English Version
This Site Is Available In English

تا خودم نخواهم هیچکس نمی‌تواند به من کمک کند

تا خودم نخواهم هیچکس نمی‌تواند به من کمک کند

جلسه سیزدهم از دوره چهل‌ و سوم جلسات آموزشی‌ خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی راهنمای محترم مسافر مرتضی و نگهبانی موقت مسافر رضا و دبیری موقت مسافر حسن با دستور جلسه " وادی سوم و تأثیر آن روی من (باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند) در روز سه‌شنبه ۶ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مرتضی هستم مسافر؛ 

خداوند بزرگ را شاکرم که یک بار دیگر توفیق پیدا کردم که در این جلسه باشم و از شما دوستان آموزش بگیرم، از نگهبان و دبیر جلسه تشکر می‌کنم که شرایط این خدمت را برای من فراهم کردند و از آقای مهندس و خانواده ایشان هم تشکر می‌کنم.

این حال خوش را که امروز دارم از آموزش‌های آنهاست و یک تشکر هم از راهنمای خودم دارم.

 دستور جلسه امروز "وادی سوم و تأثیر آن روی من است".

 من اول که گفتم فرصتی که خداوند و نگهبان به من داده، کنگره ۶۰ یک فرصت است و انشاالله که بتوانیم از این فرصت به نحو احسن استفاده بکنیم. جوانی یک فرصت است، درمان سیگار یک فرصت است. ۱۴ ثانیه سکوت می‌کنیم، از جهل و ناآگاهی خودمان و این ۱۴ ثانیه سکوت یک فرصت است و آلان که دو تا شعبه شدیم از این فرصت استفاده کنیم. ما در کنگره ۶۰ باید بازیگر باشیم اگر بازیگر نباشیم و ادای بازیگران را در بیاوریم از گردونه خارج می‌شویم و این یک مسئولیت است و وادی سوم هم پذیرش مسئولیت است. باید مسئولیت درمان خودمان را به عهده بگیریم، یکی از این مسائل مشارکت کردن است و اگر مشارکت نکنیم فرار کرده‌ایم و یکی از این مسئولیت‌ها این است که سی دی را بنویسیم و به موقع حاضر بشویم. آلان دفاتر حضور و غیاب عوض شده و قوانین جدیدی آمده و این برای این نیست که اینجا را پادگان نظامی بکنیم یا آقای مهندس همچنین تفکری داشته باشد و این به خاطر نظم است. اولین چیزی که از دستمان رفته بود، نظم بود که آن را به دست بیاوریم و امیدوارم از این فرصت‌ها استفاده کنیم و مشارکت‌ها را جدی بگیرید و اگر میکروفون دست شما آمد دستتان را بلند کنید و خودتان را معرفی کنید. استارت بزنید و اولین مسئله در این وادی حرکت و شروع است، ما اگر حرکت و شروع را انجام بدهیم خیلی از مسائل حل می‌شود. 

ما به وادی سوم که رسیدیم دوتا وادی را پشت سر گذاشتیم وادی‌ها در کنگره ۶۰ مثل دنده ماشین است ما هر موقع می‌خواهیم حرکت کنیم به ترتیب باید دنده یک، دنده ۲، دنده ۳ و دنده ۴ بزنیم. 

وادی اول مهم‌ترین وادی است و اصل وادی‌ها وادی اول و تفکر است و جهان ذهن است. ما بزرگتر از جهان ذهن نداریم و در همین وادی اول است که به ما می‌گوید به چه چیزهایی فکر کنیم و به چه چیزهایی فکر نکنیم. وادی اول داریم تصویرسازی می‌کنیم. حالا این تفکر تفکر سالمی نباشد چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر تفکر من تفکر خرابی باشد دید من عوض می‌شود، وقتی دیدم عوض شد، حس من عوض می‌شود و وقتی حس من عوض شد روی عملکرد من تأثیر می‌گذارد. اگر به داروی اوتی فکر کنم برای چی مصرف می‌کنم؟ چرا باید سر ساعت بخورم تا درمان بشوم؟ اگر دنبال نشئگی باشم دیدم عوض می‌شود. چرا من سیگار می‌کشم به من فاز نمی‌دهد، روی سیستم ایکس تأثیر می‌گذارد و حس من عوض می‌شود. وقتی حس من عوض شد دیگر با این شربت ارتباط برقرار نمی‌کنم و وقتی راهنما می‌گوید باید یک پنجم کم کنی می‌ترسم و وقتی ترسیدم روی عملکرد من تأثیر می‌گذارد، بعد از این وادی وادی دوم است که وادی ناامیدی است و ما مسئله‌ای بالاتر از ناامیدی نداریم در اعتیاد که خیلی مسائل بی‌پولی، حقارت، ترس و ... . بدترین چیز ناامیدی است و این دو وادی را پشت سر بگذاریم و برسیم به وادی سوم که می‌گوید: باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند. 

اول شاید بگوییم این جمله خیلی سنگین است اما وقتی به بطن این جمله می‌رویم خیلی قشنگ است. چنان الهام شده به آقای مهندس که تیتر همه وادی ها را نوشته و می‌گوید باید دانست، نه شاید دانست یا ممکن است و کلمه باید را استفاده می‌کند. ما در کنگره ۶۰ باید نداریم، می گوییم حضور و غیاب و دارو سر ساعت، اما ما اختیار داریم، می‌تواند با اختیار خودش ساعت ۵ اینجا باشد یا نباشد چه اتفاقی می‌افتد؟ جمله‌ای بود که استاد و راهنمایم می‌گفت روزی که ۵ دقیقه دور می‌آیم روی لژیون من تأثیر می‌گذارد. باید دانست که هیچ موجودی و هیچ کسی حتی خداوند! تا خودم نخواهم هیچکس نمی‌تواند به من کمک کند. در سی دی آقای مهندس مثالی می‌زند و می‌گوید، همسایه‌ها یاری کنید تا من شوهر داری کنم. ما الگوهای خوبی داریم که باید به آنها نگاه کنیم و کسانی هستند که ۴ یا ۵ ماه دارند می‌آیند اما هنوز در جا می‌زنند در همین وادی گیر کرده‌اند و باید بپذیریم و فرمان را اجرا کنیم. نکته دیگر که در این وادی می‌گوید ما می‌دانیم که اگر انسان خود جستجو نکند حتی اگر با همه کاوشگران عالم همنشین باشد به موضوع واقعی نمی‌رسد. من اگر نخواهم، اگر راهنمایم خود آقای مهندس باشد هیچ اتفاقی نمی‌افتد. اگر شخصی نخواهد و برود پیش بهترین پزشک هیچ چیز یاد نمی‌گیرد. پس در کنگره ۶۰ درمانگر، خودش و راهنما، انگشت اشاره است. از این فرصت استفاده کنیم و در مشارکت یک تغییر به وجود بیاوریم. میکروفون که می‌آید رد نکنیم. آقا رسول راهنما می‌گوید اگر بافور هم بود رد می‌کردید؟ پس مشارکت کنیم و انرژی بدهیم چون دو تا شعبه شدیم، درست است که کمی انرژی‌ها آمده پایین و باید تلاش کنیم آن را به روزهای قبل برگردانیم.

 ممنونم که به صحبت‌های من توجه کردید.

نویسنده و تایپ مطلب: مسافر حسین از لژیون چهارم 

ویراستار: مسافر حمید 

عکس، تنظیم و بارگذاری: مسافر حجت 

مرزبان خبری: مسافر محمد 

گروه سایت مسافران نمایندگی خمین 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .