English Version
This Site Is Available In English

چهار وادی اول، تفکر کردن را به من می‌آموزد

چهار وادی اول، تفکر کردن را به من می‌آموزد

جلسه سیزدهم از دوره نهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی باغستان کرج به استادی راهنما همسفر شکوفه، نگهبانی همسفر بهار و دبیری همسفر اشرف با دستور جلسه  «وادی سوم و تاثیر آن روی من» روز دوشنبه ۵ خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

در ابتدا از جناب مهندس تشکر می‌کنم که چنین بستری را فراهم کردند تا ما بتوانیم آموزش بگیریم و به آرامش برسیم. همچنین از نگهبان و دبیر جلسه و ایجنت و مرزبان‌های این شعبه تشکر می‌کنم که به من فرصت دادند تا در این مکان خدمت کنم و آموزش بگیرم.

دستور جلسه امروز وادی سوم است که می‌گوید: «باید دانست هیچ موجودی به میزان خود او به خویشتن خویش فکر نمی‌کند.» این جمله خیلی پرمفهوم است. وقتی کلمه «باید» در جمله می‌آید، می‌دانیم که حتمی و قطعی است و در زندگی کاربردی دارد. ما چهارده وادی داریم که در کتاب عشق آمده‌اند. این وادی‌ها به ما یاد می‌دهند چگونه تفکر کنیم، ما را با خود واقعی‌مان آشنا می‌کنند و به خود واقعی‌مان برمی‌گردانند. همه ما قبل از ورود به کنگره۶۰ خودمان را گم کرده بودیم و به همه‌جا چنگ می‌زدیم تا خودمان را پیدا کنیم. اما چهار وادی اول، که تفکر کردن را به من می‌آموزد، مرا به خود انسانی‌ام برمی‌گردانند. همه مراحل در وادی سوم گفته شده است.

وادی سوم می‌گوید: «هیچ‌کس به جز خود شما به شما نمی‌تواند کمک کند؛ نه فرزند، نه شوهر، نه پدر، نه مادر.» تنها کسی که می‌تواند به ما کمک کند، خودمان هستیم. اما چگونه کمک کنیم؟ چه کار کنیم؟ چرا کمک کنیم؟ من می‌خواهم تغییر کنم. تغییر یعنی صفات ضد ارزشی را که به مرور در کنگره ۶۰ می‌شناسم و مقداری از قبل هم می‌دانستم و صفات منفی که در من نهادینه شده‌اند، تغییر بدهم. حالا چگونه تغییر بدهم؟ من دو کار انجام دادم تا توانستم تغییر کنم.

یکی از راه‌های تغییر، خواستن است. باید خودمان بخواهیم. مانند مسافری که با التماس مادر یا همسر وارد کنگره ۶۰ شده، می‌آید اما متأسفانه از کنگره می‌رود. مادر یا همسر با خودش می‌گوید: «مسافر من دیگه نمیاد.» در واقع، چون اول به زور آمده، حالا نمی‌آید. اگر خودش بخواهد، ماندگار است. ما هم همین‌طور هستیم. اگر بخواهیم در کنگره ۶۰ با آموزش‌ها تغییر کنیم، باید خودمان بخواهیم.من زمانی که وارد کنگره ۶۰ شدم، با چراهای بسیاری آمدم. اما با آموزش‌هایی که از چهار وادی اول کتاب عشق گرفتم و کاربردی کردم، تغییر کردم. وادی اول را به مدت دو سال هر روز گوش کردم. در واقع، من در وادی چهاردهم بودم، اما وادی اول را هر روز گوش می‌کردم تا چگونه فکر کردن را به من آموزش دهد.

با آموزش این چهار وادی یاد گرفتم هر انسانی که پا به این هستی می‌گذارد، رسالتی دارد. خداوند رسالتی بر دوش او گذاشته است. ما نباید ظاهر قضیه را نگاه کنیم که چه کسی از ما بالاتر است. او هم مشکلات خودش را دارد. گاهی فکر می‌کنم چرا این رسالت برای من است؟ چون خداوند در من دیده که می‌توانم این سختی‌ها را پشت سر بگذارم و به آرامش برسم. شخصی که همه‌چیز دارد را عمیق‌تر نگاه کنید؛ او آرامش ندارد، چون دچار بحران نیست. اگر من دچار بحران شدم، خداوند نیرویی در من دیده که می‌توانم آن مشکل را حل کنم، به شرطی که خودم بخواهم. اگر خودم بخواهم، می‌توانم تمام ناملایمات را با پذیرش حل کنم. باید بپذیریم که مصرف‌کننده داریم و وقتی مسافر به کنگره ۶۰ آمد، او را به کنگره بسپاریم تا مسیر را به او نشان دهد. خودمان را هم به کنگره ۶۰ بسپاریم و آموزش بگیریم.

فهمیدم باید خویشتن خویش را آباد کنم و خودم را بسازم تا در آخر به سلامتی، صلح و آرامش برسم. کار مهم دیگر این است که فکر و ذهن وجودی و ظرفیتی که فکر می‌کردم دارم، کنار گذاشتم. با ورود به کنگره ۶۰ فهمیدم هیچ‌ چیز بلد نیستم. اگر بلد بودم، الان پیشرفت کرده بودم. در آخر، از هیچ‌کس نخواهیم که ما را کمک کند. روی خودمان حساب کنیم، چه از نظر مالی و چه از نظر فکری. این باعث شده بچه‌های کنگره ۶۰ روزبه‌روز پیشرفت کنند. همیشه سعی کنیم با کسانی که صلاحیت دارند مشورت کنیم، نه با هر کسی. خیلی خیلی ممنون و سپاس‌گزارم که به صحبت‌های من گوش کردید.

در ادامه رهایی ۳۰ سی دی همسفر وحیده رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون پنجم)

و همچنین از اعضای سردار تقدیر شد.

مرزبانان کشیک: همسفر لیلا و مسافر مجتبی
تایپ و عکاس: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر پرنیان رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی باغستان کرج

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .