English Version
This Site Is Available In English

برگشت خدمت مالی، همیشه مالی نیست

برگشت خدمت مالی، همیشه مالی نیست

جلسه پنجم از دوره هفتم لژیون سردار نمایندگی خلیج‌فارس بوشهر، با استادی مسافر رضا، نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر مسلم با دستور جلسه «وادی سوم و تاثیر آن روی من» روز سه‌‌شنبه 6 خرداد ۱۴۰۴ ساعت 15:45 برگزار گردید.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان رضا هستم یک مسافر. وادی سوم می‌گوید؛ باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند.
من قبل از ورود به کنگره هیچوقت چنین موضوعی نشنیده بودم؛ حتی زمانی که وارد کنگره شدم معنای این جمله را نمی‌دانستم.
آقای مهندس می‌گویند ما هیچگاه در بروز مشکلاتمان نباید از دیگران توقع داشته باشیم، حال فرقی ندارد پدر، مادر، برادر و ...؛ من باید خودم مشکلات خودم را حل کنم. باید در این مسیر صبر و تحمل داشته باشم و اینطور نباشد که با وجود هر مشکلی سردرگم، کلافه و یا از تعادل خارج بشوم. با تفکر ساختار ها آغاز می‌گردد. در واقعیت هم همین است؛ اگر تفکر نکنم هیچ مشکلی را نمی‌توانم حل کنم و بلعکس مشکلی هم اضافه می‌شود چون تمرکز ندارم.

زمانی که غرق در تاریکی هستی و نمی‌دانی که در این دنیا چه کاره‌ای، بسیار سخت می‌گذرد. هیچ‌گاه نباید گذشته‌ام را فراموش کنم که کجا بودم و به کجا رسیدم، باید همیشه یادم باشد که با چه احساس و حال خرابی وارد کنگره شدم. زمانی حتی توان به دوش کشیدن مسئولیت یک خانواده را نداشتم. همیشه مسئولیت کارهایم را به دیگران واگذار می‌کردم.
وقتی از محل کار برمی‌گشتم، در خانه وقتم را بیهوده سپری می‌کردم و بار مسئولیتی که بر گردن منِ پدر خانواده بود را با دستور دادن بین همسفر و فرزندانم تقسیم می‌کردم، حتی یک بنزین زدن ساده. اما با آموزش‌های کنگره فهمیدم که حل مشکلات برعهده‌ی خودم است و نباید انتظاری از دیگران داشته باشم؛ چون توقع از دیگران باعث دلخوری و ناراحتی می‌شود.

بعد از سفر اولم که تمام شد به خودم گفتم کارم که تمام شده و درمان شدم بنابراین دیگر نیازی ندارم که به کنگره بیایم؛ اما خیلی از دوستان خوبم گفتند که این کار بسیار اشتباه است؛ بعد از رهایی باید آموزش بگیریم و آگاهی‌مان بالاتر برود.

لژیون سردار سفره رحمت است برای همه ما. از تجربه ی خودم در لژیون سردار بخواهم بگویم، اوایل می‌دیدم که بسیاری از دوستان در لژیون سردار شرکت می‌کنند، با خودم گفتم آن‌جا یک خبرهایی هست! پس من هم باید عضو بشوم. در سه مرحله سرداری را پرداخت کردم. در مرحله اول با یک میلیون و پانصد شروع کردم و در همان روزها بود که می‌خواستم برای ماشین ثبت نام کنم و مبلغ دویست میلیون کم داشتم؛ دقیقا بعد از یک هفته یک پیام دویست میلیونی برایم آمد! بارها در لژیون مشارکتش کردم و می‌گفتم این خیر و برکتی است که به من رسیده.
زمانی که ماجرا را تعریف کردم یکی از هم لژیونی‌هایم گفت این اتفاق واقعی بود؟ گفتم بله! گفت اگر من هم بخواهم این کار را بکنم پول به من برمی‌گردد؟ گفتم نمی‌گویم که حتما پول به تو بر می‌گردد، اما اگر دلی باشد شک نکن که به تو بر می‌گردد؛ اما، برگشت خدمت مالی، همیشه مالی نیست؛ خیلی از اتفاقات بد ممکن است برایمان پیش بیاید، ولی بابت خدمتی که کرده‌ایم جلوی آن‌ها گرفته می‌شود.
بعدها در لژیون سردار شرکت کرد و بعد از یک مدت کوتاهی با یک ذوق و شوقی پیش من آمد و گفت چهارصد میلیون به حسابم واریز شده و از جایی که باور نمی‌کردم پولی به من برسد و خیلی خوشحال بود.
هیچ تردیدی در این نیست که ما بخواهیم کمکی انجام بدهیم و خیر آن به ما نرسد؛ اما این خدمت باید بدون هیچ توقعی باشد. نباید بگویم انقدر کشیده‌ام و انقدر یا صد برابر باز می‌گردد. ولی برای من این اتفاق افتاد؛ صد برابر هم آمد.
لژیون سردار لژیون بخشش و عشق است؛ عشق به معنای واقعی. من محبت و بخشش را در لژیون سردار یاد گرفتم. باید هر چقدر که در توان دارم کمک کنم چون نتیجه‌اش می‌شود این ساختمان که انسان‌هایی مثل خود من می‌آیند و به درمان و سلامتی می‌رسند و افکارشان تغییر می‌کند. هیچ نعمتی بالاتر از خدمت و حال خوش نیست.
ممنونم از اینکه به صحبت‌هایم گوش کردید.


نگارش: مسافر مسلم (دبیر لژیون سردار)
ارسال: مسافر اسماعیل (نگهبان سایت)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .