جلسه چهاردهم از دوره اول کارگاه های آموزشی خصوصی کنگرۀ ۶۰ نمایندگی کارون با استادی مسافر داوود، نگهبانی مسافر فرهاد و دبیری مسافر حیدر با دستور جلسه «وادی سوم و تاثیر آن بر من» روز یک شنبه چهارم خرداد ماه در ساعت ۱۷:۰۰ آغاز بکار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان داوود هستم یک مسافر .از ایجنت محترم و راهنمای عزیزم تشکر میکنم که اجازه دادند در این جایگاه باشم و آموزش بگیرم. البته من این روز را ماهها قبل در ذهن خویش تصویرسازی کرده بودم و خدا را شکر میکنم که محقق شد. از نظر من کنگره ۶۰ مانند گنجینه بیانتهایی میباشد که من داوود کمترین چیزی که میتوانم از آن برداشت کنم درمان اعتیاد و سیگارم بود.
نمیخواهم کارم را کوچک جلوه دهم ولی با عمل به آنچه راهنمایم از من خواست و رعایت حرمتها در نهایت توانستم به رهایی و حال خوب برسم، به جواب سوال هایم برسم. در کنگره مناسبتها و مراسماتی هست که هر از گاهی به من تلنگری میزد و اجازه نمیداد دچار خواب غفلت شوم و من را به حرکت وا میداشت .
در کنگره به من گفته شد برای درمان بایستی سه ضلع جسم روان و جهان بینی را متناسب با هم رشد دهم و تقویت کنم اکنون که من داوود در سفر دوم قرار دارم حس میکنم باید بیشتر روی جهان بینی تمرکز داشته باشم چرا که به نظر من همانطور که در سفر اول داروی جسم من شربت اوتی بود در سفر دوم با به تعادل رسیدن جسم داروی من جهان بینی است در زمان ورودم به کنگره ۶۰ زمانی که ۱۴ وادی را یاد میگرفتم احساس میکردم تک تک این وادی ها را جناب مهندس برای دل من و مناسب حال من به تحریر درآورده است. انگار که تک تک وادیها را در طول سفرم زیسته باشم.
کنگره ۶۰ یکی یکی ساختارهای منفی و غلط ذهن من را تخلیه و آنها را با افکار و ساختارهای مفید و مثبت جایگزین کرد. من در زمان مصرف بسیار احساس پوچی میکردم و حتی احساس خوبی از دیدن خودم در آینه نداشتم. در وادی دوم به من گفته شد که جهت بیهودگی پا به حیات نگذاشتهام .در وادی سوم من آموختم هیچکس بیشتر از خودم به فکر من نیست و من برای خروج از مشکلاتم و درست کردن وضعیت، لازم است خودم دست به کار شوم و این وظیفه خود من میباشد .من در دوران مصرف انتظارات نامعقولی از اطرافیان داشتم ،حتی هنگامی که بیکار میشدم انتظار داشتم همه بیایند و کار من را انجام دهند . فکر میکردم اطرافیانم باید به من کمک کنند حتی اگر این مسئله را ابراز هم نمیکردم اما همیشه انتظارات زیادی از نزدیکانم داشتم.
کنگره به من آموخت وقتی میخواهم کاری کنم اول خوب تفکر کنم، کنگره به من گفت بدان که بیهوده به این حیات پا نگذاشتی و باید بدانی که خودت باید به فکر خودت باشی من گاهی در وادی چهارم برایم پیش میآمد که همه مسئولیتهایم را به گردن دیگران و خداوند میانداختم. زمانم هم رو به پایان است اما دوست دارم صحبت خودم را با این پیام به پایان برسانم .البته من اینجا هستم تا این نکات را اولاً یاد بگیرم و ثانیاً در زندگی خودم عملی کنم .
متن پیام« برای کسانی که به حیات تازه قدم نهادهاند و به خویشتن خویش توجه مینمایند بر شما واجب و ضروریست که از سخن به نقطه عمل حرکت کنید.»
ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
تایپ و عکس؛ مسافر سهند
ارسال؛ مسافر مجتبی
- تعداد بازدید از این مطلب :
46