English Version
This Site Is Available In English

من به استقبال سختی می‌روم

من به استقبال سختی می‌روم

جلسه ششم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار نمایندگی حر به نگهبانی پهلوان همسفر سریه، دبیری همسفر نسرین و استادی دنور راهنما همسفر فریده(دستیار اسیسانت لژیون سردار) با دستور جلسه «وادی سوم (باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند) و تأثیر آن روی من» در روز سه‌شنبه ۶ خرداد ماه ۱۴٠۴ رأس ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سپاسگزارم از خداوند بزرگ و اساتید بزرگوار کنگره ۶۰؛ جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان؛ سپاسگزارم از خانم سریه عزیز بابت دعوتشان همچنین خزانه‌دار محترم، دبیر عزیز ، ایجنت گرامی شعبه ‌و بسیار خوشحال هستم که درجمع شما دوستان عشق، می‌توانم حضور داشته باشم و از شما آموزش بگیرم. دستور جلسه امروز در مورد وادی سوم و تأثیر آن روی من است. البته نه آن منی که به فرموده حافظ می‌خواهد حجاب من باشد. متن وادی سوم می‌گوید: «باید دانست که هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند» باید دانست؛ باید بدانیم تا بتوانیم به این نتیجه برسیم که مسئولیت تمام کارهای من به عهده خود من است.

تمام دوستان و یاران در این مسیر هستند؛ مشاوره می‌دهند ولی تمام مسئولیت‌ها و عملکردها به عهده خود من است. حالا برای کلمات کلیدی وادی مروری می‌کنیم بر صحبت‌های‌ جناب آقای مهندس در مورد انسان که فرمودند؛ انسان یک نفس است که در مرکب جسم قرار گرفته است و دو مشاور به نام جن و روح کمک می‌کنند تا بتواند انتخاب‌هایش را انجام دهد؛ البته دست‌های آسمانی کار القاء افکار را انجام می‌دهند تصمیم نهایی با خود من است. باید بدانم در این مبارزه انتخاب اصلاً من چه سطحی از اطلاعات و آگاهی را دارم؛ آیا من در جهت آن دانشی که باید آموزش بگیرم پیش می‌روم؟ آیا تغییر در من به وجود آمده است؟ این تغییر که به وجود آمده است باعث رشد و صعود من می‌شود یا سقوط من و یا من را در رکود نگاه داشته است؟ این‌ها مطالب بسیار مهمی هستند.

در کنار این که من چه ابزارهایی در اختیار دارم؛ هرچه ابزارهای من کامل‌تر باشد مطمئناً زندگی پر‌ثمرتر و پربارتری خواهم داشت. افکار وجود من را مثل یک پاندول در نظر بگیرید؛ می‌رود و می‌آید، سرعت می‌گیرد، قدرت می‌گیرد و وجود من را به تسخیر خودش در می‌آورد. باور من و حقیقت وجودی من می‌شود و بعد گوهر جان من را  شکار می‌کند. مصداق همان شعر که ای برادر تو همه اندیشه‌ای ... و اما در مورد افکار منفی بسیار آرام و خزنده و به زیباترین شکل ممکن و حتی دلسوزانه وارد افکار و اندیشه من می‌شوند در صورتی که ماهیت آن‌ها این است که من را به چالش، تاریکی و ویرانی بکشند و هدفشان این است که جلو حرکت مرا بگیرند چرا که با حرکت راه نمایان می‌شود.

از طرفی نیروهای مثبت القاء افکار مثبت می‌کند، باعث رشد و آبادانی من می‌شود، به تدریج خلوص پیدا می‌کند و این خلوص به سمت آسایش، آرامش، صلح و دوستی پیش می‌برد. حالا آسایش چیست؟ به جهت این‌که در جهان فیزیکی زندگی می‌کنیم، نیاز داریم که به مسائل مادی، به حد کفایت توجه کنیم و یک زندگی سالم و خوب را بتوانیم برای خودمان داشته باشیم. این مال باید به چه کار بیاید؟ به فرموده جناب مهندس مقداری از این مال را من باید خرج کنم، مقداری از این مال را با حس خوب و با نیت خوب برای خودم پس انداز کنم و مقداری از آن را ببخشم؛ چرا؟ چون مال دیگران در مال من نهاده شده است؛ من باید این قدرت بخشش را پیدا کنم.

یکی دیگر از توانایی‌هایی که باید پیدا کنم این است. همان‌طور که ما در سه جهان هم‌زمان زندگی می‌کنیم، ذهن و افکارمان را به تسخیر خودمان در می‌آوریم و آن‌ها را رشد می‌دهیم، در جهان فیزیک هم به رفع نیازهای مالی خود می‌پردازیم؛ باید همین‌طور در این فکر باشیم که ما برای ابعاد بعدی چه می‌فرستیم فقط کارمان این نباشد که این جهانمان‌ را آباد کنیم و وقتی می‌رویم آن‌جا هیچ‌چیز نداشته باشیم و کوله‌بارمان خالی باشد. یکی از بزرگان فرمودند: زندگی موج و آب است و آدم عاقل روی موج، زندگی‌اش را بنا نمی‌کند؛ دقیقاً همان جمله دنیا مزرعه آخرت است. باید بدانیم که تمام مشکلات و سختی‌هایی که در زندگی برای ما پیش می‌آید، نعمت های خداوند هستند؛ باور کنید که من به استقبال سختی می‌روم.

از یک جای به بعد در زندگی متوجه شدم خداوند سراسر عشق، نور، لطف و رحمت است و هر مسئله‌ای که برای من پیش می‌آید، می‌خواهد من را رشد و ارتقاء بدهد تا من در یک شرایط بهتری در بعد بعدی قرار بگیرم؛ چون تمام اطلاعات در نفس من ذخیره می‌شود و به فرموده یکی از بزرگان، درد شکافنده فهم انسان است؛ واقعاً با هر عبور، لایه‌هایی از انسان برداشته می‌شود که شاید سالیان سال در شرایط رکود و راحتی هیچ‌وقت این رشد برای من میسر نشود. در مورد آرامش اگر بخواهم بگویم: آرامش این است که با توجه به تمام مسائل و مشکلاتی که ما در زندگی داریم من بتوانم در وضعیت راحت و آرام خودم باقی بمانم این زمانی برای من امکان دارد که من در وجود خودم این اطمینان را داشته باشم و به آن ایمان رسیده باشم که اگر می‌توانستم برای کسی کاری انجام بدهم کوتاهی نکردم، هیچ جایی نبوده که درد کسی را ببینم و بیخیال از کنارش رد شوم؛ این‌جاست که من آرامش پیدا می‌کنم؛ چرا؟ چون با خدمت و عمل سالم، به خدا نزدیک‌تر می‌شویم و نور خدایی و آن ایمانی که می‌گوید در قلب‌هایتان نوشته می‌شود، در وجودم و در قلبم حک شده است در نتیجه آن آرامش را برای من به ارمغان می‌آورد.

صلح و دوستی؛ از معرفت در جهت خیر حاصل می‌شود. نور خداوندی که سراسر عشق است بر دل ما می‌نشیند. یکی از پیام‌های کتاب ۶۰ درجه زیر صفر خیلی قشنگ است که می‌گوید: تو از میان سبزه‌ها نور را بیاب و بر بال آن بنشین؛ دقیقاً با خدمت ممکن می‌شود؛ در خدمت است که من می‌توانم به آن درجاتی که نیاز است برای انسانیت خودم برسم. در مورد لژیون سردار جناب آقای مهندس محبت و لطف کردند و یک ماه دیگر فرصت دادند؛ چیزی که باید به آن توجه داشته باشیم این است که نیروهای منفی دقیقاً از راه حس وارد می‌شوند. بزرگ‌ترین حربه نیروهای منفی این است که به حس ضربه بزنند و حس‌های ما را خدشه‌دار کنند با ترس، نامیدی و منیت : مثلاً بگویم من می‌ترسم، من نمی‌توانم و بروم انصراف بدهم.

در جلسه عرض کردم انصراف از چه چیزی؟ من روزی که اعلام کردم این قدر پرداختی دارم با خدای خودم عهد بستم و معتقدم هیچ چیز مال ما نیست هر چیزی که داریم خود خداوند بسته به خواسته و تلاش من در اختیار من گذاشته است؛ اگر همچنان تلاش و خواسته را عمیقاً داشته باشم خودش إن‌شاءالله راه و مسیر را برایم هموار می‌کند و تسویه انجام می‌شود. اگر ریا کردی و خواستی نمادین یک کاری را انجام بدهی باز هم جا دارد تو آن خلوص را به دست بیاوری؛ و یا در مورد توقع و انتظار داشتن، می‌توان چنین تشریح کرد که؛ مانند یک آب گوارا در نظر بگیریم که در آن سم ریخته‌ایم؛ آیا آن آب قابل خوردن است حس‌ها و نیروهای منفی از همین طریق وارد می‌شوند عملی خوب است که خالص باشد؛ نیات ما خیلی قشنگ دیده می‌شود و باید با دقت به آن توجه کنیم.

وادی سوم این را می‌خواهد به ما بگوید که بیش از هر کسی خودت می‌توانی به خودت ضربه بزنی؛ شاید در گفتمان‌های روزمره این را زیاد به کار ببریم که مراقب خودت باش؛ یک جنبه‌اش مراقبت ظاهری است و یک جنبه مراقبت درونی است؛ مراقب باشیم که به خودمان ضربه نزنیم، مراقب حس‌هایمان باشیم. سه نکته اساسی این که با کاوشگران ماهر همنشین شویم به جهت الگوبرداری از آن‌ها و اصوات موسیقی را ارج بنهیم و بتوانیم کلید اصلی راه را برای خودمان پیدا کنیم و مورد آخر این که خیلی مراقب حس‌هایمان باشیم زیرا ارتعاشات خوب را به محیط اطرافمان بدهیم و از هستی تمام ارتعاشات خوب را دریافت کنیم. ان‌شاءالله که بتوانیم از خودمان، حس‌هایمان و تمام عملکرد‌هایمان در جهت سالم مراقبت کنیم.

تایپ: همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیون دوازدهم) و همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)

عکاس: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هجدهم)

ارسال: همسفر کبری رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هجدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی حر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .