ششمین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاههای خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان به نگهبانی مسافر رامین، استادی مسافر احمد و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه «وادی سوم و تاثیر آن روی من» سهشنبه ۶ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر؛ خداوند را شاکر و سپاسگزارم که در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم و آموزش ببینم. از راهنمای عزیزم، ایجنت محترم و لژیون مرزبانی که به من اعتماد کردند کمال تشکر را دارم.
به نظر من مسافر که بیماری اعتیاد داشتم، وادی سوم خیلی اهمیت دارد؛ چرا که من در بدو ورود به کنگره تفکر درستی نداشتم. این که تفکر درست نداشتم به این دلیل بود که تخریب مصرف مواد راه تشخیص درست و غلط را از من گرفته بود. این موضوع برای من در وادی اول که میگوید با تفکر ساختارها آغاز میشود صدق نمیکرد و تفکرات من ویران و خراب بود. عاملی که من را به کنگره سوق داد حقارت و خستگی از مصرف مواد و تخریبهایی بود که در طول زندگی به من وارد کرد. شروع وادی سوم با کلمه باید است. کلمه باید به من میگوید که باید به این درک برسم که هیچکس بهاندازه من راجع به خود من نمیتواند تفکر کند.

این وادی به زیبایی میگوید که مهمترین کسی که میتواند برای من کاری بکند فقط خود من هستم و هیچکس دیگری نیست. شاید خیلی وقتها فکر کنیم که دیگران باید بیایند و مشکل ما را حل و راه را برای ما هموار کنند تا ما بتوانیم یک زندگی خوب و موفق داشته باشیم؛ ولی واقعیت این است که تا من خودم نخواهم حرکتی بکنم، درست نمیشود. در این وادی آمده است که مسئولیت زندگی به عهده خودم است. حالا که من در مسیر کنگره قرار گرفتم بهجای سرزنشکردن خود و دیگران و یا حتی خداوند باید دست روی زانو خود بگذارم و بلند شوم؛ چون من بیشتر از هر کسی خود را میشناسم و به نقاط ضعف و قدرت خود آگاه هستم.
در کنگره پس از این وادی باید تغییر و حرکت کنیم. مثل این که در چاهی افتادهای و دستت را دراز میکنی تا به تو کمک کنند که بیرون بیایی؛ وگرنه خودت بهراحتی از چاه نمیتوانی نجات پیدا کنی. در این مسیر گاهی افکار منفی یا شیطان به سراغ انسان میآید که باید یاد من باشد فقط خود میتوانم باقدرت تفکر به خود کمک کنیم.
باید در زندگی قوی باشم و با تلاش مشکلاتم را حل کنم. مثل این میماند که وقتی درخت ما خشک میشود، آن را تقصیر آسمان و خورشید و زمین بیندازیم درصورتیکه خرابی از ریشه خود درخت است. باید کلید اصلی راه زندگی را خود پیدا کنیم. کلید اصلی با تفکر و عمل سالم به دست میآید. وقتی که این کلید را پیدا کردیم، مثل یک شاهکلید میتوانیم از آن برای حل سایر مشکلات زندگی خود نیز بهره ببریم. بههرحال تأثیری که من از وادی سوم گرفتم این است که من احمد با تفکر راه خود را پیدا کنم و خوبیها و بدیهای زندگی را بپذیرم. راهنمایان کنگره مثل چراغی هستند که فقط راه را به من نشان میدهند؛ اولاً باید خودم حرکت کنم، ثانیاً این که با تمام توان مسائل و مشکلات را با تفکر و تدبیر بهتدریج حل کنم؛ و ثالثاً این که با دوستان و آشنایان که صلاحیت دارند مشورت داشته باشم؛ اما تصمیم نهایی را خود بگیرم. در آخر عرض کنم که ناامیدی دشمن اصلی من است. اگر بخواهم فقط غصه بخورم و ناله کنم هیچ کاری انجام نمیپذیرد؛ زیرا پس از شب سیاه، سفید است.
صحبتهایم را با شعر جناب مولانا به پایان میرسانم؛ 《تو از خواری همی نالی نمیبینی عنایتها/ مخواه از حق عنایتها و یا کم کن شکایتها》. ممنونم که با سکوت زیبایتان به صحبتهای من گوش دادید.
مرزبان خبری: مسافر وحید
تصویربردار: مسافر مهدی
نگارش: مسافر محمد
ویرایش و ارسال: مسافر نوید
- تعداد بازدید از این مطلب :
81