سومین جلسه از دوره پنجاه و دوم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی شفا مشهد، با استادی مسافر جلال، نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر مصطفی با دستور جلسه "وادی سوم و تاثیر آن روی من" روز سهشنبه 6 خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان جلال هستم یک مسافر، خداوند را برای اجازه حضور در جمع شما دوستان عزیز شاکر و سپاسگزارم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان تقدیر و تشکر میکنم که مسیر کنگره را برای درمان ما باز گذاشتند تا ما بتوانیم از آموزشها و متون کنگره استفاده لازم را ببریم، از ایجنت محترم، راهنمای خودم و گروه مرزبانی تشکر میکنم که فرصت خدمت را در اختیار من گذاشتند تا آموزش بگیرم. "دستور جلسه وادی سوم و تأثیر آن روی من" است .
تقریباً نزدیک دو سال است که در کنگره60 حضور دارم، از وادیها چه بهصورت سیدی و چه بهصورت کتاب خیلی چیزها یاد گرفتم و برای خودم مثلثی تشکیل دادم که دارای سه اصل و یا سه موضوع است از صحبتهای آقای مهندس دژاکام میباشد اول شناخت درمان بیماری اعتیاد، دوم شناخت انسان از خود و سوم اینکه راه و روش درست زندگی کردن.
وقتی این سه اصل را در چهارچوب این چهارده وادی پیاده کنم بهتدریج پلهپله در امور زندگیام یا محل کارم یا اجتماع یا تمام مراحل زندگی به آن هدف اصلی خودم خواهم رسید. برای اینکه به وادی سوم برسم دو وادی قبل را کارکردم و میخواهم ببینم که چه چیزهایی را از این دو وادی یاد گرفتم و بعد به وادی سوم برسم. در وادی اول یاد گرفتم که با تفکر، ساختارها آغاز میگردد، برای پیدا شدن هر چیزی ما باید یک تفکر سالم و درست را انجام دهیم حتی آقای مهندس با تفکر صحیح و درست، توانستند ساختار کنگره را به وجود آورند تا همه از این فضا و امکانات استفاده کنیم.
برای اینکه یک زندگی خوب و درستی داشته باشم باید بتوانم تفکر درست و سالم انجام بدهم پس در وادی اول باید تفکر را سرلوحه کار خودم قرار دهم تا اینکه بتوانم به هدف اصلی خودم برسم. بعد به وادی دوم رسیدیم، براثر مصرف مواد مخدر دچار یأس و ناامیدی شده بودم، از وادی دوم یاد گرفتم که خداوند انسان را برای رسالت خاصی خلق کرده است پس من باید قدر و ارزش این جایگاه را بدانم تا از یأس و ناامیدی عبور کنم.
وقتی با وادی سوم آشنا شدم، وارد یک دنیای دیگر شدم چراکه در همان خط اول نوشته است که باید با صلح و آرامش زندگی کنم. دلیل بیان این نکته از جناب مهندس دژکام این است که درگذشته زمانی که مصرفکننده بودم، مسئولیتها را به دوش ديگران میانداختم و از عهده خودم خارج میکردم. همیشه از بار مسئولیتها شانه خالی میکردم و میگفتم که اطرافیانم بد هستند، مثلاً پدر، مادر و برادرم مقصر هستند و هیچ مسئولیتی را قبول نمیکردم که بتوانم خودم مشکلات را حل کنم.
درصورتیکه تمامی این مشکلات را خود من به وجود آورده بودم و عامل تمام بدبختیها خودم بودم. ولی هیچوقت چنین چیزی را قبول نداشتم، تا زمانی که با این تفکر جلو بروم به نتیجه نخواهم رسید و هیچ موفقیتی به دست نمیآورم.
(1).jpg)
این وادی مثل یک شمشیر برنده عمل کرد و افکار مخرب و بازدارندهای که در اثر مصرف مواد مخدر به وجود آمده بود را حل کرد و متوجه شدم بار مسئولیت تمام مشکلات را به دوش بکشم وحل مشکلات بر عهده خود من است. هیچ موجودی نمیتواند مشکلات من را حل کند. وقتیکه مشکلی برای من پیش میآید باید برای حل کردن مشکلات خودم آستین بالا بزنم. زمانی که مصرفکننده مواد بودم هرجا کلینیک ترک اعتیاد میدیدم سریع شماره آنجا را یا داشت میکردم ولی انجامی در کار نبود وقتی پای بساط نشسته بودم به برادرم زنگ میزدم، که مثلاً فلان جا مرکز ترک خیلی خوبی دارد و بیاید باهم به آنجا برویم. همیشه مسئولیتم را به دوش دیگران میانداختم.
با گرفتاریها و مشکلاتی که برای خودم درست کرده بودم نزدیکانم را از کار وزندگی میانداختم. بعد از ورود به کنگره وادی سوم به کمک من آمد و گفت که باید خودت مسئولیت کارهای خودت را به عهده بگیری و در ادامه میگوید که ما باید از دیگران هم مشورت بگیریم ولی تصمیمگیرنده نهایی خود ما هستیم.
مرزبان خبری:مسافر علی اصغر
تایپ مسافران: مالک لژیون۱۹، حسین لژیون۱، علی رضا
عکس: مسافر علی رضا لژیون7
تنظیم و ارسال خبر: مسافر محمدمهراد لژیون۱۱
- تعداد بازدید از این مطلب :
70