English Version
This Site Is Available In English

کاشتن با تفکر، برداشت با آرامش

کاشتن با تفکر، برداشت با آرامش

جلسه ششم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد؛ با استادی دنور همسفر زهرا، نگهبانی دنور همسفر سمیه و دبیری‌ همسفر احترام با دستور جلسه «وادی سوم (باید دانست؛ هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی­‌کند) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه پنجم خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه‌ سخنان استاد:

سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر، ازنگهبان، دبیر و خزانه‌دارعزیز صمیمانه تشکر می‌کنم. خدا را بی‌نهایت سپاسگزارم که این فرصت را به من عطا کرد تا در کنار شما عزیزان باشم و از این فضای ناب، آموزش بگیرم. موضوع دستور جلسه، وادی سوم است: «باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند.»

ما این وادی را به‌خوبی می‌شناسیم و می‌دانیم که چه مطالب مهمی در آن بیان شده است. بخشی از این وادی را می‌توانم به لژیون سردار پیوند بدهم. در آن آمده است: اگر من زهرا، امروز درگیر مشکلات فراوانی هستم و با آن‌ها دست‌و‌پنجه نرم می‌کنم، همه‌اش به‌خاطر بذرهای اشتباهی‌ است که در گذشته کاشته‌ و آبیاری کرده‌ام و حالا، میوه‌های زهراگین آن را برداشت می‌کنم.

اما نکته‌ مهم این است که گذشته، گذشته است. اگر همچنان درگیر آن بمانم و مدام به گذشته فکر کنم و حسرت بخورم، به قول آقای مهندس، جز اضطراب و ناراحتی چیزی نصیبم نخواهد شد. پس بهتر است که در لحظه‌ حال زندگی کنم. ما اکنون در این مکان نشسته‌ایم، در مسیر کنگره قرار گرفته‌ایم و این مسیر را با انتخاب خود برگزیده‌ایم. یکی از بسترهای مناسب در این مسیر، لژیون سردار است. به‌نظر من، عضویت در لژیون سردار، یکی از بذرهای ارزشمندی‌ است که می‌توانیم در این مسیر برای خود بکاریم؛ بذری که در آینده می‌تواند به نهالی تنومند و ثمربخش تبدیل شود، هم برای خودمان و هم برای دیگران.

هر قدمی که در کنگره برمی‌دارم، هر خدمتی که می‌کنم و هر کمک مالی که ارائه می‌دهم، با چندین برابر برکت و پاداش به‌سوی خودم بازمی‌گردد؛ اما اگر به جای عضویت در لژیون سردار، آن مبلغ را در جایی دیگر هزینه کنم، در واقع بذر اشتباهی کاشته‌ام که حاصل آن جز علف‌های هرز نخواهد بود. اگردرکاشت بذرهایی که سرنوشت من را رقم می‌زنند دقت داشته باشم و آن‌ها را در جای درست قرار دهم، در نوبت بعدی، توفیق همنشینی با اعضای لژیون سردار نصیبم خواهد شد؛ زیرا می‌دانم کسانی که در این لژیون عضو هستند، از سطح آگاهی و درک بالاتری برخوردارند. آن‌ها به شناختی عمیق از بخشش دست یافته‌اند و توانسته‌اند با پرداخت مبلغی، عضویت در این لژیون را تجربه کنند.

ورود به این لژیون، تنها یک مشارکت مالی نیست؛ بلکه آغاز یک مسیر آموزشی‌ است و ماه‌عسل این آموزش‌ها، نتایج نابی‌ است که پیش از همه، به خودم بازمی‌گردد. گاهی وسوسه می‌شوم و با خود می‌گویم: به‌جای پرداخت ۵۰ میلیون تومان، یک گوشی جدید بخرم! این صداها، نیروهای منفی‌اند که انسان را از مسیر اصلی منحرف می‌کنند. اما با اطمینان می‌گویم؛ چون خودم تجربه کرده‌ام، اگر به‌جای خرید آن گوشی، عضویت در لژیون سردار را انتخاب کنید، لذتی وصف‌ناپذیر را تجربه خواهید کرد و افزون بر آن، امدادهای غیبی آینده، چنان به یاریتان خواهند آمد که نه تنها آن گوشی؛ بلکه چیزهای بسیار بزرگ‌تری را نیز به‌دست خواهید آورد.

بخش مهم دیگر در بحث بذر کاشتن، حضور در لژیون سردار است. این حضور؛ همانند آبیاری بذری‌ است که کاشته‌ام. اگر بذری بکارم و رهایش کنم، محصولی به‌دست نخواهد آمد. این بذر نیاز به توجه، مراقبت و انرژی دارد. اگر در جشن گلریزان تصمیم گرفتم عضو لژیون سردار شوم؛ باید با خود عهد ببندم که حضوری فعال داشته باشم. اگر تنها به این دل خوش باشم که ۶ میلیون تومان پرداخت کرده‌ام و حالا عضو محسوب می‌شوم، این بذر به ثمری نخواهد رسید.

درپیام سردار آمده است: «اگر بنایی آباد باشد، اما ساکنان آن خراب، آن بنا نیز رفته‌رفته ویران خواهد شد؛ اما انسان‌های سالم می‌توانند بناهای ویران را آباد سازند.» حال اگر من زهرا، وارد لژیون سردار شده‌ام، چگونه می‌توانم نگهبان و حافظ این بنا باشم؟ با آموزش دیدن، عملی کردن آموخته‌ها و قدم‌های استوار در مسیر بخشش. اگر من با ۶ میلیون تومان سردار شدم و سال آینده نتوانستم دنور شوم، دست‌کم باید مبلغی بیش از سال گذشته پرداخت کنم؛ پرداختی که جیب من آن را حس کند. اگر پرداخت برایم سخت نباشد، لذت واقعی را تجربه نخواهم کرد.

یادم هست سال اولی که به کنگره آمدم، در همین شعبه بودم. متأسفانه در جشن گلریزان حضور فیزیکی نداشتم و تنها از طریق تماس تلفنی مبلغی کمک کردم. هیچ درکی از فضای گلریزان و لژیون سردار نداشتم؛ اما سال بعد، تصمیم گرفتم عضو لژیون سردار شوم و ۶ میلیون تومان را پرداخت کردم. جالب آن‌که به‌دلیل شرایط مالی، اصلاً متوجه نشدم که این اقساط چگونه پرداخت شد؛ به‌راحتی هر دو میلیون را پرداخت کردم و تمام شد.

سال بعد، با خودم فکر کردم که این‌بار باید جیبم حس کند و رنج پرداخت را درک کنم؛ بنابراین تصمیم گرفتم دنور شوم. هنگام پرداخت اقساط دنور، کاملاً متوجه سختی کار شدم. از برخی هزینه‌هایم گذشتم تا بتوانم مبلغ دنوری را پرداخت کنم و همین برایم لذت‌بخش بود؛ زیرا حس می‌کردم مالک این تصمیم هستم. درسال سوم؛ پس از پرداخت آخرین قسط، با خودم گفتم سال آینده باید متفاوت‌تر عمل کنم. با خودم مرور کردم که در لژیون سردار چه چیزهایی آموخته‌ام؟ برنامه‌ریزی، پس‌انداز و مسئولیت‌پذیری. از همان موقع شروع کردم به پس‌انداز و به‌تدریج ۵۰ میلیون تومانی که قرار بود سال بعد پرداخت کنم را کنار گذاشتم و در سال چهارم، زمانی که آقای مهندس اعلام کردند مهلت پیش‌پرداخت لژیون سردار فرا رسیده، من به‌راحتی با کارت بانکی آن ۵۰ میلیون را پرداخت کردم.

به‌نظر من اگر هر سال، تغییری مثبت در من ایجاد شود و میزان پرداختی‌ام نیز تغییر کند، می‌توانم دریافت‌های بزرگی از لژیون سردار داشته باشم. گاه ممکن است یک اشتباه یا یک غفلت، مسیر ما را تغییر دهد؛ اما با کاشت بذرهای صحیح، می‌توانیم جاده‌ای هموار برای خود و دیگران بسازیم. با این کار، به دیگران نیز فرصت بهره‌مندی از مسیر کنگره را می‌دهیم. لژیون سردار یا همان لژیون مالی کنگره، نه‌تنها به نفع خودمان است، بلکه راه را برای بسیاری از انسان‌ها باز می‌کند و امکاناتی در اختیارمان می‌گذارد تا بتوانیم از دانش، علم و فرصت‌های ناب کنگره بهره‌مند شویم. درپایان، امیدوارم خداوند پهلوانی را نصیب من و شماهایی کند که خواستار آن هستید؛ انشاالله روزی با شال پهلوانی در این مکان بنشینیم و از هم آموزش بگیریم.

عکس: همسفر زهرا مرزبان خبری
تایپ و ویرایش: همسفر احترام دبیر لژیون سردار (لژیون اول)
ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد یزد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .