جلسه پنجم از دوره چهل و هفتم از سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی شهرری با استادی مسافر علی، نگهبانی مسافر اکبر و دبیری مسافر عباس با دستور جلسه: "وادی سوم و تاثیر آن روی من" چهارشنبه 1404/03/07 ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم مسافر، شاکر خداوند هستم که این فرصت را به من عطا فرمود تا در این جایگاه حضور داشته باشم، از راهنمای سفر اولم آقای حسین برجسته تشکر میکنم، ایشان در عبور از گذرگاهی سخت یاریام کردند تا بتوانم روشنایی را لمس و درک کنم، همچنین از آقا محسن سپاسگزارم که مسیر روشنایی را به من نشان دادند و در سختی ها که پس از سفر اول برایم پیش آمد همراه و راهنمایم بودند.
میگویند دردی که انسان را نکشد قویترش میکند، دستور جلسه این هفته وادی سوم و تأثیر آن روی من میباشد، از دیروز که آقا محسن به من اطلاع دادند که من به عنوان استاد جلسه قرار است خدمت نمایم، بار دیگر این وادی را مرور کردم، پیش از این آن را خوانده و حتی نوشته بودم اما این بار لطفی در دل من جاری شد که چیزهایی را درک کردم که پیشتر در نظرم نیامده بود.
نکته جالب آن که وادی سوم تنها وادیی میباشد که با واژه «باید» آغاز میشود، در دیگر وادیها چنین نیست، این وادی با تأکید میگوید؛ باید دانست که هیچ موجودی به اندازهی خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند، در ابتدا برایم درک این جمله دشوار بود که چرا نگفتهاند که “هیچ انسانی به اندازه انسان دیگر نمیتواند به خویشتن خویش فکر کند؟ مگر ممکن است موجودی به انسان، بیش از خودش فکر کند، اما وقتی عمیقتر فکر کردم ، دیدم درون ما انسانها موجوداتی حضور دارند که شاید در ظاهر نبینیمشان، اما کاملاً فعالاند.
میتوان این موضوع را تمرین کرد، سفر اولیها بدون آنکه لبهایشان تکان بخورد در ذهن بگویند: من اعتیاد را شکست میدهم، سفر دومیها میتوانند بگویند من راهنما میشوم و دیگران نیز در هر جایگاهی میتوانند تصویر مرتبه بالاتر خود را ببینند، هیچ کلامی بر زبان جاری نمیشود، اما صدایی در ذهن شنیده میشود این نشانگر وجود آن موجودات درونی است.
و اما “خویشتن خویش” کیست؟دیروز در جلسه لژیون سردار آقای زرکش توضیحی دادند که برایم بسیار روشنکننده بود ایشان گفتند: خویش، آینده ماست و تن، جسمی است که اکنون در آن زندگی میکنیم، یعنی هیچ انسانی به اندازهی خودِ من نمیتواند به آینده من بیندیشد، در واقع در دل مشکلات، گرفتاریها و درگیریها هیچکس به اندازهی خود ما نمیتواند موضوع را حل و درک کند.
بیشترین بار مسئولیت بر دوش خود ما میباشد تا زمانی که مسئولیت افکار و رفتار خود را نپذیریم و تقصیر را به گردن دیگران نیندازیم، نه خانواده، نه جامعه، نه دوست و نه هیچکس دیگر، نمیتواند به ما کمک کند تنها راه ما این است که تبعات کار خود را بپذیریم و خود را مسئول بدانیم، آنچه در کنگره میآموزیم، برای زندگی میباشد، برای آن است که چگونه زندگی را واقعاً زندگی کنیم، آقا محسن همیشه مثالی زیبا میزنند، شما وقتی وارد کنگره میشوید مانند ماهی هستید در آکواریوم، در آکواریوم خطری نیست و نهایت تهدید ضربهای به شیشه است که شما را متوجه خود میکند.
اما آموزشهایی که دریافت میکنید شما را برای زندگی در دریا آماده میکند، در جایی که انواع خطرات وجود دارد این آموزشها است که به شما قدرت مقابله با این تهدیدها را میدهد، من یاد گرفتهام عصبانی نشوم، از کوره در نروم، بله در کنگره همه دوستان را در آغوش میگیرم، کسی چیزی به من نمیگوید، همه چیز آرام است.
اما وقتی بیرون میروم، در خیابان با موتور یا ماشین اگر کسی بوقی بزند، ممکن است از کوره در بروم و فراموش کنم که من یک “کنگرهای” هستم؛ که نباید عصبانی شوم نه برای دیگران، بلکه برای خود و در پایان این را بگویم، اگر درون ما درست باشد، هیچکس نمیتواند از بیرون ما را بر هم بریزد، تا وقتی کلید خانهمان را به کسی ندهیم، کسی نمیتواند آن را به هم بریزد، و این را باید همیشه به خاطر بسپاریم: اگر کسی توانست ما را به هم بریزد، مقصر، خود ما هستیم.
.jpeg)
مرزبان کشیک: مسافر محمد
تنظیم و ویراستار: مسافر رضا از لژیون چهاردهم
تایپ: مسافر اسماعیل از لژیون سوم
مسافران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
88