سلام دوستان، مریم هستم، همسفر.
وادی سوم: باید دانست هیچ موجودی بهاندازهی خود انسان به خودش فکر نمیکند. وقتی من شروع به نوشتن دربارهی وادیها کردم، با گوش دادن و نوشتن وادیهای اول، متوجه شدم در زندگی چه اشتباهاتی انجام دادهام. بیشتر مشکلاتی که امروز درگیرشان هستم، نتیجهی رفتار و انتخابهای خود من بوده، اما همیشه دیگران را مقصر میدانستم. از خداوند و اطرافیان انتظار داشتم که مشکلاتم را حل کنند. همیشه شاکی بودم، بدون اینکه فکر کنم چرا این اتفاقها برای من میافتد.
از پدر و مادرم ناراحت بودم که چرا مرا به این دنیا آوردهاند و آنها را مقصر میدانستم. همیشه ناراضی و گلهمند بودم. همین دیدگاه منجر شد به ابتلا به بیماریهای جسمی و روحی و گرفتار شدن در ناامیدی. در گوشهای نشسته بودم و منتظر بودم دیگران بیایند و مشکلاتم را حل کنند. در تاریکی فرو رفته بودم. اما زمانی که شروع به نوشتن وادیها کردم، وادی سوم تأثیر زیادی بر من گذاشت و مرا دگرگون کرد. این وادی به من آموخت که هیچکس بهاندازهی خود انسان به خودش نمیاندیشد. به من یاد داد که باید فکر کنم، آنچه هستم را بپذیرم و اگر راهی را اشتباه رفتهام یا دچار بینظمی در زندگی شدهام، نباید دست روی دست بگذارم و منتظر باشم دیگران برایم کلید درهای بسته را بیاورند. چرا که کلید خانهی دیگری، درِ خانهی مرا باز نخواهد کرد.
همانطورکه مسئول تمام عملکردها و تصمیمهای زندگیام هستم، مسئول حل مشکلاتم نیز خودم هستم. نباید وابسته به دیگران یا حتی فقط به خداوند باشم که مشکلاتم را حل کنند؛ بلکه باید توکل کنم، از دیگران مشورت بگیرم، اما مسئولیت اصلی را خودم بپذیرم. دیگران میتوانند کمک کنند، اما تصمیمگیرندهی اصلی من هستم. در واقع، وادی سوم به من یاد داد که مسئولیت زندگی، کارها و مشکلاتم را بپذیرم، با سختیها مبارزه کنم، دیدگاهم را نسبت به زندگی تغییر دهم و خودم کلید مسیر اصلی را پیدا کنم. با تفکر صحیح و عقل سلیم، دوباره و بهآرامی در مسیر درست قدم بگذارم. برای این کار باید آموزش ببینم و مهارت حل مسئله را بیاموزم.
ما به این دنیا آمدهایم تا روش حل مسائل را یاد بگیریم و با استفاده از نظرات مشورتی دیگران، تصمیم نهایی را خودمان بگیریم. باید تفکر و تلاش کنیم، تصمیمهای درست بگیریم و به خودمان و تواناییهایمان امیدوار باشیم. برای رسیدن به آرامش، آسایش و حال خوب، باید مسئولیت کارهای خود را بپذیریم، تلاش کنیم، روی پای خود بایستیم و مشکلات را از سر راه برداریم. باید برای حال خوب خودمان قدم برداریم، حرکت کنیم و راه خود را پیدا کنیم. در این مسیر، نیروهای بازدارنده و مخرب را شناسایی کنیم و بدانیم که شیطان به زیباترین شکل ممکن وارد افکار ما میشود تا گوهر جان انسان را شکار کند و او را به ویرانی بکشاند. پس باید با دانایی، تدبیر و همراهی خانواده، مشکلات را یکییکی از سر راه برداریم.
سلام دوستان، هدی هستم، همسفر.
وادی سوم کنگره ۶۰ برای من همسفر، اگر بخواهم و در مسیر درست قدم بردارم میتواند نقطه عطف وتغییر بزرگی باشد. قبل از آشنایی با این وادی،نگاهم به کمک خانواده، جامعه، حتی خودِ مسافر بود که باید کاری میکردند تا زندگی مشوش ما سرو سامان یابد. من آموختم که اگر مسافرم بخواهد و تلاش کند، دیگران فقط میتوانند نقش حامی داشته باشند،ولی اصل تغییر و درمان در درون ماست. همینطور خودم باید مسئول زندگی و مشکلات خودم باشم و نباید انتظار داشته باشم که دیگران برایم کاری کنند. این پذیرفتن مسئولیت، سختترین و مهمترین درس وادی سوم برای من بود.
وقتی به این مطلب فکر میکنم، میبینم چقدر خودم را در جایگاه قربانی میدیدم و تقصیرها را به گردن دیگران میانداختم. اما وادی سوم مرا واداشت به درون خودم نگاه کنم و ببینم من، خود خودم کجای کار هستم. این وادی به من یاد داد که باید از تفکر طلبکاری و انتظار کمک بیپایان وذهن فقیر فاصله بگیرم و به جای آن به تواناییها و قدرت درون خودم اعتماد کنم. دیگر نباید منتظر باشم که کسی بیاید و مشکلاتم را حل کند، بلکه خودم باید فکر کنم، تصمیم بگیرم و قدم بردارم. وادی سوم همچنین به من فهماند که آموزش و دانایی بدون عمل ،توهمی بیش نیست. تا زمانی که به آموختههایم عمل نکنم، زندگیام تغییر نخواهد کرد.
یکی از نکات مهمی که از وادی سوم یاد گرفتم، اهمیت جهانبینی است؛ دیدگاهی که باعث میشود من واقعیت را همانگونه که هست ببینم، نه آنطور که دوست دارم باشد.که این باعث خواهد شد تصمیمات درست تری را بگیرم.
همچنین این وادی به من فهماند که مسئولیتپذیری در مقابل سختیها و مشکلات زندگی، بخشی از بازپرداخت بدهیهای گذشته است. تحمل این سختیها نشانه شجاعت و تعهد من است و اگر بتوانم این مسیر را بپذیرم، به تعادل روانی و جسمی خواهم رسید.
وادی سوم مرا از دام خودفریبی و گول زدن خودم نجات می دهد. از زمانی که این وادی را درک کردم، تلاش میکنم به جای سرزنش دیگران، نقاط ضعف و قوت خودم را بشناسم و مسئولیت انتخابهایم را بپذیرم. به من آموخت که هیچ ناجی و قهرمانی به جز خودم وجود ندارد که بتواند زندگیام را دگرگون کند. اگر امروز توانستهام گامی در مسیر درست بردارم، فقط به خاطر این است که مسئولیت زندگیام را پذیرفتهام و به تواناییهای خودم ایمان آوردهام.
با پذیرش این وادی، آرامش و اطمینانی درونم به وجود آمد که هرگز تجربه نکرده بودم.
وادی سوم به من یاد داد که زندگی من، دنیای من است و فقط خودم میتوانم آن را بسازم یا خراب کنم. بنابراین، دیگر هیچ بهانهای برای نداشتن تغییر و پیشرفت ندارم. همچنین به من آموخت که همه تواناییها و ظرفیتهابه شمکل بالقوه درون تک تک انسانها هست و باید در صدد کشف آن را باشم یعنی فکر میکنم فلسفه ی خلقت انسان همین است. به من فرصت داد تا از نیروی تفکر و انتخاب آگاهانه استفاده کنم و از این طریق، تغییرات واقعی در زندگیام ایجاد کنم.
از این پس، تصمیم گرفتهام که به جای غر زدن و سرزنش دیگران، تلاش کنم تواناییهایم را بشناسم و به رشد آنها بپردازم.
با درک این وادی، انگیزهام برای حرکت و تغییر بیشتر شده و میدانم که هیچ چیز نمیتواند مانع پیشرفتم شود مگر خودم. خدا را شاکرم که من را به این مسیر هدایت کرد و وادی سوم را به من آموخت تا بتوانم مسئولیت زندگیام را بپذیرم و به سوی رشد و پرواز روح در آسمان خواسته های معقول و رهایی حرکت کنم.
سلام دوستان، مهناز هستم، همسفر.
باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکرنمیکند. ما در این وادی آغازی تازه داریم که ما را به سلامتی، صلح، آرامش و آسایش میرساند. و امیدوار هستیم که با نگاه کردن به طبیعت به ابعاد گسترده ای برسیم و چون صوت های موسیقی در جهان خود بدرخشیم وخود کلید مسیر اصلی راه خود رابیابیم. این جمله به این منظور است که ما باید برای حل هر مشکل خودمان تفکر سعی وتلاش داشته باشیم ومسئولیت این کارها فقط بر عهده خودما است.
در این وادی به ما میفهماند که نقش اول هر مسئولیت یا وظیفه حل هرمشکل فقط برعهده خودما است وما به این حیات آمده ایم تا روش حل مشکلاتمان را بیاموزیم و باید با تفکر تلاش وامیدواری برای پیداکردن حل مشکلات تلاش کنیم و کلید آن را پیدا کنیم.وادی سوم تنها وادی ای هست که در آن کلمه باید بکار برده شده است به این دلیل که ما باید تمامی مسئولیت های زندگی خودمان را بپذیریم واز اطرافیان خود هیچ توقعی نداشته باشیم که در حل مسائل ومشکلات به ما کمک کنند.
ما بایستی در مسیر خروج از مشکلاتمان یا بن بست به طرف آسایش و آرامش و سلامتی با نیروهای خود و نیروهای مخرب وتخریبی و بازدارنده کاملا آشنا باشیم و بتوانیم مسیر خوب و ارزشی را پیداکنیم وبه سمت آن برویم. ما باید این راهم خوب بدانیم که شیطان یا نیروهای مخرب خودشان را به زیباترین شکل ممکن یا به صورت دلسوزانه در میاورند تا بتوانند افکار واندیشه ما را خراب کنند و مارا به ویرانه ها تبدیل کنند. ما از این وادی این نتیجه را میگیریم که؛ کلیه مسئولیت کار وزندگی و مشکلات خودمان را خودمان بپذیریم. کلیه سختی های زندگیمان را با دل وجان بپذیریم. سعی کنیم با تمام توان، مسائل را با تفکر و تدبیر حل نمائیم. سعی کنیم از نظر مشورتی سایر انسان های صالح استفاده کنیم ولی تصمیم نهایی را بایستی خودمان بگیریم.
سلام دوستان، مریم هستم، همسفر.
باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. مسئولیت تمام کارها به عهده خود من است. به قول مهندس وقتی کلمه باید میآید یعنی بدون هیچ چون و چرایی ،یعنی بدون هیچ موافقت و مخالفتی ،یعنی باید خودم حرکت کنم، هیچکس به اندازه خود من نمیتواند به من کمک کند.
اینها را من در کنگره آموزش دیدم. من در گذشته همیشه توقع داشتم دیگران به فکر من باشند و برای من کاری انجام دهند و همیشه ناراحتیهای خودم را گردن بقیه میانداختم و فکر میکردم من برای آنها سنگ تمام گذاشتهام و اگر حال خوبی دارند به واسطه من است و متقابلاً همین را از آنها درخواست داشتم .اما زمانی که وارد کنگره شدم متوجه شدم دیگران به واسطه تلاش خودشان حال خوبی دارند و این من هستم که باید به خود کمک کنم.
هر بار که مطلبی از کتاب و متنی در کنگره میخوانم روی سخن را بر خود دارم. اکنون فهمیدم این خود من هستم که میتوانم خودم را از این منجلاب ضد ارزشها برهانم. یک روز که بعد از خواندن جهانبینی با خود فکر کردم که چگونه انسانی بودم، پر از ترس و ناامیدی فکر میکردم یک خانم سرسخت و محکم هستم، اما غافل بودم. در کنگره مانند دیواری فرو ریختم به قول یکی از رهجویان، کنگره اول مرا خالی کرد. خالی خالی، بعد وارد مرحله آگاهی شدم.هر چه زمان بیشتر میگذرد بیشتر متوجه اشتباهاتم میشوم و چون خود اقدام به حل مسائلم با آگاهی میکنم در انجام آنها موفقتر هستم.و در پایان از دیو دد ملولم ،انسانم آرزوست.
سلام دوستان، هستی هستم، یک همسفر.
در وادی سوم، این پیام مهم به من، همسفر و رهجو، داده میشود که: «تو که به این دنیا آمدهای، بیهوده نیامدهای.» هیچ موجودی در این هستی بیدلیل پا به حیات نگذاشته است. هر چیزی که خداوند آفریده، هدفی داشته و برای تعادل این جهان لازم بوده است. از گیاهان و حیوانات گرفته تا درختها، حشرهها و حتی کرمها، همه و همه در این کرهی خاکی برای زمین و انسانها مفید هستند. پس منِ انسان هم بیهوده آفریده نشدهام و باید بدانم که هیچکس بهجز خودم نمیتواند مشکلاتم را حل کند. اگر مشکلات زیادی دارم، یعنی مسیرم را درست نرفتهام. مقصر اصلی خودم هستم، و تنها خودم میتوانم به خودم کمک کنم. درست است که گاهی میشود از دیگران راهنمایی گرفت، آنهم اگر آگاهی لازم را داشته باشند، اما در نهایت این من هستم که باید تصمیم بگیرم و مسیر اشتباه را اصلاح کنم.
اگر در موقعیتی هستم که با من بیاحترامی میشود، اگر احساس میکنم دیگران دوستم ندارند، اگر تنبل شدهام یا کارهایم عقب مانده، باید بپرسم: «چرا من اینگونهام؟» پاسخ این است: مقصر خود من هستم. اگر عضلهی ضعیفی دارم، یعنی ورزش نکردهام. اگر پوستم خوب نیست، چون به آن نرسیدهام. اگر به من میگویند "نامرتبطی"، این تقصیر فرزندم نیست؛ تقصیر برنامهریزی اشتباه خودم است. اگر پساندازی ندارم، شاید درآمدم را بیبرنامه خرج کردهام.
همه چیز به خودم برمیگردد. من، به عنوان یک همسفر یا رهجو، باید بدانم که با نظم و امید میتوانم شرایطی را که دارم، بهتر کنم؛ هم برای خودم، هم برای خانه و خانوادهام. اگر مشکلی وجود دارد، با اندکی تفکر و عمل میتوان آن را برطرف کرد. وقتی خودم برای زندگیام قدم برمیدارم، به آرامش ذهنی میرسم. و چه حس لذتبخشی است وقتی از خودم رضایت دارم، و اطرافیانم هم از بودن با من لذت میبرند.
سلام دوستان، آمنه هستم، همسفر.
ما باید بدانیم که در حل مشکلات زندگیمان، بالاترین نقش و بیشترین مسئولیت بر عهدهی خودمان است. اگر تصور کنیم که دیگران میآیند و مشکلات ما را برایمان حل میکنند، سخت در اشتباهیم. در مسیر رهایی از مشکلات، بیشترین بار بر دوش خود ماست. ما باید خودمان، با تفکر، تلاش و پشتکار، برای حل مسائلمان اقدام کنیم و از دیگران هیچ توقعی نداشته باشیم. کمک گرفتن از دیگران خوب است، اما نباید منتظر باشیم کسی بیاید و ما را نجات دهد. این ما هستیم که باید برخیزیم، تصمیم بگیریم و برای بهبود شرایطمان گام برداریم. با امید و سربلندی باید به زندگی نگاه کنیم، حتی اگر شرایط سخت و مسیر دشوار باشد. اگر با نگاه مثبت و ارادهی قوی پیش برویم، میتوانیم یکییکی مشکلات و گرفتاریها را از سر راهمان برداریم و مسیر زندگی را هموارتر کنیم.
باید دانست که هیچ موجودی به اندازهی خود انسان به خودش نمیاندیشد. این یعنی هیچکس جز خودمان نمیتواند به عمق درونمان پی ببرد یا آنطور که باید و شاید، برای ما کاری کند. اگر خودمان برای خودمان فکری نکنیم، هیچکس نمیتواند نجاتمان دهد. ما باید مسئولیت زندگی خود را بپذیریم. اگر حال خوبی نداریم، اگر در زندگیمان رضایت یا آرامش نیست، لازم است به جای گله و شکایت، به درون خودمان رجوع کنیم و ببینیم کجاها کوتاهی کردهایم.
گاهی لازم است برنامهریزی دقیقتری داشته باشیم، از تنبلی دوری کنیم، باورهای اشتباه را کنار بگذاریم و به جای انتظار از دیگران، روی تواناییهای خودمان حساب کنیم. با نظم، آموزش، تفکر و عمل، میتوانیم مسیرمان را تغییر دهیم و آیندهای بهتر بسازیم. در نهایت، باید بدانیم که برای ساختن یک زندگی خوب، لازم نیست همه چیز عالی باشد. کافیست ما، با تمام کمبودها و سختیها، بخواهیم که تغییر کنیم و برای آن قدم برداریم. در این مسیر، لطف خداوند، راهنمایی اهلدل، و تلاش خود ما دست به دست هم میدهند تا به آرامش و رضایت واقعی برسیم.
ویراستاری و ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سنایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
56