جلسه سوم از دوره چهل و دوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60 در نمایندگی دانیال اهواز به استادی مسافر مرزبان محترم آقا محمد، نگهبانی مسافر منصور و دبیری مسافر علی با دستور جلسه «وادی سوم و تاثیر آن روی من» سهشنبه 6 خرداد 1404 راس ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم مسافر. خدا را شاکر و سپاسگزارم که یکبار دیگر این فرصت را در اختیارم گذاشت تا در جمع دوستان باشم آموزش بگیرم و خدمت کنم و این جایگاه را یک بار دیگر تجربه کنم و از نگهبان عزیز، گروه مرزبانان و ایجنت محترم تشکر میکنم که این اجازه را به من دادند که در این جایگاه تجربه کسب کنم و آموزش بگیرم، خوب دستور جلسه این هفته وادی سوم و تاثیر آن روی من هست، طبق فرمایش آقای مهندس که میگوید وقتی جلسات هفتگی اعلام میشود تاثیر آن روی من مدنظر است که میگوید ما قرار نیست وادی را توضیح دهیم یا بخواهیم توجیه کنیم و یا هرچیز دیگری که ما این آموزشها را در کنگره داریم میگیریم هر روز در جلسات در کارگاههای مختلف و در لژیون ها داریم یاد میگیریم، من محمد باید بگردم این وادی سوم در این دو سه سالی که دارم میآیم چه تاثیری روی من داشته و آن را به اشتراک بگذارم، مشارکت کنم و در اختیار بقیه دوستانی بگذارم که دارند در این راه سفر میکنند. خوب من هم به واسطه مصرف مواد و به قول کنگره دانسته یا ندانسته وارد یک تاریکی شده بودم به نام اعتیاد و آن شالوده و شیرازه اصلی نظم و انضباط و تعادلم به هم ریخته بود. وقتی آمدم کنگره و با وادیها آشنا شدم به ترتیب که وادی اول تفکر بود و وادی دوم امیدواری، وقتی رسیدم به وادی سوم که باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند خیلی روی این موضوع فکر کردم، خیلی از راهنمای خودم راهنمایی طلبیدم از پیشکسوتان که این وادی چی را میخواهد به من بفهماند، و واقعاً هدف این وادی چیست.
ابتدای وادی این را میگوید که محمد تو اولین و آخرین نفری هستی که میتوانی به خودت کمک کنی یعنی تمام مسئولیت و تمام آن چیزهایی که تو قبلاً با خودت تا الان آوردی، الان خودت باید حرکت کنی و اینها را درست کنی، تمام بار مشکلاتی که تا الان بذرهایی که قبلاً کاشتهای و کارهایی که قبلاً کردهای و الان رشد کردهاند و داری ثمرهشان را میبینی الان خودت باید پاسخگو باشی و هیچ کس نمیتواند به تو کمک کند، چرا، این وسط راهنمایی دوستان و راهنمایی راهنمایان در کنگره 60، مشورتها با اهلش با آن کسانی که در این رابطه علمش را دارند میتواند کمک کند ولی در انتهای امر آن کسی که باید تصمیم بگیرد خود من هستم، خود محمد است و آن موقع است که من باید وقتی سر دو راهی قرار میگیرم با توجه به آن دانایی و آموزشی که گرفتهام تو زندگیم و تجربهای که کسب کردهام در کنار پیشکسوتان در کنار آنهایی که این راه را رفتهاند این انتخاب را به من میدهد و قدرت تشخیص را به من میدهند که آن لحظه انتخابی را بکنم، خوب حالا اگر بخواهم خودم را در نظر بگیرم سفر اولم واقعا مشکلات زیادی داشتم در سفر اول چه چیزی به دادم رسید؟
کجاها چه کسانی به دادم رسیدند؟ همان آموزههایی که در کنگره به دست آوردیم. در واقع و آن متون کنگره یا دانش کنگره روز به روز که دارد به روز میشود، آنها بدرد من خوردند، چیزهایی که در لژیون یاد گرفتم چیزهایی که از راهنمایم یاد گرفتم از راهنماهای دیگر یاد گرفتم، یادم میآید من مشکلی که در سفرم داشتم و حتی من انضباطی هم شدم، این ناگفته نماند انضباطی چیز بدی نیست حالا بعضی دوستان از اسم انضباطی یا میترسند و یا اینکه خودم حقیقتا همین طور بودم وقتی اسم انضباطی میآمد. دو هفتهای بالا و پایین شدم، این حسها بالا و پایین شد و این هم باید بشود. توی این بالا و پایین شدن حسها است که آدم ساخته میشود، انضباطی شدم ولی با هر کدام از راهنماها صحبت میکردم راجب به مشکلاتم، همهشان به اتفاق انگار به هم وصل بودند، در واقع همینطور هم است وقتی به یک علم وصل باشی همه یک حرف میزدند که محمد اگر تو در صراط مستقیم باشی اگر تو واقعا در راه درست باشی و آن آموزههایی که کنگره بهت گفته بکار ببری تمام مشکلات درست میشود واقعا هم همینطور بود. ولی صبر من پایین بود من انتظار داشتم تا آمدم شروع کنم و مواد را کنار گذاشتم تمام آن ضد ارزشها را یواش یواش کنار گذاشتم انتظار داشتم همه چیز برگرده مثل زمانی که مواد استفاده نمیکردم، عجله داشتم یعنی من مواد را قطع کردم دیگر کار ضد ارزش انجام نمیدهم و یا خیلی کمشون کردم همه چیز درست بشود ولی این نیست.
.jpg)
آقای مهندس توی یکی از سیدیها میگوید که یکی از چکهایش را بعد از ۷ الی ۸سال اگر اشتباه نکنم، پاس کرده، بدهکاریهای زمان اعتیاد را، خوب مهندس که بنیانگذار کنگره ۶۰ و صاحب علم و دانش کنگره هستند این را اعلام میکنند، میگفت ۷ سال بعد چکم را پاس کردم، پس من محمد وقتی میآیم سفرم را شروع میکنم، انتظار نداشته باشم در سه ماه یا شش ماه و یا حتی بعد از رهایی مشکلاتم حل شود، خود من که الان سفر دومی هستم دارم خدمت میکنم هنوز یکسری مشکلات دارم که مربوط به دوران مصرف است، یعنی اینها از آن موقع همراه من است، زمان می برد آن پروسه، زمانی که در کنگره خیلی بهش اشاره شده همینجا من درکش کردم که واقعا تا زمان نگذره من نمیتوانم این موضوع را حل کنم.
حالا یکی اینکه مشکلات آمد من چند تا کار می توانم انجام بدهم، چیکار میتوانم بکنم، یکی اینکه میتوانستم بروم کنگره را ول کنم و بگویم خدا خواسته من اینطور بشوم، مسئولیت را گردن خداوند بیاندازم یا گردن خانوادهام، خانواده درست من را راهنمایی نکردند، بزرگتری نبود و یا اینکه مشکلات جامعه، این را انجام بدهم و یا میتوانستم حرکت کنم با توجه به علمی که کنگره در اختیار من قرار داده با توجه به آن دانش و تجربهای که در کنگره دیدم، آن درمان که در محیط کنگره دارد اتفاق میافتد میتوانستم اینها را استفاده کنم و راهم را ادامه بدهم که من این کار را انتخاب کردم. پس من نباید هیچ موقع عجله کنم. خوب در کنگره هه ما یاد گرفتیم، هیچ کس بیشتر از خودمان به دادمان نمیرسد.
کنگره خیلی چیزها و حرفهایی که قبلاً در جامعه شنیده بودم نقض میکند، تا قبل از اینکه من بیایم در کنگره می گفتند خود کرده را تدبیر نیست ولی کنگره میگوید هست، در این وادی میگوید، یا میگفت خودم کردم که لعنت بر خودم باد، اینجا میگوید نه خودت کردی خودت هم میتوانی درستش کنی، خیلی چیزهایی که من قبلاً تصوراتی دیگر ازشون داشتم، کنگره اینها را نقض کرد همین درمان اعتیاد، درمان چاقی خیلی چیزهایی دیگر که در کنگره دارد به راحتی و به سهولت انجام میشود اما به شرط و شروط خاص خودش، شرط و شروطش همین حرمتها و قوانین کنگره ۶۰ است، اگر من تکتک این قوانین و حرمتها را که نگهبان ۲بار میخواند، رعایت کنم قطعا به درمان و رهایی میرسم و به حال خوب هم میرسم همانطور که خیلیها رسیدند انشالله ما هم خواهیم رسید و به تعادل واقعی هم خواهیم رسید، ۵ دقیقه من تمام شد، متشکرم که به صحبتهای من گوش دادید.
گروه سایت نمایندگی دانیال اهواز
عکس و تایپ : مسافر امید - لژیون هفتم
ارسال خبر: همسفر ابوالفضل
- تعداد بازدید از این مطلب :
114