جلسه دوازدهم از دوره بیست و پنجم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ روزهای سهشنبه نمایندگی شیروان به استادی راهنمای تازه واردین مسافر صمد ، نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه " وادی سوم وتاثیر آن روی من" 6 خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، صمد هستم یک مسافر. ابتدا از ایجنت محترم، گروه مرزبانی و راهنمای عزیزم سپاسگزارم که به من فرصت دادند تا در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم. ما در کنگره برای درمان اعتیاد و رسیدن به خودمان، ۱۴ وادی پیش رو داریم که با کار کردن و عملی کردن این وادیها، علاوه بر درمان اعتیاد، میتوانیم خودمان را نیز پیدا کنیم. من در دوران مصرفم به واسطه مصرف مواد مخدر، افکار منفی و ناامیدی، خودم را گم کرده بودم. اما در کنگره با عملی کردن این وادیها توانستم ذره ذره خودم را پیدا کنم و امروز میتوانم برای خودم تصمیم بگیرم و دیگر مواد برای من تصمیم نگیرد که چه کار کنم و چه کار نکنم. آقای مهندس همیشه میفرمایند بچههایی که در کنگره وادیها را کار میکنند، زودتر از دیگران بزرگ میشوند.
دستور جلسه امروز، وادی سوم و تأثیر آن روی من است. قبل از این وادی، دو وادی دیگر را هم کار کردیم: وادی اول، وادی تفکر. من در این وادی، درست فکر کردن را یاد گرفتم و در هر کاری به جای اینکه مثل زمان اعتیادم، آخر کاربشینم و فکر کنم، اول کار فکر میکنم. آقای مهندس در سی دی (چالش ۱) درباره فکر کردن میگویند: آدمهایی که به گذشته فکر میکنند و در آن زندگی میکنند، دچار افسردگی میشوند و آدمهایی که به آینده فکر میکنند و در آن زندگی میکنند، دچار استرس میشوند. ما باید در زمان حال زندگی کنیم و این زندگی کردن در زمان حال است که آینده ما را میسازد. وادی دوم برای همه ما، وادی امید است و این وادی به ما میگوید که بیهوده به دنیا نیامدهایم و حتماً برای کاری به این دنیا آمدهایم. این وادی در سفر اول به من میگوید نگران و ناامید نباش. با مصرف هر ماده مخدر و هر مقداری که به کنگره آمدهای، میتوانی اعتیاد خود را درمان کنی و به رهایی برسی. در سفر دوم هم به من میگوید اگر در بالاترین جایگاه هم باشی، با دور شدن از آموزشها، دوباره به راحتی به گذشتهات برمیگردی.

اما وادی سوم که دستور جلسه امروز هست ، میگوید باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. این وادی امروز یکی از شعارهای زندگی من است و در بدترین شرایط زندگی هم همیشه به خودم میگویم که به غیر از خودت، هیچکس نمیتواند برایت کاری بکند. من همیشه با این شعار جلو رفتم و ناامید نشدم. در لژیون تازهواردین، به تازهواردین عزیز میگویم هیچکس به اندازه خودتان نمیتواند به خودتان کمک کند. چون اگر من مصرفکننده به فکر خودم نباشم و در کنگره هدفم درمان اعتیاد نباشد، تمام راهنماها هم جمع شوند نمیتوانند برایم کاری بکنند و من را به درمان برسانند. پس اولین قدم در این وادی این است که من مسئولیت تمام اشتباهات و مشکلاتم را بپذیرم و قبول کنم که تمام این مشکلات را خودم برای خودم ساخته ام. زمانی که بپذیرم مقصر اعتیادم خودم بودم، آن موقع میتوانم از راهنمایم آموزش بگیرم و به رهایی برسم. دقیقا این داستان در زمان مصرف برعکس الان بود؛ مسئولیت تمام مشکلاتم را گردن دیگران میانداختم و همیشه توقع داشتم دیگران مشکلات من را حل کنند و خودم برای خودم کاری نکنم جز مصرف مواد. این توقعات بی جای من باعث شده بود مهر و محبتی که بین من و اطرافیانم بود، تبدیل به کینه و نفرت شود و روز به روز از خانواده و دوستانم دورتر شوم و در تاریکی و بدبختی بیشتری فرو بروم ، ولی خدا را شکر راه کنگره برایم پیدا شد و من امروز سلامتی و حال خوشم را مدیون کنگره و راهنماهای عزیز هستم. تمام وادیهای کنگره۶۰ به ما درسهای ارزشمندی میدهند. هر کدام از ما در سفر اول، اگر این وادی را درک کنیم، ۸۰ درصد درمان اعتیادمان را جلو رفتهایم و به راحتی به درمان میرسیم. در مسیر درمانمان توقعی از کسی نخواهیم داشت و یاد میگیریم که هیچکس به اندازه من به فکر درمان خودم نیست. در ادامه، کمکهای راهنما به سمت من سرازیر میشود.
آقای مهندس همیشه میگویند : باید هر وادی روی شما یک تأثیری گذاشته باشد و تأثیر این وادی روی من این بوده است دیگر از کسی غیر از خودم در امور زندگیم توقعی ندارم که برایم کاری انجام بدهند. در بدترین شرایط هم سعی می کنم روی پای خودم بایستم و هیچوقت کم نیاورم. در پایان، از جناب آقای مهندس تشکر میکنم که چنین سیستم و بستری را برای من فراهم نمودهاند تا با خیال راحت به درمان برسم.
مرزبان خبری: مسافر صادق
عکاس: مسافرمهدی لژیون پنجم
تایپ: مسافر رضا لژیون سوم
ویراستاری: مسافر محمد لژیون چهارم
ارسال: مسافر محمدرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
347