جلسه سیزدهم از دوره ششم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی بیرجند با استادی راهنما همسفر زهره، نگهبانی همسفر فاطمه زهرا و دبیری همسفر سمیرا با دستور جلسه «وادی سوم (باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند.) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه ۶ خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ١۶:٠٠ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
وادی سوم بیان میکند، هیچکس جز خود من نمیتواند به من کمک کند. این وادی بهنوعی مرا با خودم روبهرو میکند. وقتی مقابل آینه میایستم و به خود نگاه میکنم، از خودم میپرسم که برای خودم چه کاری انجام میدهم. مهمتر از همه این است که باید بدانیم این کلمه «باید» حجت را بر همه ما تمام میکند. یعنی در اینجا هیچ اگر، اما و شایدی وجود ندارد. باید بدانید که هیچچیز، هیچکس و هیچ شرایطی نمیتواند حال شما را خوب کند؛ مگر اینکه خودتان بخواهید. این نکته بسیار مهم است که باید به آن ایمان داشته باشید. من باید قبول کنم که در جهان آفرینش، من یک جزء از کل هستی هستم و هیچکس نمیتواند شرایط زندگی و حال مرا تغییر دهد، این نکته مهم را باید باور کنیم و به آن آگاه شویم.
آقای مهندس در یکی از سیدیهای خود میفرمایند: «اگر من خواستهای قوی، قلبی و محکم داشته باشم، نباید بگویم اگر شد، شد یا نشد هم نشد. اگر خواسته من قوی باشد و برای آن تلاش کنم، زحمت بکشم و وقت بگذارم، قطعاً به آن خواهم رسید.» ما میدانیم که چیزی که خدا وعده داده است، عملی میشود به شرطی که خود نیز بخواهم و حرکت کنم. باید هدف را مشخص کنم و بدانم به کجا میخواهم بروم. این پیام وادی سوم برای همه ماست، نه فقط برای سفر اولیها یا سفر دومیها. من باید وادی سوم را با خود تکرار کنم و با حس خوب به آن گوش دهم. باید بگویم وادی سوم به من چه میگوید و از من چه میخواهد. در سیدی وادی سوم، آقای مهندس به نقصهای مادرزادی و مشکلات ژنتیکی اشاره میکنند. من باید خود را با این خصوصیات سازگار کنم و قدرت پذیرش خود را بالا ببرم، وقتی پذیرش را در خود بالا ببرم، حس امید و امیدواری در من رشد میکند و میتوانم از لحظههای زندگی خود نهایت بهره را ببرم.
بسیاری از انسانها و الگوها در جهان وجود دارند که با همین نقصها و مشکلات، انسانهای بزرگی شدهاند. دسته دوم مشکلات، مشکلاتی هستند که نتیجه عملکرد نادرست من در گذشته هستند. این دنیا و هستی، محصول اعمال ماست، شرایط فعلی من نتیجه بذری است که در گذشته کاشتهام. خداوند بد هیچ بندهای را نمیخواهد، اگر حال من خوب نیست، باید بدانم که نتیجه عمل خودم است و باید به این آگاه باشم تا بتوانم قدم درستی را بردارم. نیروهای منفی فراوانی بر سر راه ما قرار میگیرند؛ اما با آگاهی میتوانیم از آنها عبور کنیم. اگر اکنون مشکل دارم، نتیجه عملکرد نادرست خودم در گذشته است. برای رفع مشکلات، باید خودشناسی داشته باشم و تلاش خود را برای بهتر شدن خود انجام دهم. وقتی در تنهایی به خودم فکر میکنم، متوجه میشوم که چه نقصهایی دارم. همواره فکر میکردم که دیگران نقص دارند و من بهترین هستم؛ اما وقتی به خود نگاه میکنم، میبینم که خودم از همه بیشتر نیاز به آموزش و تغییر دارم. بههمین دلیل آقای مهندس نیز میفرمایند: «در همسفران تخریبهای فراوانی وجود دارد، بسیار بیش از آنچه فکر میکنید.»
بهتدریج متوجه شدم که باید خودم حرکت کنم و منتظر کسی نباشم که زندگی مرا سامان دهد. در اینجا به نقطهای میرسم که دیگر به مسافرم وابسته نیستم. او میتواند داروهای را بخورد یا نخورَد، به جلسات بیاید یا نیاید و این به من ربطی ندارد. من برای خود، رشد، آگاهی و قویتر شدن اینجا هستم. هر یک از شما که روی این صندلی نشستهاید، بهطور تصادفی اینجا نیستید، اذن ورود شما برای نشستن روی این صندلیها صادر شده است؛ پس قدر این موقعیت را بدانید و از همین جا هدف خود را مشخص کنید. قدمهایتان را محکم بردارید. مکان و آموزشها بسیار زیبا و ناب هستند؛ اما باید بدانید که من برای یادگیری و رشد خودم در این مکان هستم.
آقای مهندس در سیدی چالش بهزیبایی میگویند: «تمام چالشهای زندگی من، خودم و ذهنم هستند.» اگر میخواهم تغییرات عظیمی در درون خود ایجاد کنم، هیچکس نمیتواند به من کمک کند جز خودم. بستر، زمان و منابع مهیا است.
من همیشه به همسفران میگویم، وقتی به سیدیهای آموزشی گوش میدهند، بهیاد داشته باشند که آقای مهندس در واقع به خود آنها اشاره میکند. غیبت نکنید و کارهای ضدارزشی انجام ندهید. مخاطب تمام سیدیهای آموزشی، خودتان هستید. وقتی شروع به نوشتن سیدی میکنید، سعی کنید با حس خوب بنویسید و قبل از آن ذهن خود را خالی کنید. وقتی ظرفتان خالی باشد، میتوانید دریافت کنید. تغییر در درون باید ایجاد شود و این تغییرات را باید کاربردی کنید.
زندگی میدان جنگ است و باید بجنگید. درهای صلح و آرامش فقط برای کسانی باز میشود که جرئت در زدن دارند. من باید بر ترسهای خود غلبه کنم، ضعفها و نقصهایم را بشناسم و برای برطرف کردن آنها تلاش کنم. تغییر در من، بهتدریج در دیگران و جامعه نیز ایجاد میشود؛ پس خودتان نقطه شروع تغییر باشید. وقتی بخواهید حاشیهها شما را گمراه نمیکنند. در پایان سخنان خود را با یک دوبیتی خاتمه میدهم که بسیار زیباست:
«بار درخت علم ندانم، مگر عمل
با علم اگر عمل نکنی شاخ بیبری
هر علم را که کار نبندی چه فایده
چشم از برای آن بود آخر که بنگری»
اهدای لوح تقدیر لژیون سردار

تقدیر و تشکر از دیبر صوت دوره قبل

تقدیر و تشکر از خدمتگزاران حضوروغیاب دوره قبل

.jpg)

تایپ: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بیرجند
- تعداد بازدید از این مطلب :
127