چهاردهمین جلسه از دوره شصت و دوم از سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی خلیجفارس بوشهر با استادی مسافر پوریا، نگهبانی مسافر هادی و دبیری مسافر کاوه با دستور جلسه «وادی سوم و تاثیر آن روی من» روز سهشنبه 6 خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان پوریا هستم یک مسافر.
خدا را شکر میکنم بابت حضورم در کنگره، از جناب مهندس و خانواده محترمشان که مسیر کنگره را به ما نشان دادند تا ما هم بتوانیم آموزش بگیریم و درک درستی از محیط پیرامون خودمان و از زندگی داشته باشیم تشکر میکنم. به مرزبانان جدید که با قدرت کار خودشان را شروع کردند تبریک میگویم و خدا قوت میگویم به افرادی که به عنوان خدمتگزار لژیون سردار انتخاب شدند.
در دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم اکثر انسانها از زمین و زمان ناراحت هستند ولی ما در کنگره یاد گرفتیم که در آرامش زندگی کنیم. زندگی فراز و نشیبهای خاص خودش را دارد ولی وقتی ما در جای امنی باشیم چگونگی برخورد با مشکلات برای ما ساده و قابل تحمل میباشد.
افرادی که مصرفکننده مواد هستند در زمان مصرف اکثریت از زمین و زمان شاکی هستند، حتی زمانی که همه چیز بر وفق مراد باشد باز هم ناراضی و شاکی هستیم و سعی میکردیم گناه خود را به گردن دیگران بیندازیم و دیگران را باعث و بانی حال خرابی خود میدانستیم. در حالی که این ما بودیم که با میل و اراده خودمان مصرف مواد را شروع کردیم و هیچ کس ما را اجبار نکرده بود که حتماً مواد مصرف کنیم.
به فرض که دیگران مواد به صورت رایگان در اختیار ما گذاشتند ولی این موضوع که همیشگی نبوده و این خود ما بودیم که در نهایت با میل و رغبت مواد مصرف کردیم. فرض کنیم که دیگران مقصر باشند خوب راه چاره چیست، چکار باید بکنیم، چگونه خودمان را از این منجلاب بیرون بکشیم؟
این وادی به ما میگوید که خودت خراب کردی و خودت هم باید درستش کنی و هیچ راهی غیر از این وجود ندارد و یک الزام در این وادی وجود دارد که ما را سوق میدهد که باید خودمان مسئولیت کارمان را بپذیریم و خودم باید با تلاش و کوشش از راهی که رفتهام بازگشت نمایم و چارهای غیر از بازگشت وجود ندارد.
هر کدام از ما انواع و اقسام راهها را امتحان کردهایم ولی هیچ کدام چاره کار نبود و کماکان ما در اعتیاد خودمان مانده بودیم ولی وقتی با کنگره آشنا شدیم و تحت آموزش قرار گرفتیم متوجه شدیم سیستم بیوشیمی و مواد شبه افیونی ما در بدن در اثر مصرف مواد به مرور زمان از کار افتاده و برای اینکه درمان بشویم باید در کنگره تحت تعلیم و آموزش قرار بگیریم تا بیاموزیم طی دوره درمان حدوداً ۱۰ الی ۱۱ ماهه خود را به درمان برسانیم و باید مسیری را که طی یک سال حدوداً رفتهایم مجدداً برگشت کنیم تا درمان بشویم و این بازگشت هم توسط خود ما بایستی صورت بگیرد و هیچ کس نمیتواند غیر از خودمان این مسیری را که رفتهایم برگردد و دیگران فقط میتوانند به ما کمک کنند ولی درمانگر خودمان هستیم.
پس لازم است تحت فرمان راهنما پلههای بیست و یک روز را درست سفر کنیم و آنهایی که بیست و یک روز به درستی سفر میکنند متوجه میشوند که چه اتفاقات مثبتی در درونشان در حال شکلگیری است و مشکلات روحی و روانی و افکار و اندیشه پریشانی که تا قبل از سفر داشتی، وقتی سفر را شروع میکنی آرام آرام جای خودش را به خواب خوش و اندیشه درست و آرامش جسمی و روحی میدهد.
باور داشته باشید که اگر موارد و مطالبی که کنگره ۶۰ به زیبایی تعلیم داده میشود را به درستی دنبال کنید چنان لذتی از سفر اولتان میبرید که هیچگاه فراموشتان نخواهد شد. شما اگر اینگونه سفر کنید طی یکی دو هفته آثار و برکات و همچنین تغییرات روحی و روانی و جسمی را در خود مشاهده خواهید کرد به طوری که دیگر حاضر نیستید سفرتان را رها کنید چون شاهد تغییرات شگرفی در جسم و روان و جهانبینی خود خواهید بود.
یک مصرفکننده کجا میتواند اینگونه سه ساعت در کنگره روی صندلی بنشیند و یا فردی که پنج الی شش ماه در حال سفر است دیگر قادر نیست با افراد مصرفکننده یکجا بنشیند و در تماس باشد چرا که جنس شما عوض شده است. این میزان تحمل از کجا آمده، به جز این است که تغییرات در درون شما شکل گرفته است.
اوایل وقتی وارد کنگره میشوید انواع و اقسام نیروهای بازدارنده و مخرب با شما وارد کنگره میشود، ولی دو هفته بعد چهره خودتان را نگاه کنید ببینید حضور در کنگره و تعالیم و آموزشهای کنگره چقدر تأثیر مثبت روی شما گذاشته، وقتی فقط یک ذره به سمت روشنایی حرکت میکنیم، وقتی یک پله را کم میکنید ببینید چقدر از درون تغییر کردهاید، چرا که در مسیر ارزشها قرار گرفتهاید و تازه هنوز هم حرکتی نکردهاید و در سفر اول هستید. سفر دوم حرکت به سمت روشناییها است و آرام آرام احوال و زندگی شما تغییر میکند.

هفته پیش خیلی کار داشتم و خیلی خسته بودم و قصد رفتن به لامرد را نداشتم ولی چهره تکتک بچههای لامرد جلوی چشمم میآمد و به خاطر یک سفر اولی که تحت درمان است و چشم امیدش به ماست که راه را به او نشان بدهیم حرکت کردم و راه چهار ساعته را با عشق پشت سر گذاشتم تا در کنارشان باشم و این بسیار برای من با ارزش است که وقتی یک سفر اولی با هزاران امید و آرزو وارد شعبه میشود، چنان انرژی به ما میدهد که حاضر نشدم استراحت، چرا که پیمان بستم و باید حضور داشته باشیم تا دست سایر انسانهای دردمند را بگیریم و این همان بند عشقی است که ما را متصل نگاه میدارد.
روزگار و هستی به ما فرصت زیادی نمیدهد پس سعی کنیم با قدرت این ده الی یازده ماه که در سفر اول فرصت داریم با چنگ و دندان حفظش کنیم تا درمان بشویم و طی مدت درمان فقط به درمان خودمان فکر کنیم و سایر مسائل را بگذاریم برای بعد از درمان و بعداً بروید سراغ مشکلات تا انرژی بیشتری برای رفع مشکلات داشته باشید. مشکلات همیشه هست و دست از سر من و شما هم برنمیدارد، در واقع دست از سر هیچ کس برنداشته چون مشکلات باید باشد تا انسان عروج پیدا کند.
یکی از خوبیهای کنگره این است که به ما یاد میدهد چطور در دریای متلاطم موجسواری کنیم، ما باید موجسواری یاد بگیریم اگر ثابت بایستیم امواج ما را به قعر دریا فرو خواهد برد ولی اگر موجسواری بلد باشیم میتوانیم سوار بر مشکلات بشویم و خود را به ساحل نجات برسانیم. یکی از مشکلات اصلی و بزرگ ما در زمان مصرف ضعفمان بود و اعتماد به نفس نداشتیم، باید خودمان را قوی و قدرتمند بکنیم و انسانهای قدرتمند کمتر مورد آسیب قرار میگیرند و اگر ضعیف باشیم زود از پا درمیآییم.
از همه شما سپاسگزارم.
نگارش: مسافر علیاکبر (دبیر سایت)
ارسال: مسافر اسماعیل (نگهبان سایت)
- تعداد بازدید از این مطلب :
286