چهارمین جلسه از دوره بیستم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی تخت جمشید شیراز با استادی اسیستانت همسفر اعظم، نگهبانی همسفر نجمه و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «وادی سوم (باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۵ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است. شاکر خداوند هستم که به من اجازه داد در خدمت شما باشم و یکبار دیگر در شعبه تختجمشید شیراز بهعنوان خدمتگزار شما حضور پیدا کنم. انشاءالله که حال همه شما عزیزان خوب باشد. از اینکه یکبار دیگر شما را میبینم بسیار خوشحال هستم. انشاءالله که توانسته باشید در کنگره، قدمهای خوبی برداشته باشید و به حال خوب خود نزدیک شده باشید؛ حتی اگر کامل به آن نرسیده باشید. ما در کنگره۶۰ دستور جلساتی داریم که بعد از یک سال دوباره تکرار میشوند. یکی از این دستور جلسات وادی سوم است که امروز دستور جلسهمان است. وقتی وارد کنگره میشویم به ما میگویند که باید سفر کنید.
برای طی کردن این سفر باید وادیهایی را پشت سر بگذاریم. مانند سفرهای دنیوی که مثلاً اگر بخواهیم از شیراز به اصفهان برویم؛ باید چندین شهر را پشت سر بگذاریم. در سفر کنگره هم باید از وادیهای مختلف عبور کنیم تا به مقصد برسیم. وقتی با حالی خراب وارد کنگره میشویم، مقصدمان رسیدن به حال خوب، آرامش، آسایش و صلح درون خودمان و با دیگران است. برای رسیدن به این مقصد باید این وادیها را عمیقاً بفهمیم و اجرا کنیم. وادی اول درباره تفکر است؛ اینکه چگونه، به چه شکل و به چه چیزهایی باید فکر کنیم. وادی دوم ما را از ناامیدی دور میکند و میگوید که ما بیهوده پا به این دنیا نگذاشتهایم؛ حتماً باید کاری را در این سیستم هستی انجام دهیم؛ چرا که خداوند ما را با هدفی آفریده است.
امروز وارد وادی سوم شدهایم. سومین وادی که باید از آن برداشت داشته باشیم و یاد بگیریم. قطعاً وقتی دستور جلسه وادی است، شما پیش از ورود به جلسه، متن وادی را از کتاب عشق مطالعه میکنید، تیتر آن را حفظ میکنید و در موردش فکر میکنید تا بتوانید مشارکت کرده و چیزی از آن بیاموزید. تیتر وادی میگوید: «باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان، به خویشتن خویش فکر نمیکند.»
هیچکس به اندازه من اعظم، نمیتواند به خودم و مسائلم فکر کند. بیشترین کسی که میتواند مشکلات من را حل کند، دلسوزی کند و کمک کند، فقط خود من هستم. با توجه به جایگاه زن و مادر بودن، ما این وادی را خیلی بهتر میتوانیم درک کنیم. الآن خردادماه است و فصل امتحانات. من مادر دائماً نگران دختر یا پسرم هستم که امتحانات را چگونه طی میکند؛ اما در نهایت وقتی حرص میخوریم و تکرار میکنیم و او گوش نمیدهد، متوجه میشویم تا خودش نخواهد هیچ اتفاقی نمیافتد. اگر بخواهد درس بخواند، تنها کسی که میتواند این کار را انجام دهد خودش است نه من.
در مورد مسائل خود ما نیز همینگونه است. ما به کنگره آمدیم؛ چون حال خوبی نداشتیم. حالمان بد بود و حالا برای رسیدن به حال خوب، فقط و فقط خودمان ملاک هستیم. اگر فکر میکنید وقتی مسافرتان وارد سفر دوم شد و دیگر مصرف نکرد، حال شما خوب میشود سخت در اشتباهید. من یک سال رفتوآمد کردم؛ وقتی سفر اول بودم، با خودم گفتم وقتی مسافرم رها شود و دیگر مصرف نکند، من دیگر عصبانی نمیشوم و زندگی گل و بلبل میشود.
روزی به خودم آمدم و دیدم ماههاست که سفر دوممان شروع شده، مسافرم رها شده؛ ولی من هنوز حالم بد است. هنوز در جهنمی که خودم برای خودم ساختهام، دستوپا میزنم. هنوز همان آدم عصبانی قبل هستم. فکر میکردم اگر من عصبانی باشم مسافرم باید رعایت کند. نباید دیر بیاید؛ نباید با دوستانش بیرون برود؛ باید با کلمات مناسب صحبت کند؛ ولی دیدم همه اینها رعایت میشود و من هنوز حالم بد است. چرا؟ چون تنها کسی که باید برای من کاری انجام دهد خود من هستم. اگر امروز آمدهاید که در لژیون بنشینید و راهنمایتان چیزی بگوید که حالتان را خوب کند اشتباه میکنید. اگر برای این آمدهاید بهتر است بروید؛ چون فقط خودتان هستید که میتوانید حال خودتان را خوب یا خراب کنید.
وقتی درباره این موضوع صحبت میکنیم، به این نتیجه میرسیم که نه تنها برای خودم بلکه حتی برای مسافرم هم نمیتوانم کاری بکنم. او خودش باید به این نتیجه برسد که مواد مصرف نکند. وادی سوم همه انسانها را به خودشان برمیگرداند. در قرآن آمده که روزی میرسد که هیچکس بار نفس دیگری را به دوش نمیکشد. آن روز همین امروز است. بار نفس من را نه فرزندم، نه همسرم، نه خانوادهام نمیتوانند بردارند. هر کسی باید خودش برای رهایی و آرامش خودش فکر و تلاش کند. در ابتدای این وادی گفته میشود که با شروع زندگی در این وادی میتوانیم به صلح، آرامش و دوستی برسیم؛ به شرطی که در این وادی زندگی کنیم و از آن برداشت کنیم.
اینکه بفهمم مشکلات من فقط مربوط به خود من هستند یک بُعد ماجراست. اینکه نگاهم به مشکلات چگونه است بُعد مهمتری است. استاد امین در سیدیهایشان بهخوبی این مسئله را توضیح دادهاند: رنجهای ما گنجهای ما هستند. رنجها و مشکلات ما مانند معادن نفت و گاز هستند. همانگونه که وجود منابع نفت و گاز یک کشور را ارزشمند، غنی و ثروتمند می کند یک انسان هم، هر چه مشکلات و رنج ها و دردهایش بیشتر باشد گویی منابع نفت و گاز و نقره اش بیشتر است. فقط نگاه من و شماست که تعیین میکند این رنجها برای ما تبدیل به گنج شوند یا ما را قربانی کنند.
اگر من فکر کنم که انسان بدبختی هستم؛ چون در این خانواده، شهر یا شرایط به دنیا آمدهام یا اگر فکر کنم که چهقدر من بدبخت هستم که همسر یک مسافر شدهام این دید یک قربانی است؛ اما اگر بفهمیم که این رنجها آمدهاند تا ما رشد کنیم نگاهمان فرق خواهد کرد. خداوند وقتی که سیستم هستی و کائنات را آفرید برای اداره این هستی به تکتک ما نیاز دارد. تکتک ما به عنوان یک انسان میتوانیم مهره مفیدی باشیم. هر انسانی که آموزشدیدهتر و با تجربهتر باشد، مهره مهمتری در این سیستم است.
ببینید مهندس دژاکام روزی با اعتیاد و مشکلات فراوان میجنگید؛ اما امروز به مهرهای تبدیل شده که روش درمانیاش مورد توجه بهترین دانشگاههای جهان مثل کمبریج قرار گرفته است. آقای مهندس از کجا به کجا رسید. از همین اعتیادی که امروز من و شما
از درد آن می نالیم و فکر میکنیم که این لعنت خداوند هست. ایشان گفتند این کشف را خودمان انجام دادیم و همکاری با دانشگاه را پذیرفتند؛ اما اجازه مالکیت و مشارکت را ندادند. ما هم شاگردان این مکتب هستیم. اگر فرمانبردار باشیم، از وادیها عبور کنیم و یاد بگیریم، ما هم مهرههای مهمی برای هستی خواهیم شد.
در کنگره برای انتخاب مسئولیتهایی مثل ایجنتی، خیلی دقت میشود که چه کسی فرمانبردارتر، آموزشدیدهتر و شایستهتر است. در هستی نیز همینطور است. خداوند میخواهد ببیند چه کسی توان اداره بخشی از کائنات را دارد پس باید یاد بگیریم مشکلاتمان را خودمان حل کنیم. در کنگره کسی به کسی راهکار نمیدهد. ما یاد میگیریم، مطالعه میکنیم، تجربه میکنیم و سپس راه حل مشکلاتمان را خودمان پیدا میکنیم. برای مثال: برای درمان خشم متد خاصی ارائه نمیشود. ما یاد میگیریم و منابع را مطالعه میکنیم و هرکس با توجه به شرایط با خشم خود مواجه میشود. ما یاد می گیریم که چگونه آدم مهربانتری باشیم، چگونه بخشندهتر باشیم و چگونه صفات خوب را پیدا کنیم و کسب کنیم.
مراسم تجلیل ایجنت و مرزبانان دور قبل و معارفه ایجنت جدید و مراسم پیمان و اهدای شال مرزبانان جدید








.jpg)
مرزبان کشیک مسافران: مسافر حسین و همسفر سهیلا
تایپیست: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون پنجم)
عکس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر میترا (لژیون اول)
ویرایش: همسفر فائزه نگهبان سایت
ارسال: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون هشتم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی تخت جمشید شیراز
- تعداد بازدید از این مطلب :
585