سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر؛
از لحظهای که از خواب بیدار میشویم تا لحظهای که به خواب میرویم به خودمان فکر میکنیم؛ حتی در هنگام خواب نیز با افکار روزانهمان و افکاری که در سر داریم شب را به صبح میرسانیم، این موضوع هر روز تکرار میشود و بیشترین سهم افکارمان، فکر به خودمان است؛ حال که متوجه شدیم بیشتر از هر کسی، به خودمان فکر میکنیم؛ باید این افکار را در جهت درست و صراط مستقیم قرار دهیم تا صلح و آرامش را از درونمان آغاز کنیم. زمانی که پندار من نیک باشد به دنبال آن گفتار من و سپس کردار من هم نیک میشود و برعکس؛ اگر افکار و پندار من منفی و در جهت ضدارزشها باشد به دنبال آن گفتار، کردار و رفتارم نیز به همان سو پیش میرود.
وادی سوم به من آموخت که هیچکس بهغیر از خودم از درونم خبر ندارد، شاید بارها ماسک زده باشم و ظاهرسازی کرده باشم؛ اما چیزهایی در درونم است که بازگو نکردهام و تنها خودم میدانم در درونم چه خبر است و درگیر چه مشکلاتی هستم، فقط و فقط خودم هستم که به همه چیز خودم واقف هستم و تنها کسی که میتواند مشکلاتم را حل کند خودم هستم.
بنابراین بهتر است افکارم را سازماندهی کنم، آنها را در جهت درست قرار دهم و از افکار بیهوده و باطل دوری کنم. در این وادی کلید حل مشکلاتم را یافتم و آن، در تفکر و تدبیر من است. با تفکر، صبر و استقامت به صورت ذرهذره اقدام به حل مشکلات خود مینمایم و هرگز امیدم را از دست نمیدهم. در این میان نیروهای بازدارنده بیکار نمینشینند؛ آنها در تلاشند مرا از ادامه راه باز دارند؛ بنابراین مرموزانه و حیلهگرانه وارد افکارم میشوند، پیامهای منفی را القاء میکنند و سعی در خالی کردن انرژیم دارند.
عقل سلیم حکم میکند به آرامی عمل کنم؛ چون مشکلات به یکباره حل نمیشوند، آن هم مشکلاتی که سالیان سال به وجود آمدهاند. بایستی صبر داشته باشم، ذرهذره با اندیشه و تفکر آنها را حل کنم، مسئولیت کار و مشکلاتم را بپذیرم، سختیهایش را بپذیرم و سعی کنم مسائل را با تفکر حل کنم و از مشورت با انسانهای با تجربه و صالح استفاده کنم و در آخر تصمیم نهایی را خودم بگیرم.
سلام دوستان مهناز هستم یک همسفر؛
در وادی اول آموختیم: با تفکر ساختارها آغاز میشود و ما آفریده شدهایم تا با تفکر برای زندگی خود برنامهریزی کنیم. در وادی دوم: جهت بیهودگی آفریده نشدهایم و هیچ کدام به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. در وادی سوم یاد میگیریم: "که هیچ موجودی به میزان خود انسان، به خویشتن خویش فکر نمیکند."
برخی از انسانها بر این باورند که باید کارها و مشکلاتشان را دیگران حل کنند و اصلاً به خودشان اعتقادی ندارند؛ ولی اگر به طبیعت نگاه کنیم، از طبیعت الگو بگیریم و کمی تفکر کنیم، میتوانیم کلید راه خودمان را بیابیم و به این نتیجه برسیم که در حل مشکلات خودمان، بالاترین نقش بر عهده خودمان است. اگر بر این باوریم که دیگران باید مشکلات ما را حل کنند، سخت در اشتباهیم؛ چرا که بیشترین بار مشکلات بر دوش خودمان است که باید با تفکر و آگاهی برای حل آنها تلاش و کوشش کنیم؛ البته در این مواقع میتوانیم روی کمک دیگران هم حساب کنیم؛ ولی در نهایت خودمان باید این مشکلات را حل نماییم. چون این مشکلات چه دانسته و چه ندانسته، از گذشته تا به الان در زندگی ما به وجود آمدهاند و همانند بذری هستند که خودمان در زندگی کاشتهایم و آنها را آبیاری کردهایم؛ بنابراین باید نیروهای بازدارنده را بشناسیم، از آنها دوری کنیم، به سمت ارزشها برویم و به خود ایمان بیاوریم تا به آرامش و آسایش برسیم.
اگر من غرق در تاریکی و مشکلات هستم، خودم مسبب این تاریکی و مشکلات هستم؛ پس تنها خودم میتوانم این مشکلات را حل کنم. اینکه در زندگی چه اشتباهاتی انجام دادهام و برای رفع اشتباهاتم تلاش کنم و با تدبیر و تفکر آنها را حل نمایم.
سلام دوستان سیمین هستم یک همسفر؛
باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن فکر نمیکند. ما باید بدانیم که این انسان هست که باید به خودش فکر کند و بتواند مشکلات خود را حل کند؛ باید از تفکرات غلط و اشتباهات خود دست بردارد و با این افکار غلط دنبال مقصر نگردد، وقتی کسی اشتباهی کرد مواد مصرف کرد و خودش خواسته که مصرف کند دیگران که به زور او را مجبور نکردند پس نخواهیم تقصیر را گردن دیگران بیندازیم. من برای حل مشکلات باید تفکر کنم صبر کنم وبرای رسیدن به موفقیت استقامت کنم تا به پیروزی برسم. بایستی مسولیت کارهایی را که انجام میدهیم به عهده بگیریم و از تجربیات خود و دیگران به درستی استفاده کنیم و اینکه من از کسی توقعی نداشته باشم و نخواهم که دیگران به من کمک کنند زمانی که من از کسی توقعی داشته باشم یعنی ناتوان هستم من نباید هیچوقت نامید شوم چون پایان شب سیاه سفید است پس من هم میتوانم از تاریکیها و مشکلات رها شوم و به آرامش و آسایش برسم.
سلام دوستان مژده هستم یک همسفر؛
قبل از اینکه مشارکت را شروع کنم خدا را شکر میکنم که مسافرم به رهایی رسیده و اعتیادش درمان شدهاست و من هم بواسطه مسافرم با کنگره60 آشنا شدم. از آقای مهندس حسیندژاکام بسیار تشکر میکنم.
در مورد وادی سوم مهندس حسیندژاکام میفرمایند:«که باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند». در این وادی ما فهمیدیم که در حلکردن مشکلاتمان هیچوقت نباید منتظر باشیم تا دیگران مشکلات ما را حل کنند چون هیچکس به اندازهی خودمان در حل مشکلاتمان نمیتواند به ما کمک کند، مانند همان مسئله اعتیاد که مسافرم در آن دچار شده بود و چون تفکر درستی نداشت و نمیتوانست تصمیم درستی را بگیرد بارها و بارها ترک کرده بود و بعد از مدتی باز در آن فرو میرفت.
تا روزی که با کنگره آشنا شد و با صبر و حوصله و تلاشی که خودش کردهبود، توانست به درمان و رهایی برسد.
در وادی سوم هم میگوید: که ما به این حیات آمدهایم که روش حل مشکلات خودمان را بیاموزیم و باید با سعی و تفکر و امیدواری برای حل آن مسئله تلاش کنیم ما نمیتوانیم موقع گرفتاری بگوییم که این شانس ما بوده یا سرنوشت ما اینگونه رقم خورده و یا به گردن دیگران بیاندازیم این القائات و الهامات منفی را رها کنیم و برای خروج از گرفتاری خوب تفکر کنیم و با امیدواری و سر بلندی تمام به زندگی نگاه کنیم چون ناامیدی جز، غم و اندوه وسیع چیز دیگری برای ما ندارد.
رابط خبری: همسفر طیبه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم)
ویراستار و ارسال: همسفر عفیفه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)دبیرسایت
همسفران نمایندگی بروجن
- تعداد بازدید از این مطلب :
98