English Version
This Site Is Available In English

بهای حال خوش را باید پرداخت

بهای حال خوش را باید پرداخت

جلسه نهم از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی محمدی‌پور با استادی همسفر زهرا، نگهبانی همسفر افتخار و دبیری همسفر اعظم با دستورجلسه «وادی سوم (باید دانست هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند) و تأثیر آن روی من» 5 خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت 14:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
ابتدا از خداوند سپاسگزارم که این لیاقت را به من داد تا خدمت کنم. از آقای مهندس صمیمانه تشکر می‌کنم برای این که این بستر را فراهم کردند. از نگهبان لژیون سردار خانم افتخار، از راهنمای خودم خانم عطیه و مرزبانان عزیز بسیار سپاسگزارم که این خدمت را به من واگذار کردند تا آموزش بگیرم.

دستورجلسه امروز وادی سوم است؛ عنوان وادی می‌گوید: «باید دانست که هیچ‌ موجودی به ‌میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند». در عنوان از کلمه‌ باید استفاده شده که یک واژه‌ دستوری است. از کلمات دیگری استفاده نشده است و با کلمه باید امر می‌کند که من روی خودم و نه هیچ کس دیگری حساب کنم. خودم باید برای بهتر شدن حال خودم بلند شوم و حرکت کنم.

در این‌ وادی آقای مهندس می‌فرمایند که نباید روی کسی حساب باز کرد؛ منظور اعضا خانواده، همکار، دوست، جامعه و یا حتی کشور می‌باشد و نباید روی هیچ‌کدام از این‌ها حساب کنم.

در کنگره نیز همچنین است؛ در کنگره راهنما هست که به فکر رهجو می‌باشد، اما باز هم منِ رهجو، خودم باید برای بهبود حال خودم تلاش کنم، خدمت‌گزار باشم، به درستی سفر کنم، گوش به فرمان راهنما و پیش‌‌کسوتان کنگره باشم.

نوشتن سی‌دی‌ها بسیار به من کمک کرد؛ زمانی‌که 40سی‌دی‌ام را تمام کردم، به راهنمایم پیام دادم. احساس می‌کردم از نظر فکری و ذهنی خیلی پیشرفت کرده‌ام. آن‌قدر آرام شده بودم که فقط می‌توانم بگویم خدا اندازه‌اش را می‌داند.

در وادی اول یاد گرفتیم که باید تفکر کنیم. یعنی نباید بدون تفکر دست به هیچ کاری بزنم. اول باید برای هر کاری که می‌خواهم انجام دهم، خوب تفکر کنم و بعد آن را اجرا کنم. وادی دوم به ما امیدواری را آموزش داد. این‌که در هیچ لحظه‌ای نباید ناامید یا مأیوس شویم. همیشه باید به خداوند امید داشته باشیم و با امید به سمت جلو حرکت کنیم.

وادی سوم به ما می‌گوید که باید حرکت کنی، باید بلند شوی. اما حرکت برای چه؟ برای آن‌که بتوانی مشکلاتی را که در گذشته چه خواسته و چه ناخواسته خودت یا اطرافیانت ایجاد کرده‌اید، حل و فصل کنی. یعنی باید آن قفل‌ها را یکی‌یکی باز کنی. باید به خودت کمک کنی.

خود من، زهرا، فکر می‌کنم که تخریب من بیشتر از مسافرم بود. چون منیت زیادی داشتم، همیشه دست یاری به سمت دیگران دراز می‌کردم. از همه اطرافیان انتظار داشتم برای حال خوب من کاری کنند ولی خودم هیچ قدمی برای حال خوب خودم برنمی‌داشتم.

خدا را شکر که توانستم با آموزش‌هایی که از کنگره فراگرفتم، تمام این‌ها را پشت سر بگذارم. روی پای خودم ایستادم و قدم به جلو گذاشتم. به این نتیجه رسیدم که اگر انسان خودش نتواند به خودش کمک کند هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند به او کمک کند.

زمانی که تشنگی من به حدی باشد که به لحظه مرگ رسیده باشم اگر فرد دیگری به جای من آب بخورد صددرصد تشنگی من برطرف نمی‌شود. پس خودم باید از جایم بلند شوم و قدم بردارم. آقای مهندس می‌فرمایند که در انجام کارهایمان می‌توانیم با بزرگان، دانایان، خردمندان مشورت کنیم اما تصمیم نهایی باید توسط خود ما گرفته شود.

اگر بگویم دیگران به من تخریبی وارد کرده‌اند و هیچ قدمی برندارم، سرجای خودش بایستم و هیچ کمکی به خودم نکنم سبب ایجاد حالت سکون و تخریب بسیاری در من می‌شود.

خداوند را شاکرم که به کنگره آمدم و آموزش گرفتم، اما آموزش به‌تنهایی کافی نیست. باید آنچه می‌آموزم را در زندگی عملی کنم. این‌ گونه نباشد تنها در جلسات حاضر باشم و تا پایان جلسه بعدی کتاب‌ها را به کناری بگذارم. هر لحظه باید اطلاعاتم را به‌روز نگه دارم. این روند به من و به حال من کمک می‌کند.

حال که به کنگره آمده‌ام و حال خوش دارم، باید بهای این حال خوب را بپردازم. همان‌طور که برای غذا در رستوران هزینه می‌پردازیم، برای حال خوب نیز باید هزینه‌ای در نظر بگیریم. من باید از خود بپرسم که برای کنگره چه بهایی پرداخت کرده‌ام؟ برای حفظ آن چه اقدامی انجام داده‌ام؟

از نظر من، لازم است عضو لژیون سردار شوم. باید برای حفظ و پایداری کنگره برای خودم بکوشم، نه این‌که صرفاً از آن حس و حال خوش بهره‌مند شوم و بعد فراموش کنم. شرکت در لژیون سردار یا قانون یازدهم، دنوری و پهلوانی بستگی به شرایط مالی دارد. باید در لژیون سردار شرکت کنیم و بهای حال خوب خودمان را بدهیم.

روزی که تصمیم گرفتم وارد لژیون سردار شوم، به مسافرم گفتم: یا تو در لژیون سردار شرکت کن یا من. یک نفر از ما باید عضو شود. مسافرم خواست که من عضو شوم اما به لطف خدا، هر دو نفر شرکت کردیم و به تعهدی که داده بودیم پایبند ماندیم و تعهدمان را تسویه کردیم.

عضویت ما در لژیون سردار یک قطره بود؛ هنوز هم احساس می‌کنم همچنان باید تلاش و خدمت کنم. خود را بسیار مدیون کنگره می‌دانم. باید این ساختار حفظ و نگهداری شود، زیرا افرادی که وارد کنگره می‌شوند، مانند من حال خوشی ندارند. گویی در تاریکی خودشان حبس شده‌اند و در زندان گرفتار شده‌اند و بیرون آمدن از آن بسیار دشوار است.

شب گذشته 14وادی را می‌خواندم. با خود گفتم: در این یک سال و دو ماه که در کنگره بوده‌ام چه کرده‌ام؟ از 14وادی چه چیزی متوجه شده‌ای؟ وقتی تمام وادی‌ها را خواندم، به این نتیجه رسیدم که اگر انسان بتواند همین چهارده وادی را در زندگی به‌کار ببندد، به چیز دیگری نیاز نخواهد داشت. نباید صرفاً از وادی‌ها عبور کنیم.

کنگره باید حفظ شود، زیرا بسیاری در انتظار ورود به این مکان مقدس هستند. افرادی که اکنون پشت در هستند و منتظرند تا خداوند راه را برایشان باز کند تا به کنگره بیایند و به حال خوش دست یابند.

هیچ تضمینی وجود ندارد که یک یا دو یا سه سال آینده، فرزندم یا خواهرم یا حتی خود من دچار اعتیاد نشویم. پس باید مکانی باشد که این افراد بتوانند به درمان برسند. هر فردی که وارد کنگره می‌شود، خانواده‌ای دارد؛ خواهری، مادری، همسری یا فرزندی. باید جایی باشد که آن‌ها نیز به حال خوش برسند. خدا را شاکرم که کنگره هست و ان‌شاءالله تا ابد خواهد بود. همچنین خدا را بسیار تا بسیار شاکرم که عضو کوچکی از لژیون سردار هستم.

هرچند همسرم مصرف‌کننده بود اما به‌خاطر من و پسرمان، هیچ‌گاه در حضور ما مواد مصرف نمی‌کرد. با این حال، در این سال‌ها هر بار که به سفر می‌رفتیم این لکه سیاه به همراه ‌ما بود. اما پس از 18سال برای نخستین بار، سفری داشتیم بدون حضور مواد. برای اولین بار، واقعاً به ما خوش گذشت. این حال خوب را برای همه عزیزان خواستارم.

تایپ، ویرایش و ارسال: همسفر بهار مرزبان خبری
عکاس: همسفر بهار مرزبان خبری
همسفران نمایندگی محمدی‌پور قم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .