در ابتدای این وادی گفته میشود: ما با شروع زندگی در این وادی برای خود آغازی تازه داریم؛ آغازی که ما را به سلامتی، صلح و آرامش و آسایش برساند، از واژه زندگی کردن استفاده شده است، پس باید وادیها را با تمام وجود زندگی کنیم؛ در واقع بعد از گذر از وادی اول که من را به تفکر کردن به شیوه صحیح وامیدارد و وادی دوم که میگوید: هیچ موجودی بیهوده به این حیات نیامده است؛ پس ناامید نباش و بگرد و هدفت را پیدا کن، این وادی نیز به من میگوید: حالا که هدف و مسیرت مشخص است هیچکس به میزان خودت نمیتواند به تو کمک کند.
اگر میخواهی درس بخوانی، میخواهی زندگی آرام و کار خوبی داشته باشی و یا از شر یک بیماری خاصی خلاص شوی و هزاران هزار خواسته دیگر، بیشترین کسی که در این مسیر مسئول است، خودت هستی. این وادی جلوی راه گریز و فرار من را در مقابل اینکه بخواهم مسائل و مشکلات خودم را به گردن خانواده، جامعه، خداوند و غیره بیندازم، میبندد؛ پس باید خود با تفکر تلاش و استواری پا در مسیر بگذارم و بدانم مشکلات لعنت خداوند نیستند؛ بلکه قرار است به من آموزش بدهند تا راه حل برطرف کردن آنها را بیابم و بدانم قرار نیست مشکلات تمام شوند مسائل هیچگاه تمامی ندارند، چرا که اگر روزی تمام شوند، آن روز حیات من امری بیفایده خواهد بود؛ پس تا وقتی که حیات و زندگی هست مسائل و مشکلات به صورتهای گوناگون وجود دارند؛ بنابراین باید خود را تجهیز بکنم؛ این تجهیز کردن به این صورت است که نیروهای خود و همینطور نیروهای تخریبی را بشناسم و البته بدانم تا زمانی که حرکت نکنم توان در اختیار گرفتن نیروهای خود را نخواهم داشت. وقتی شروع به حرکت میکنم نیروهای الهی هم به کمک من خواهند آمد تا بتوانم به تعادل لازم برسم.
در مسیر حرکت خود ممکن است یک نیروی نامرئی که همان جن درون من است بارها و بارها سعی کند مرا از هدف خودم منصرف سازد و ناامیدم کند و بگوید تو دیگر نمیتوانی، ببین بارها تلاش کردهای و نشده، تو حتی اگر هم بخواهی چون در فلان خانواده و یا فلان کشور هستی و شرایطت به این صورت است نمیتوانی به هدفت برسی؛ ولی واقعیت این است که این نیرو هم میخواهد مرا کامل کند، چرا که هستی بر پایه اضداد بنا شده است؛ پس باید به این آگاهی برسم که این نجواها گذرا هستند و اگر خودم بخواهم محکم در مسیرم حرکت کنم، بیتأثیر خواهند بود؛ پس بدانم که در چه بازی هستم و سعی در یادگیری قوانین این بازی داشته باشم و هیچگاه از حرکت باز نایستم؛ زیرا ما زنده به آن هستیم که آرام نگیریم؛ موجیم که آسودگی ما عدم ماست.
نویسنده: راهنما همسفر پریسا
ویراستار: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
33