات خودم بودم، نه پدر و مادرم یا اطرافیانم و جامعه".
من برای ارتقاء یافتن باید شروع به حرکت کنم و با تلاش آن را درست کنم. این بازی به من یاد میدهد که پذیرش کنم که خودم مسئول همه اشتباهاتم هستم و آرام آرام در پی تغییر آن بر بیایم تا بتوانم رشد کنم و در پی تغییر خودم باشم.
.JPG)
برای تغییر باید به درون خودم مراجعه کنم. یکی از مسائلی که جلوی تغییر من را میگرفت باورهای اشتباه من بود باورهایی که از کودکی در من شکل گرفته بود و دیگر خودم را مسئول کار خودم نمیدانستم، اما با مطالعه این وادی و وادیهای بعد از آن شرایط رشد را در خودم به وجود آوردم و توانستم آن باورهای غلط و اشتباه را از زندگیم حذف کنم. با حذف باورهای غلط و اشتباه توانستم تفکر کنم و پس از پذیرفتن مسئولیت خودم و قبول آن شروع به رشد کردم. وقتی به این باور رسیدم که میتوانم خودم را تغییر دهم خشمی که از کودکی در من وجود داشت تبدیل به صلح و آرامش شد، خشمی که جلوی دید و جلوی رشد من را سد کرده بود.
اینگونه بود که کم کم به زندگی امیدوار شدم و حال و روز بهتری پیدا کردم تا بتوانم زندگی را آن طوری که میخواهم بسازم.
این اتفاق ذره ذره در من افتاد و من تغییر را حس کردم. بنده خودم را مدیون کنگره و جناب آقای مهندس می دانم آموزشهایشان زندگی من را متحول کرد و افکار و حال و روز من را تغییر داد. با آموزشهایی که گرفتم، علایقم عوض شد طرز لباس پوشیدنم و در کل تمام زندگیم، امیدوارم بتوانم در کنگره 60 بمانم و خدمت کنم.
.JPG)
تایپ : مسافر حسن
تنظیم و ارسال : مسافر ابولفضل
- تعداد بازدید از این مطلب :
75