وادی به معنای راه است و وادیهای کتاب عشق راه را برای ما مشخص میکنند؛ زمانیکه میخواهیم از تاریکیهای وجود خود، از بند اعتیاد و تمام زنجیرهایی که دانسته یا ندانسته به جسم و جان خود وارد کردهایم رهایی یابیم، نیازمند شناخت مسیر و نوری هستیم که این تاریکی را بشکند و مسیر را روشن کند. بههمین منظور در جلسات هفتگی، تأثیر وادیها را بر خود مرور میکنیم و اکنون در کاروانسرای وادی سوم ساکن شدیم. در اینجا گفتگویی با دنور راهنما همسفر مریم انجام شد که شما را به خواندن آن دعوت میکنم.
همسفر مریم با آخرین آنتیایکس مسافر خود که شیره و تریاک بود با بیش از ۲۵ سال تخریب وارد کنگره شدند به روش DST با داروی OT به راهنمایی آقای سعید چنگانیان و خانم زهره آقایی ۱۱ ماه و ۱۱ روز سفر کردند. به شکر خداوند و با دستان آقای مهندس ۶ سال و ۴ ماه است که از بند اعتیاد رها شده و در ادامه سفر سیگار داشتند که ۱۵ ماه به راهنمایی آقای سعید چنگانیان سفر کردند و رهایی از سیگار ۶ سال میباشد. رشته ورزشی همسفر مریم بدمینتون و رشته ورزشی مسافر ایشان دارت میباشد.

افراد با چه هدف و تفکری وارد لژیون سردار میشوند و راه و روش لژیون سردار چیست؟
بهنظر من، ورود به لژیون سردار شباهت زیادی به ورود به کنگره۶۰ دارد. در ابتدا، ما برای درمان اعتیاد مسافر خود وارد کنگره شدیم؛ اما بهمرور متوجه شدیم که کنگره فقط محلی برای درمان اعتیاد نیست، بلکه گنجینهای از آموزشهایی است که در هیچ دانشگاه یا آموزشگاهی یافت نمیشود. من زمانی وارد لژیون سردار شدم که مسافر من به رهایی رسیده بود. در ابتدا، نیت من این بود که دین خود را نسبت به کنگره ادا کنم؛ زیرا حس میکردم باید سهمی در این مسیر داشته باشم تا مدیون نمانم؛ اما پس از ورود به لژیون سردار، متوجه شدم که این مسیر فقط یک پرداخت مالی نیست، بلکه مسیری است برای رشد، یادگیری و رسیدن به دانشی که جای دیگری نمیتوان آن را یافت یا جایگزین کرد.
حضور شما در لژیون سردار و همچنین جایگاه دنوری چه تأثیری در زندگی شما داشته است؟
اولین چیزی که پس از ورود به لژیون سردار آموختم، بخشندگی بود. در جلسه لژیون سردار گفتم تا زمانیکه بخشش را نیاموزیم، نمیتوانیم به جهانبینی عمیق برسیم و بدون بخشش، تزکیه و پالایش نیز ناقص میماند. حضور در لژیون سردار نگاه من را به زندگی، فرزندان، خانواده و حتی مسافر تغییر داد. امروز دنیا را از دریچهای کاملاً متفاوت میبینم. درباره دنور شدن خود نیز باید بگویم، زمانیکه دیدم آقای مهندس برای رسیدن به اهداف کنگره به همیاری ما نیاز دارند، وظیفه خود دانستم که با فروش طلاهای خود در این مسیر قدم بردارم و دنور شوم.
خدمت گرفتن در کنگره تا چه اندازه در بهوجود آمدن قدرت بخشش تأثیر دارد؟
در وادی هشتم، آقای مهندس به موضوع جبران خسارت از خود، خانواده و جامعه اشاره میکنند. برای جبران خسارت از خود، ابتدا باید خودت را ببخشی، اگر نتوانی گذشته خود را بپذیری و ببخشی، نمیتوانی به آرامش ذهنی برسی. زمانیکه توانستی خود را ببخشی، میتوانی خانواده خود را نیز به بخشش واداری و در نهایت به جبران خسارت از جامعه برسی. تمام این مراحل به یکدیگر متصل هستند؛ زمانیکه میفهمی روزی افرادی بودند که چراغ کنگره را روشن نگه داشتند تا تو بتوانی وارد شوی، وظیفه خود میدانی که تو نیز این چراغ را برای دیگران روشن نگهداری. خدمت کردن در کنگره باعث میشود قدرت بخشش در انسان تقویت شود و این مسیر، زمینه ورود به لژیون سردار را هموار میسازد. آقای مهندس فرمودند: «در ابتدا از گرفتن هدیه یا غذا خوشحال میشویم؛ اما زمانیکه به تزکیه و پالایش برسیم، از بخشیدن لذت میبریم». باید به آن مرحله برسیم.

خواسته خدمت مالی چه زمانی در شما بهوجود آمد و چه عاملی در ایجاد و بهثمر رسیدن آن تأثیرگذار بود؟
از همان ماههای اول ورود به کنگره، جلسات لژیون مالی را میدیدم. من و مسافرم همیشه زودتر از شروع جلسه به کنگره میآمدیم و شاهد این جلسات بودیم. همین باعث شد که مسافر من با پرداخت پنج میلیون تومان عضو لژیون سردار شود. در آن زمان، من هنوز به دانایی لازم نرسیده بودم و وسع مالی کافی نیز نداشتم؛ اما از ته دل آرزو میکردم که روزی بتوانم در کنار این افراد بنشینم و ببینم که چه چیزهایی دریافت میکنند که حال آنها اینقدر خوب است. همین خواسته درونی باعث شد همان سال، با کمک مسافرم و دریافت مبلغ ۵۰۰ هزار تومان، در جشن گلریزان شرکت کنم و در سال بعد عضو لژیون سردار شوم. همه اینها نتیجه خواستن، باور داشتن و استفاده صحیح از موقعیتها بود.
دستور جلسه این هفته وادی سوم و تأثیر آن روی من است. وادی سوم در زندگی شما چه تاثیرات مثبتی داشته است؟
وادی سوم به من یادآوری کرد که باید بدانم هیچ فردی به اندازه خود من به فکر من نیست. این وادی برای من نقطه عطفی بود تا به این درک برسم که مریم، فقط خود تو میتوانی هوای خود را داشته باشی. سالها در نقش یک قربانی زندگی کردم؛ اما اینجا آموختم که دیگر نباید دراین نقش باقی بمانم؛ باید برخیزم، از استعدادهای درون خود استفاده کنم و مسئولیت زندگی را بپذیرم. وادی سوم به من گفت که با نشستن و فقط همراهی با دیگران هیچ اتفاقی نمیافتد؛ باید خود من حرکت کنم، جستوجو کنم و از حالت سکون بیرون بیایم. این وادی به من یاد داد که منتظر تقدیر نباشم و باور نکنم که هر آنچه در زندگی من رخ داده صرفاً سرنوشت من بوده است. بلکه باید با پذیرش کاستیهای خود، با تفکر و تدبیر قدم بردارم و از انسانهای صالح و راهنمایان برای مشورت بهره بگیرم.
برای افرادی که در دوراهی آمدن به لژیون سردار دچار تردید هستند چه صحبتی دارید؟
همیشه میگویند گذشتن از پول سخت است و این جمله درباره لژیون سردار هم صادق است. در ابتدا باید بتوانی مبلغ شش میلیون تومان پرداخت کنی تا عضو شوی که شاید برای بعضی سخت باشد؛ اما باید این افراد را به این تفکر رساند که زمانی در کنگره درمان شده و کنگره چیزهای زیادی به آنها بخشیده است. حداقلِ چیزی که کنگره به آنها داده، گرفتن پول مواد از زندگی آنها است. آیا میدانند اگر میخواستند به مصرف مواد ادامه دهند، چه هزینههایی باید پرداخت میکردند؟ اگر میخواستند به کمپ یا کلینیک بروند، چه مخارجی را متحمل میشدند؟ اکنون که در سفر هستند، میتوانند بهتدریج این مبلغ را کنار بگذارند. خانمها معمولاً پسانداز کردن را خوب بلد هستند؛ اما گاهی نمیدانند چهطور از آن استفاده کنند و خیلی راحت خرجهای بیهوده میکنند؛ باید به آنها یاد بدهیم که بهجای پسانداز برای روز مبادا، با نیت عضویت در لژیون سردار پسانداز کنند؛ زیرا جهان هستی همان چیزی را برای تو میفرستد که به آن فکر میکنی. شاید فرد ابتدا با تردید بپرسد چرا باید عضو لژیون سردار شوم؟ اما زمانی وارد شد، قرص و محکم در مسیر باقی میماند. وظیفه ما این است که کمک کنیم او از سر این دوراهی عبور کند.
طراح سوالات: مرزبان همسفر زینب
تایپ و مصاحبه کننده: همسفر آیدا رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
86