جلسه یازدهم از دوره چهارم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی زاگرس با استادی دنور همسفر لیلا، نگهبانی دنور راهنما همسفر نرگس و دبیری راهنمای تازهواردین همسفر مهین با دستور جلسه «وادی سوم (باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن، خویش فکر نمیکند)» روز دوشنبه ۵ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکر و سپاسگزارم که یک بار دیگر در جمع شما دوستان با محبت قرار گرفتم. از نگهبان لژیون سردار خیلی سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار من قرار داد و به خزانه دار و دبیر خدا قوت میگویم. وقتی من در لژیون سردار قرار میگیرم، دوست دارم تغییر کنم از آن رکود و سکون در آیم و حرکت کنم. به نظر من اعضاء لژیون سردار بخشی از آموزشهایی که گرفتهاند را کاربردی میکنند و میتوانند الگوهای خوبی برای سایر اعضاء شعبه باشند. درواقع آن قناعت و پسانداز کردنی که یاد گرفتهاند را از مرحله به مرحله راه پیدا کردهاند. هر کدام از ما اگر یک صفت مثل صفت بخشندگی را در درون خودمان رشد دهیم؛ قطعاً صفات دیگر هم رشد پیدا میکنند و باعث میشوند که ما ذرهذره از آن نیروهای منفی فاصله بگیریم و به طرف آن نیروهای مثبت حرکت کنیم.
همانطور که همه ما میدانیم کنگره۶۰ کارخانه انسان سازی است و خیلی از نفسها را احیاء کرده است و الآن خیلی از نفسها را احیاء میکند و در آینده هم قرار است خیلی از نفسها را احیاء کند. واقعاً یک حقیقت است و من باید این حقیقت را باور کنم و بپذیرم و میدانیم که باور بدون عمل هیچ ارزشی ندارد. زمانی که سبد قانون ۱۱ به گردش در میآید یا جشن گلریزان برگزار میشود و الان که ساخت و ساز داریم دیگر با خودم دو دوتا چهارتا نمیکنم، میگویم این زمان، زمان من است و باید از این فرصت استفاده کنم؛ باید ببینم چه کاشتی، میتوانم داشته باشم که بعد بتوانم آن را برداشت کنم و در حلقههای دیگر از آن بخششی که انجام دادهام حال خوب نصیب خودم شود.
همیشه یاد صحبت آقای مهندس میافتم که میفرمایند: «اگر با دست خودت یک دانه خرما بخشیدید ارزشش خیلی بیشتر از آن است که بخواهید هزاران خرما را بعد از مرگ ببخشید». خودم این ۲ الی ۳ سالی که در کنگره هستم وقتی یک خواستهای از خداوند دارم نگاه میکنم، ببینم من چه کردهام؟ که این خواسته را دارم آیا کاشتهایی دارم که برداشتی داشته باشم. خداوند را شکر میکنم که در کنگره در لژیون سردار حضور دارم تمرین و تکرار میکنم تا بتوانم صفتها را در درون خودم پرورش دهم.
در مورد دستور جلسه امروز وادی سوم و تأثیر آن روی من که میگوید: «باید دانست که هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند». همانطور که میدانیم این وادی با باید شروع شده است و تنها وادی است که با باید شروع شده است و میگوید؛ باید بدانیم باید در درون خود نگاه کنیم؛ باید بدانیم که هیچ کس به اندازه خود انسان نمیتواند به خود انسان کمک کند؛ باید خیلی چیزها را بپذیرید، باید توقع و انتظار از کسی نداشته باشید. منِ همسفر از حال خودم بیشتر باخبر هستم، بیشتر از درون خودم مطلع هستم؛ پس تنها کسی که میتواند به من کمک کند، فقط خودم هستم و در این مسیر اگر مشکلاتی برای من رخ میدهد؛ هیچ وقت نباید کسی را مقصر بدانیم یا توقع داشته باشم تا کسی کارهای من را انجام دهد و به من کمک کند. اگر کسی کمکی میکند در واقع به من لطف میکند و این طور نیست که بگویم وظیفه او بود که به من کمک کرد.
اگر هم خواستیم از تجربه دیگران استفاده کنیم و با افراد مطمئن مشورت کنیم در آخر باید تصمیم نهایی را خودمان بگیریم و مسئولیتهای خودمان را خودمان قبول کنیم. یکی از کمکهایی که میتوانیم به خودمان کمک کنیم که آقای مهندس در سی دی «روح و جن» فرق انسان و اِنس را فرمودند این است که «انسان مثل یک ظرفی میماند که گِل آن پخته است و ما میتوانیم از آن استفاده کنیم و میتوانیم در آن غذا بخوریم آب بخوریم؛ ولی اِنس مانند ظرفی میماند که گِل آن خام است و هیچ استفادهای نمیتوانیم کنیم». ما باید سعی و تلاش کنیم که آن گل وجودی خودمان را بپزیم حالا چهطور میتوانیم؟ با آموزشهایی که این جا دریافت میکنیم و با بالا بردن دانایی و آگاهی به نظر من همین که میتوانیم عضو لژیون سردار شویم در لژیون حضور پیدا کنیم درواقع برکات این کار این است که هم خودمان سیراب میشویم و هم دیگران میتوانند سیراب شوند و هم خداوند این حرکت را دوست دارد و هم بندگان خداوند دوست دارند و اینکه از خودمان راضی میشویم و خودمان را خیلی دوست داریم.
تأثیری که خودم از این وادی گرفتم همان پذیرش است و اینکه از دیگران توقع نداشته باشم. وقتی به کنگره آمدم خیلی زود وارد لژیون سردار شدم و انگار که باید روی این صندلی مینشستم اگر نمینشستم خیلی چیزها را نمیپذیرفتم؛ قطعاً آن حال خرابم تبدیل به حال خوب نمیشد و الآن معلوم نبود زندگیام چگونه بود. شاید آن توقعم از دیگران ادامه داشت و دوست داشتم که همه به من کمک کنند و هیچ وقت دوست نداشتم مشکلاتم را خودم حل کنم.
در ابتدای وادی نوشته شده ما نیک میدانیم که انسان اگر خود جستجو نکند؛ حتی اگر با همه کاوشگران ماهر همنشین باشد به موضوع واقعی نمیرسد. حالا میشود این صحبت را به لژیون سردار ارتباط داد و اینگونه برداشت کرد که اگر من خواسته قوی نداشته باشم وهیچ تلاش و کوششی نداشته باشم و هیچ حرکتی از خودم انجام ندهم، هیچ بخششی نداشته باشم. اگر چند سال در کنگره باشم و کنار کسانی که عضو لژیون سردار هستند بنشینم، هیچ وقت نمیتوانم حس آنها را دریافت کنم وحسی که آنها چشیدند را بچشم تنها با حرکت خودم است که میتوانم از آن مرحله علمالیقین وعینالیقین به آن موضوع واقعی برسم وبه آن حقالیقین برسم.
اگر بخواهم از حس و حال خودم بگویم خدا را شکر که اتفاق افتاد و دنوری نصیبم شد و حس خوبی بود و از خداوند فقط یک چیز خواستم و این بود که فقط بتوانم این حس را تجربه کنم. همانطور که میدانید دنور یعنی بخشنده و خیلی دوست داشتم که این بخشندگی را حس کنم و خدا را شکر می کنم که با تکتک سلولهایم آن را حس کردم چه به صورت آشکار و چه به صورت پنهان و واقعاً یک آرامشی در درون من است که میگوید صبر کن و زمان بده همه چیز درست میشود و به قول همسفر زهرا همیشه میگفتند که به مو میرسد؛ ولی پاره نمیشود و خیلی دوست دارم که یک بوی گل دیگر را حس کنم و آن پهلوانی است.
انشاءالله که تمام ما بتوانیم همه حسها را تجربه کنیم. در آخر هم همینطور که میدانید فکر کنم آخرین جلسهای باشد که در این شعبه برگزار میشود و همانطور که ایجنت فرمودند هیچ ساختمانی هم نبوده که اجاره کنند و ساخت و ساز هم باید انجام شود، پس من لیلا مسئولیتم خیلی سنگینتر است و باید زکات تمام چیزهایی را که به دست آوردهام را پرداخت کنم؛ حتی خارج از حد توانم هم در هر زمینهای که میتوانم فعالیت داشته باشم.
ما همیشه در کنگره از طبیعت الگو میگیریم و اگر به طبیعت هم نگاه کنیم آن چشمهها و رودهای کوچک خیلی بیشتر از آبشارها و رودهای بزرگ هستند پس خیال نکنم من اگر پنجاه تومان، صد تومان یا دویست تومان داخل سبد قانون یازدهم میاندازم هیچ اتفاقی نمیافتد یا اگر من یک تومان، دو تومان پرداخت کنم؛ هیچ حرکتی صورت نمیگیرد؛ در صورتی که اگر تمام اینها جمع شود کسانی که ساخت و ساز را انجام میدهند بدون دغدغه مالی این کار انجام میدهند و ساختمان ساخته میشود.
همین جا هم به تمام کسانی که در ساخت وساز خدمت میکنند خدا قوت میگویم و از آنها ممنون و سپاسگزارم انشاءالله بتوانم نشانی در بی نشانیهای کوچک خودم سهیم باشم. راهنمای اولم میگفتند، قرار نیست من یک میلیارد پرداخت کنم همین که بتوانم نشانی در بی نشانی کوچکی داشته باشم و در آن سهیم باشم و آن حال خوب را به دیگران هدیه میدهم هم بهره مند میشوم.

عکاس: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر نرگس (عضو لژیون سردار)
تایپیست: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (عضو لژیون سردار) وهمسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(عضولژیون سردار)
ویرایش و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زاگرس
- تعداد بازدید از این مطلب :
377