جلسه ششم از دوره چهلویکم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ابوریحان با استادی راهنما همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر زهره و دبیری همسفر آذر با دستور جلسه «وادی سوم (باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند) و تاثیر آن روی من» ساعت ۱۶:۰۰ روز سهشنبه ۶ خردادماه ۱۴۰۴ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
ما در مسیر رسیدن به خود، چهارده وادی را پشت سر میگذاریم و وادی سوم نیز یکی از این گامهاست. در وادی اول از بزرگترین نعمت خداوند، یعنی قدرت تفکر سخن گفته میشود؛ نعمتی که راه رسیدن به خواستهها را با آن آغاز میکنیم. در وادی دوم میآموزیم که بیهوده نیستیم، رسالتی بر دوش داریم و باید آن را کشف کنیم. وادی سوم، ما را به سمت خودشناسی عمیقتری میبرد؛ جایی که میفهمیم چقدر ارزشمند، توانمند و بزرگ هستیم. این وادی از ما میخواهد که خودمان را ببینیم و بشناسیم، نه در آینهی نگاه دیگران، بلکه در واقعیت وجود خود.
در قالب همسفر، آموختهام که باید برای خودم ارزش قائل باشم، خودم را دوست بدارم و به خودم احترام بگذارم. خداوند قدرت تفکر، اختیار و توانایی را در وجود من نهاده، پس چرا باید دست نیاز به سوی کسی دراز کنم که شاید حتی شایستگیاش را ندارد؟ وقتی به گذشته نگاه میکنم، دردهای دوران اعتیاد را به یاد میآورم؛ روزهایی که خودم را نمیدیدم، ولی در سختیها میجنگیدم، تلاش میکردم و صبوری به خرج میدادم. این وادی به من میگوید که آن انسان مبارز در تمام آن لحظات، خودم بودم. من بودم که در دل رنج، دنبال امید میگشتم، تلاش میکردم شادی را به خانه برگردانم، و ارزش خود را نادیده میگرفتم.
در تمام آن دوران سخت، خودم به خودم برچسبهایی زده بودم؛ مثل اینکه بیعرضهام، بدبختم یا به جایی نمیرسم. خودم را قربانی شرایط میدانستم، در حالی که امروز فهمیدهام من همان کسی هستم که با وجود همهی سختیها، ایستادم، جنگیدم و به این نقطه رسیدم. حالا باید آن برچسبها را از خودم جدا کنم. دیگر آن آدم ضعیف گذشته نیستم. من همسفری هستم که تلاش میکنم زندگیام را بسازم، کسی که خداوند نقش مهمی به او داده و حتماً لیاقتش را داشتهام. اگرچه در این مسیر ممکن است خسته شوم یا کم بیاورم، اما هرگز ناامید نمیشوم.
مهندس دژاکام میگوید اگر خسته شدی، بایست، استراحت کن و دوباره حرکت را شروع کن. ناامیدی دیوار نامرئیای است که انسان را زمینگیر میکند. نیروهای بازدارنده گاهی خیلی زیبا و فریبنده وارد ذهن ما میشوند. میگویند "بسه دیگه، خسته شدم، فایدهای نداره"، اما ما باید مراقب باشیم این صلاح خطرناک را به دستشان ندهیم. با امید، انرژی و تفکر مثبت، باید مسیر را ادامه دهیم. نباید اجازه دهیم که افکار منفی مانع حرکت ما شوند. هر روز باید خودمان را تشویق کنیم، قربانصدقهی خودمان برویم و بابت ادامه مسیرمان به خودمان آفرین بگوییم.
وادی سوم میگوید ما وارد دنیای تازهای شدهایم، با نگاهی نو، تفکری نو و عزتنفسی تازه. دیگر اجازه نمیدهم کسی با من بدرفتاری کند یا تحقیرم کند، حتی اگر به خاطر شرایط زندگیام یا مسافرم باشد. من انسان دیروز نیستم. از طبیعت، از آموزشها، از تجربهها الهام میگیرم و برای خودم چشمانداز میسازم. تصویرسازی میکنم که روزی برسد که مسافرم رهایی یابد و پهلوان شود، و میدانم اگر ادامه بدهم، به بهترین نتایج میرسم.
بعضی وقتها فراموش میکنیم چه خواستههایی داشتیم، ولی وادیها به ما یادآوری میکنند. من برای رسیدن به آگاهی وارد کنگره شدم، اما گاهی گله میکنم و یادم میرود که این مسیر خواستهی قلبیام بود. استاد امین میگوید خواستهی واقعی ما چیزیست که شاید حتی نمیدانیم چیست. وقتی به گذشته نگاه کردم، دیدم با تمام وجودم تلاش کردهام، کم نیاوردهام و حالا باید قدر این مسیر را بدانم. ممنونم از اینکه با سکوتتان به حرفهایم گوش دادید.
دریافت رهایی 30 سیدی همسفر مائده رهجوی راهنما همسفر معصومه

اهدای لوح سردار اعضا لژیون سردار

مرزبانان کشیک: همسفر سعیده و مسافر عباسعلی
تایپیست: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون چهاردهم)
عکس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هشتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر آتوسا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابوریحان تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
229