جلسه نهم از دوره سوم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی چرمهین به استادی دنور راهنما همسفر مریم، نگهبانی دنور راهنما همسفر آذر و دبیری راهنما همسفر هاجر با دستور جلسه «وادی سوم» روز دوشنبه ۵ خردادماه ساعت ۱۴:۳۰ برگزار شد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه امروز «وادی سوم و تاثیر آن روی من است». با نگاهی به لژیون سردار همانطورکه میدانید، روز چهارشنبه آقای مهندس در مورد وادی سوم توضیح دادند و فرمودند: «هر شخص باید مسئولیت خود را بپذیرد، مسئولیت هیچ شخص بر عهده دیگری نیست». ما قبل از ورود به کنگره۶۰ معمولاً مسئولیتهای خود را به گردن دیگران میانداختیم؛ خانواده، همسر یا حتی جامعه را مقصر میدانستیم. همیشه از خود تصویر بزرگتر و برتری داشتیم و میگفتیم چرا من؟ من نباید اینجا باشم!
پس از ورود به کنگره، بهویژه با عضویت در لژیون سردار آموختم که این مسیر برای خروج از تاریکی و رسیدن به روشنایی است. راهنماها در این مسیر نقش مهمی دارند. آنها رهجویان را از تاریکی سفر اول همراهی میکنند، دست آنها را میگیرند تا به رهایی برسانند و بارها این مسیر را تکرار میکنند؛ اما سوال مطرح است که در سفر دوم چگونه میتوان آموزش و تغذیه لازم را دریافت کرد؟ آموزش در سفر اول که شامل سیدیها، مشارکتها و راهنماییهای راهنما میباشد مشخص است؛ اما در سفر دوم به نظرمن لژیون سردار همان نقش پیشنیاز را دارد. همانند دروسی که باید پیش از ورود به دانشگاه گذرانده شوند.
اگر فردی نتواند مفهوم بخشش را درک و اجرا کند چگونه میتواند به تزکیه، پالایش و درک ایمان برسد؟ اگر ایمان نباشد جهانبینی هم کاربردی نخواهد بود و اینها حلقههایی بههم پیوسته هستند. در کنگره DST بهعنوان روش درمانی مطرح است؛ اما آیا آقای مهندس بهتنهایی میتوانند این راه را پیش ببرند؟ قطعاً نه. این جمع است که آن حقانیت را اجرایی میکند. حقانیت کنگره۶۰، رساندن فرد به رهایی است. در تحقیقات آقای مهندس، این رهاییها بهعنوان سند علمی مورد استناد قرار میگیرند. علم کنگره از دل لژیون سردار به بیرون منتقل میشود و ما باید آن را بهصورت کاربردی در زندگی خود پیاده کنیم.
در وادی سوم آمده است: «هیچ موجودی بهاندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند». این جمله گویای آن است که هیچ فردی جز خود ما نمیتواند ما را نجات دهد. درد، رنج و حتی رهایی باید توسط خود ما تجربه و پیگیری شود. وادی اول میگوید تفکر کن، وادی دوم امید میدهد و میگوید بیهوده به این دنیا نیامدهام و وادی سوم تأکید میکند که باید مسئولیت کار خود را بپذیری. کنگره۶۰ نهادی نیست که از مکانی کمک دریافت کند، بلکه ما اعضا به یکدیگر کمک میکنیم و این روح خودیاری از لژیون سردار نشأت میگیرد.
زمانیکه راهنما از رهجو دعوت میکند تا به لژیون سردار بپیوندد، شاید ابتدا با نگاهی احساسی یا از روی محبت باشد؛ اما زمانی فرد وارد میشود دانشی دریافت میکند که موجب دگرگونی او میشود. او ممکن است بعد دهها برابر کمک کند. این دیگر صرفاً عشق نیست، بلکه شناخت و درک عمیق از علم کنگره است. آقای مهندس فرمودند: «علم باید توانایی خلق پول یا کالا را داشته باشد و کالا باید ارزش تجارت داشته باشد». ما در لژیون سردار با کالایی سروکار داریم که علمی، ارزشمند و قابل گسترش است.
کنگره۶۰ جسم من را احیا میکند؛ اما لژیون سردار من را به خودِ واقعی بازمیگرداند، به من رفاقت، عشق و محبت میآموزد و همانطورکه آقای مهندس فرمودهاند: «آیا یاریرسانی هست؟» همانگونه که در واقعه عاشورا ۷۲ تن با جان و دل لبیک گفتند، امروز هم ما باید در پاسخ به ندای یاریخواهی انسانها، مسئولانه عمل کنیم. روزی فرا میرسد که خواهند گفت، حسین دژاکامی بود که فرمود: «آیا یاریرسانی هست برای من؟» یاریرسانان، همان اعضای لژیون سردار هستند که جناب مهندس را در مسیر مقدس همراهی میکنند. در زمان امام حسین (ع) با ریخته شدن خون ۷۲ تن، سنتی بنا نهاده شد که در روز عاشورا و تاسوعا در همه شهرها غذا پخش میشود؛ اما آیا هدف تنها سیر کردن شکم بود؟ خیر. این عمل برای زنده نگه داشتن اسلام و بیدار شدن انسانها است. شاید در این ۱۴۰۰ سال، تنها تعداد اندکی از انسانها بیدار شده باشند.
در کنگره۶۰ و لژیون سردار نیز همین هدف دنبال میشود. جناب مهندس میفرمایند: «آیا یاریرسانی هست برای اینکه من زنده شوم و به خویشتن خود بازگردم». همانطورکه در وادی آمده است؛ هیچ فردی جز خود من به فکر من نیست. اگر بتوانم خود را احیا کنم، میتوانم دست دیگران را نیز بگیرم، در غیر این صورت، هدایت دیگران به راه راست آسان نخواهد بود. همواره گفتهاند حرف حق از حلقوم حق جاری میشود تا زمانیکه نتوانم کاری را در خود پیاده کنم، نمیتوانم دیگران را به آن دعوت کنم. این را بارها از زبان جناب مهندس شنیدهایم که میفرمایند: «خودمان باید هر کاری را انجام دهیم». نمیشود نشست و منتظر بود همهچیز مهیا شود تا من عضو لژیون سردار شوم.
زمانی میخواهی قدم در این مسیر بگذاری، نیروهای بازدارنده اهریمنی سر راهت سبز میشوند. روزی که تصمیم گرفتم دنور شوم، نیروهای منفی من را از این راه بازمیداشتند. زندگی فرزندان من و مشکلات شخصی را جلوی چشم من میآوردند. واقعاً نمیدانستم باید چه کنم، گیج و سرگشته بودم. یکی از مسافرانم به من گفت: مامان نگران ما نباش، تو راهت را برو، خدا برای ما هم درست میکند، نه اینکه معاملهای با خدا بکنیم و انتظار داشته باشیم چیزی بدهیم تا چیزی بگیریم. به قول جناب مهندس نباید دکانداری کنیم.
بزرگان در کنگره میگویند، خشتی بکار تا در آن دنیا برایت خشتی گذاشته شود. برای من همیشه سؤال بود که اگر من در این دنیا کاری کنم، آیا واقعاً در آخرت سودی دارد؟ خداوند در قرآن میفرماید: «روز قیامت، مادر فرزند خود را وانهاده و میرود؛ برادر به برادر رحم نمیکند». جناب مهندس در سیدی حلقههای آفرینش۱ بهزیبایی فرمودند: «در حلقه سوم زندگی، باید کولهپشتی خود را پر کنیم». استاد میفرمایند: «کولهپشتی تو عقل و دانشی است که باید کسب کنی». در پیام لژیون سردار آمده است که با پول، نیروی متخصص میآید. نباید فقط دعا کنیم که خدایا درست کن، بلکه باید حرکت کرد و حرکت با پول ممکن میشود. جناب مهندس فرمودهاند: «پول مقدس است و اگر در صراط مستقیم خرج شود، ارزش دارد». ما باید این نگاه را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم. انشاءالله که توانسته باشم حق مطلب را ادا کرده باشم.

تایپ: همسفر نگار عضو لژیون سردار
ویراستار: همسفر زهره عضو لژیون سردار
عکاس: همسفر سمانه عضو لژیون سردار
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
108