English Version
This Site Is Available In English

وادی سوم؛ اندیشیدن به درون خود

وادی سوم؛ اندیشیدن به درون خود

جلسه سوم از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی دماوند به استادی همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر زینب با دستور جلسه «وادی سوم (هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند)و تأثیر آن روی من» روز سه‌شنبه ۷ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

در مورد دستور جلسه وادی سوم «باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند». چیزی که از وادی سوم آموختم این است که احساس مسئولیت کنم، خداوند را شاکر هستم که وارد کنگره۶۰ شدم تا آموزش بگیرم و در سایه آموزش‌ها بدانم که چه کسی هستم و درونم چه چیزی است.
قبل از ورود به کنگره خودم را خیلی بی‌ارزش می‌‌دانستم، نمی‌دانستم در زندگی چه کاری باید انجام دهم، هر چه تلاش می‌کردم خود را به در و دیوار می‌زدم، از زمین و زمان گله‌مند بودم و به آن‌ها ناسزا می‌گفتم. وقتی وارد کنگره شدم از مرزبان‌ها تا راهنمای‌ تازه‌واردین و دیگر عزیزان از من استقبال کردند و من را در آغوش گرفتند، زمانی که محیط را دیدم و شاهد جلسات بودم باورم نمی‌شد که وارد چنین مکانی شده‌ام.

کنگره به من آموخت که به درون خودم بیاندیشم و متوجه شدم که مسبب اشتباهات در زندگی‌ام، خودم بودم و از وادی سوم آموختم که باید مسئولیت اشتباهاتم را بپذیرم و به دنبال مقصر نباشم. منتظر این نباشم تا دیگران برای من قدمی بردارند تا گره از کارهایم باز شود و خود باید گره کارهایم را بگشایم، همین‌طور برخوردم را با مسافر و فرزندانم اصلاح کنم.

زمانی که مسافرم مصرف‌کننده بود مدام از خداوند گله‌مند بودم که چرا مسافر من باید مصرف‌کننده باشد، چرا خانواده؟ در صورتیکه مسافر من مصرف‌کننده بود؛ اما هیچ‌گاه به من و فرزندانم آزار نمی‌رساند، هر چیزی که نیاز داشتیم برای ما فراهم می‌کرد، در اوایل زندگی اصلا باور نمی‌کردم که مسافر من مصرف‌کننده باشد؛ زیرا در دوران مصرف هیچ‌گاه در حضور ما مصرف نمی‌کرد و ما متوجه نمی‌شدیم که او مصرف‌کننده است، تنها آزاری که داشت به دلیل مصرف چرت می‌زد و من در حضور دیگران خجالت می‌کشیدم، گاهی اوقات به او معترض می‌شدم که امروز کمتر مصرف کن مهمان هستیم، می‌گفت دست خودم نیست و من این را متوجه نمی‌شدم. تا این‌که به لطف خداوند وارد کنگره شدیم و مسافر من توانست از اعتیاد رها شود، همچنین نقص‌های خود را شناختم که از دیگران گله نداشته باشم، کسی را قضاوت نکنم، گره کار خود را خودم باز کنم و به خداوند توکل کنم.

مرزبانان کشیک: همسفر ندا، مسافر بزرگمهر
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
تایپ و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)

همسفران نمایندگی دماوند 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .