English Version
This Site Is Available In English

دلنوشتهٔ مسافر حسین رهجوی راهنما مسافر حمیدرضا در خصوص:"وادی سوم و تأثیر آن روی من"

دلنوشتهٔ مسافر حسین رهجوی راهنما مسافر حمیدرضا در خصوص:

سلام دوستان حسین هستم یک مسافر،
بیش از ۲۰ سال تخریب وارد کنگره شدم، آلوده به انواع آنتی‌ایکس، آخرین آنتی‌ایکس مصرفی انواع مخدر، مدت سفر اول ۱۱ ماه، به راهنمایی آقای حمیدرضا از لژیون دهم نمایندگی رضوی، داروی درمان شربت اوتی، رشتهٔ ورزشی والیبال، مدت ۳۰ روز است که آزاد و رها هستم.
با ورود به کنگره و شروع آموزش سه وادی اول یادآور شدند که من انسان هستم، تنها موجودی که در این کرهٔ خاکی خداوند به او عقل و تفکر را عطا کرده، تفکر بایستی در تمام اعمال، رفتار و گفتارم در جامعه و خانواده دیده شود و قادر به تشخیص باشم. به نظر من این سه وادی رهجو را هشیار می‌کند و وادارش می‌کند که به خویشتن خویش فکر کند. در دوران مصرف تفکر می‌کردم، غصه می‌خوردم، شب با فکر و خیال رهاشدن به خواب می‌رفتم و صبح بدون توجه به آرزوی دیشب در پی کوک‌کردن خود بودم، انگار خواسته‌ها و آرزوها فقط قبل از خماری ارزش توجه داشتند. راه که برایم نمایان شد، کم‌کم به خود آمدم، تصمیم گرفتم و برای این تصمیم آموزش گرفتم تا خود را از این همه ناآگاهی و نادانی نجات دهم، در تمام این مدت باعث‌وبانی همهٔ بلا و گرفتاری‌ها خودم بودم و زمانی که مشکلی پیش می‌آمد، به فکر چاره می‌شدم. الحق که در ناتمام گذاشتن امور استاد شده بودم. امروز که سفر اول تمام شده و گوشه چشمی به این وادی می‌اندازم، به طور محسوسی آن را در خودم احساس می‌کنم و خداوند را شاکرم که راه کنگره را برای شناخت خود یافتم. باقی عمر را در صدد بهتر زیستن و جبران اشتباهاتم بر می‌آیم و دیگر بیهوده زندگی نمی‌کنم.

ارائه: مسافر حسین از لژیون دهم
ویرایش: مسافر ایمان از لژیون پانزدهم
تصویر: مسافر ایمان
ارسال: مسافر مرتضی
نمایندگی رضوی مشهد

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .