سیزدهمین جلسه از دوره چهلم کارگاههای آموزشی خصوصی "کنگره ۶۰" نمایندگی صالحی تهرانپارس، به استادی راهنمای محترم مسافر ابراهیم و نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر علی با دستور جلسه "وادی سوم و تاثیر آن روی من" چهارشنبه 07 خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر؛
خدا را شکر که یکبار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم تا از شما آموزش بگیرم. دستور جلسه این هفته "وادی سوم" میباشد، "باید دانست که هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند" ما در "کنگره60"، چهارده وادی داریم که باید از این وادیها عبور کنیم و آنها را در زندگی خود به اجرا درآوریم؛ "وادی سوم" یک وادی تأکیدی میباشد که به ما میگوید: ای انسان هیچکس به اندازه خودت به تو فکر نمیکند، اکثر مطالب "وادیهای کنگره ۶۰" برگرفته از کلامالله میباشد و در این وادی ما میآموزیم که هیچ کسی به اندازه خودمان به خودمان فکر نمیکند و بایستی مسئولیت کارها و مشکلات خود را بپذیریم.
من خودم قبل از ورود به "کنگره60" همه مسئولیتها و مشکلاتی که داشتم را به خانواده، دوستان و جامعه نسبت میدادم، اما در "کنگره 60" آموزش دیدم و فهمیدم که همه این مشکلات به خاطر خودم بوده است و من باید این را بپذیرم که اگر به خاطر خانواده،همسر یا پدر و مادرم به "کنگره60" آمدهام نمیتوانم رها شوم، شاید قطع مصرف کنم ولی رها نمیشوم و نمیتوانم به تعادل برسم باید همه این مطالب را کنار بگذارم و بگویم که به "کنگره60" آمدهام تا رها بشوم، تا قدرت تشخیص پیدا کنم و تفکر سالم انجام دهم.
.jpeg)
در خارج از "کنگره60" و در زندگی شخصی هم همین گونه است؛ خالی از لطف نیست که یک خاطره تعریف کنم: من یک عمویی داشتم که یکی از پسرهایش کلیههایش را ازدست داده بود، آن موقع عموی من خودش را سرزنش میکرد که چرا من مریض نشدم و بسیار بیتابی میکرد، آن موقع، من تازه به "کنگره60" آمده بودم و مقداری از وادیها راخوانده بودم و گفتم بگذار عمویم را امتحان کنم و به او گفتم: عمو چرا انقدر خودت را اذیت میکنی؟ شما دو تا کلیه دارید، یک کلیه را به پسرتان بدهید؛ یکدفعه گریهاش قطع شد و گفت: اصلاً من کلیه ندارم!! -یک پیرمرد ۷۰ ساله که میگفت خدا چرا من را نکشتی و این حرفها، حتی حاضر نیست یک کلیهاش را به بچهاش بدهد.
من هم البته همینطوریام و حاضر نیستم یک بند انگشتم را برای خانوادهام بدهم، چرا؟ -چون خودم را از دیگران بیشتر دوست دارم. حالا آمدی "کنگره ۶۰" و خانواده و اطرافیان به واسطه مصرف مواد آسیب دیدند، ولی در وهله اول باید فقط به فکر خودت باشی؛ من رهجو داشتم که آمد برای دو ماه و رفت و تنها سؤالی که میکرد این بود که چند وقت دیگر پدر من برای من ماشین خواهد خرید!! به نظرتان این آدم رها میشود؟ ما در زندگی خیلی روزها را فدای خانواده میشویم با گفتن الفاظی چون: فدایت بشوم، برایت بمیرم، عزیز من هستی و... ، ولی اینها یک قرارداد سوری هست که بین ما در جریان است، اگر به آن مرتبه از آگاهی برسیم، هیچ احدی حاضر نیست فدای شخص دیگری بشود، اگر بگویم که من همچنین آدمی هستم، دروغ گفتم.
وقتی که "کنگره 60" آمدم، تمام هدف من در این ۱۰ ماه، فقط باید این باشد که خودم را به تعادل برسانم، بتوانم به آن قدرت تشخیص برسم و همچنین بتوانم خواستههای معقول و نامعقولم را از یکدیگر تشخیص بدهم تا به آرامش و لذت برسم، امیدوارم هر کسی که پا به "کنگره ۶۰" میگذارد به خواستهاش برسد و مستدام باشد و قطعاً این را بدانید که سفر کردن سخت است ولی اگر واقعاً هدف و مقصدت را بشناسی لذتبخش خواهد بود؛ به نظر بنده اگر خوب سفر کنی اصلاً نیروهای بازدارنده حریف تو نخواهند شد و میتوانی به آنها غلبه کنی و اگر شما به آن دانایی لازم برسید، نیروهای بازدارنده را مغلوب خواهی کرد.
ممنونم از اینکه به صحبتهای بنده گوش دادید.
تایپ: مسافر فرهاد لژیون نهم.
ویرایش و بارگزاری خبر: مسافر مهدی لژیون یکم.
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر احمد
خرداد ماه ۱۴۰۴ شعبه صالحی (تهرانپارس)
- تعداد بازدید از این مطلب :
299