هفتمین جلسه از دوره دوم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی پرند با استادی پهلوان همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر مینا با دستور جلسه: «وادی سوم (باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند.) و تاثیر آن روی من» روز سهشنبه به تاریخ ۶ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که یکبار دیگر دور هم جمع شدیم که در این حلقه عاشقی خدمت میکنیم و آموزش میبینیم. من فاطمه باید روزانه هزاران بار خداوند را شکر کنم، از منزل که در حال آمدن به طرف کنگره بودم شکر خدا را بهجا آوردم از اینکه حال مسافر من خوب است و آرامشی در زندگی دارم که با هیچمبلغی نمیتوانستم آن را بهدست بیاورم و با هیچچیزی قابل مقایسه نیست که این برای من کافی است. چند روز پیش با یکی از دوستان صحبت میکردم که چند سال پیش موادمخدر را به اصطلاح ترک کرده بود؛ ولی دوباره به مواد برگشته کرده، از همان ابتدا من و مسافرم کنگره را به او معرفی کردیم؛ ولی بالاخره هر کس اختیار خودش را دارد، قبول نکرد و الان دوباره گرفتار مصرف موادمخدر شده است و از ما کمک میخواست.
ما اعضاء کنگره باید خدا را شکر کنیم برای کنگره60، آقای مهندس دژاکام و برای راهی که به روی ما باز شد و این چیز کمی نیست، نباید اصلاً آن را به فراموشی بسپاریم. دستورجلسه این هفته وادی سوم است که میگوید: "باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند." این وادی با وادیهای ديگر فرق دارد، با کلمه باید شروع شده و برای من فاطمه باید آورده است. آقای مهندس در صحبتهای خودشان فرمودند و آب پاکی را روی دست ما ریختند که در عنوان این وادی گفته نشده که میتوانی انتخاب کنی، شایسته است و بایستی در واقع دستوری صحبت کرده است. همسفر و مسافر باید خودشان بلند شوند و حرکت کنند.
مسافر من که درگیر اعتیاد شده است مقصر من و خانواده من نیست؛ بلکه خودش خواسته است که در این راه باشد؛ پس باید خودش با جان و دل سختیهای آن را بپذیرد. این دستورجلسه را به لژیون سردار ربط میدهم، همه ما میدانیم که کنگره60 یک ارگان مردم نهاد است و از بیرون هیچکمکی به این سیستم نمیشود در واقع بیرون از کنگره هیچخبری نیست. بالاخره هر کدام ما همسفران چند سال است که در کنگره هستیم و میدانیم که از بیرون حتی یک هزار تومان هم به ما کمک نمیکنند. آقای مهندس دژاکام کنگره60 و لژیون سردار را بنا کردند و گفتند که این پایههای کنگره در صورتی پابرجا میماند و روزبهروز محکمتر و قویتر میشود که من فاطمه حرکتی انجام بدهم و هر آنچه که در توانم است کمک کنم.
من اگر بخواهم، میتوانم کمک کنم هر کدام از ما بیرون از کنگره یکسری خرجهای اضافه داریم که اگر آنها را کنار بگذاریم و به طور کلی حذف کنیم، میتوانیم به کنگره کمک نمائیم. همانطور که آقای مهندس دژاکام نزدیک به 30 سال است که راه کنگره را برای ما باز کردند؛ پس وظیفه من فاطمه و تکتک شما عزیزان است که نگذاریم این چراغ خاموش شود؛ باید برای کسانی که از این به بعد و در آینده برای درمان به کنگره60 میآیند هر کاری که از دستمان برمیآید انجام دهیم و دریغ کنیم. همانطور که دیگران کاشتند و ما الان استفاده میکنیم؛ پس من فاطمه هم باید بکارم تا در آینده دیگرانی که پشت در ماندهاند و دیگرانی که در این راه هستند بتوانند استفاده کنند.
من همسفر وقتی به کنگره آمدم همه چیز آماده بود، از صندلی بگیر تا امکانات دیگر؛ پس وظیفه من است که همه چیز را برای دیگران و آیندگانی آماده کنم که معلوم نیست شاید خدایی نکرده خانواده خودمان یا حتی فرزند من باشد که گرفتار اعتیاد شود. همانطور که دیگران برای ما مهیا کردند، من فاطمه استفاده کردم و به درمان رسیدم؛ پس من هم باید همان کار را انجام دهم. دیگران وظیفهای در قبال من نداشتند؛ ولی تمام توان خود را گذاشتند. امیدوار هستم که بتوانم هر کاری که از دستم برمیآید برای کنگره انجام دهم. همسفران این را بدانید که بیرون از کنگره هیچخبری نیست. از خداوند میخواهم که بتوانیم دستی را بگیریم که هیچ آرامشی بالاتر از دست گرفتن و دل بهدست آوردن نیست.


تایپ: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
عکاس: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
87