جلسه ششم از دوره نهم کارگاه های آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی خیام با استادی همسفر نرگس، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر سمیه با دستور جلسه «وادی سوم و تأثیر آن روی من » روز دوشنبه ۵ خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
این وادی به ما میگوید: باید دانست؛ هیچ موجودی به میزان خود انسان،به خویشتن خویش فکر نمیکند. یعنی وقتی تو میخواهی وادی سوم را شروع کنی، امکان دارد مثلاً من یک سال، دو سال در کنگره باشم ولی هنوز وادی سه را شروع نکرده باشم. وقتی این وادی را شروع کنی باید یک آغاز تازهای داشته باشی، برای چه چیزی آغاز تازهای داشته باشی؟ برای صلح و آرامش، و سلامتی و آسایش .
این را اول وادی میگوید و جمله خیلی قشنگی هست که باید به آن دقت کنیم. راه و روش زندگی ما را عوض میکند. من باید بااین وادی زندگی خودم را تغییر بدهم، با این وادی روش خودم را تغییر بدهم، یک راهی را بروم و راهی را آغاز کنم که، سرانجامش به صلح، سلامتی،آرامش و آسایش برسد. و تمام خواستهی ما از کنگره آمدن همین هست و آن هم در وادی سوم است.
در وادی اول و دوم؛ تفکر را یاد گرفتیم. و یاد گرفتیم که نباید ناامید بشویم؛ و حالا باید زندگی کردن در یک مسیر جدید را شروع کنیم.خیلی از ما میخواهیم به آن سلامتی و آرامش و صلح برسیم ولی نمی دانیم چه کاری انجام دهیم؟ در سیدی حلقههای آفرینش (۲)، آقای مهندس خیلی قشنگ میآید از آرامش و آسایش میگوید. اگر فقط همین سی دی را من نرگس درک کنم دیگر نیازی به هیچ سیدی و هیچ وادی ندارم، اینقدر این مهم هست.
از هوش مصنوعی سوال میکنند، که قرآن چه چیزی را میخواهد به ما بگوید و در ۱۹ یا ۲۰ مورد هوش مصنوعی این را جواب میدهد. آقای مهندس در این سی دی چهقدر قشنگ میگوید که؛ اگر ما انسانها میخواهیم به آسایش و آرامش و سلامتی برسیم. چون خیلی از بیماریهای ما روان تنی هستند، شما میروی دکتر و میگوید، که معدهات عصبی است. میگویی دستت درد میکند، میگوید از اعصاب است، میگویی خواب ندارم میگوید از اعصاب است. شما هر موردی را بگویی مربوط به این قضیه میشود.
و یا مسائل دیگر هم هست ولی بیشتر مربوط به بیماران "سایکوسوماتیک" است که در قسمت همسفران خیلی بیشتر از مسافران است.بعضی وقتها وادی سوم میگوید؛ که همسفر خیلی داغانتر از یک مسافر است چرا؟ چون تنفر و دشمنی و کینهای که درون یک همسفر است خیلی کشندهتر از یک سم هست برای یک انسان. در سیدی ،"حلقههای آفرینش" آقای مهندس میگوید: که غیبت نکنید، دروغ نگویید، تهمت نزنید، جواب بدی را با خوبی بدهید، حالا میتوانی با خوبی هم ندهی ولی با بدی هم نباید بدهی.
با بیادبان هم بیادب نباشید، خوش قول باشید، چاپلوسی نکنید، امانتدار باشید، به پدر و مادرتان احترام بگذارید، کسی را به زور مسلمان نکنید، و حتی قضاوت نکنید، پشت سر دیگران هم صحبت نکنید. و اینها همه نکات خوبی است. اگر انسان بخواهد وارد صلح و آرامش و وارد وادی سوم شود؛ باید این نکات را رعایت کند. یعنی چاره ای جز این ندارد. ما همسفران فکر میکنیم که حقیقت را میگوییم ولی اگر میخواهی حقیقت را بگویی باید در حضور خودش بگویی.
اگر انسانی بدی میکند؛ مطمئن باش که بدی به خودش بر میگردد. اگر کسی هم خوبی میکند خوبی به خودش بر میگردد. و نهایتِ وادی سوم همین هست. در وادی سوم میگوید: من برای این آمدهام و هر کدام از ما آمدهایم تا مسئول خودمان باشیم. در سیدی سختی؛ هم به این نکته اشاره میکند چون که آقای مهندس میگوید سیدیها مثل زنگ تفریح هستند،
اگر نگاه کنید مطالب سی دی سختیها یک قسمت از وادی سوم را میگوید. که در صفحه دوم وادی سوم میگوید؛ ما برای این آمدهایم که مشکلات را حل کنیم و راه حل را پیدا کنیم و برای حل کردن مشکلاتمان، و رسیدن به صلح و سلامتی، باید خودمان را تغییر بدهیم. و باید زندگیمان را عوض کنیم. باید اگر کسی با ما بد صحبت کرد دیگر جواب آن را با بدی ندهیم و باید حتی یاد بگیریم جواب بدی را با خوبی بدهیم. اینها نکاتی هست که در وادی سوم میگوید.
حالا ما برای حل کردن مشکلات آمده ایم، ما شاید قبل از کنگره به این فکر نمیکردیم که اصلا برای چه به این جهان آمده ایم؟ برای این آمدهایم که بخوریم، بخوابیم و از زندگی لذت ببریم. البته خود زندگی کردن، و خود حیات هم، یک بخش خیلی مهمی از خلق انسانها است. ولی در کنار آن باید با آموزشهایی که میگیریم یاد بگیریم مشکلات خودمان را حل کنیم؛ یعنی با آن تجربیاتی که بهدست میآوریم میتوانیم مشکلات خودمان را حل کنیم.
یا سختیهایمان را حل کنیم، و یاد بگیریم از هر مشکلی و از هر دعوایی و از هر بگو مگویی یک چیزی یاد بگیریم. مثلا من با فلانی بحثم شده است من از این چه چیزی را یاد گرفتم؟ یاد گرفتم که زیاد به آن نزدیک نشوم. یا یاد گرفتم که راز زندگیم را به کسی نگویم، و یا یاد گرفتم به او احترام بگذارم. باید از هر مشکل، یا هر دعوا و هر بگو مگویی که برایم پیش میآید یک چیزی یاد بگیرم، اگر یک مشکلی برای من پیش میآید؛ و دوباره آن مشکل باز پیش میآید اصلا قشنگ نیست. یک بار یا دو بار خوب است ولی در نهایت بایداز آن من درس بگیرم.
چیزی که ضد ارزشها، به من میدهد ناخالصی است؛ که باعث میشود درون و برون من از هم دورتر شوند و هر چهقدر انسان تنفر و کینه داشته باشد درون و برونش بیشتر از همدیگر فاصله میگیرند، و بیشتر هم اذیت میشود. "یعنی بیشتر سختی میکشد." این خیلی مهم است، که هر کار اشتباهی که من انجام میدهم باعث میشود که سختی و مشکلاتم بیشتر شود.
کنگره به من کمک میکند تا مشکلاتم را کمتر کنم، تا بتوانم با صلح و آرامش در کنار دیگران زندگی کنم؛ و به عبارتی بگذارم دیگران هم زندگی کنند. وادی سوم چهار تا نتیجه دارد :و باید این ۴ نتیجه را من از وادی سوم بگیرم.
اول: اینکه باید مسئولیت کارهای خودم را به عهده بگیرم. مثلا مسئولیت کارها و مشکلات خودم را به عهده بگیرم بعضیها هستند که واقعا توقع دارند که پدرشوهر، مادرشوهر، برادرشوهر، یا خواهر بزرگ ، مشکلات و مسائل آنها را حل کنند. مثلا اگر مشکلی یا مسئلهای دارد یا خریدی میخواهد انجام دهد کسی بیاید و برایش انجام دهد. این یک تفکر خیلی خیلی اشتباه است.
اگر تا قبل از کنگره این کار را انجام میدادیم باید از این به بعد نتیجه بگیریم از وادی سوم؛ که اگر میخواهی به صلح و آرامش نزدیک شوی، مسئولیت کارها و مشکلات خودمان، زندگی خودمان را و بچهی خودمان را، خودمان بر عهده بگیریم و همهی سختی هایی که در آن است باید با دل و جان بپذیریم.
دوم: مسائلی که داریم باید با تفکر و تدبیر حل کنیم.
و نتیجهی آخری، هم که از وادی سوم میگیریم؛ مشورت کردن است.
ما با آدمهایی که صلاحیت دارند مشورت میکنیم ولی تصمیم نهایی ، برای هرکاری را خودمان میگیریم. این که من اصلا مشورت نکنم و یا با همه مشورت کنم ؛ یک نوع اشتباه است. یعنی تمام مشکلات را، مثلاً زمینی میخواهد بخرد، یا یک کاری انجام دهد به همه میگوید. یا میخواهد طلا بخرد به همه میگوید، انرژی منفی باعث میشود که حتی آن کار را نتواند انجام دهد.
در سی دی آقای مهندس به ما یاد میدهد که (همهی مسائلتان را به همه نگویید.) حالا با یک نفر خیلی مهم که خیلی به او اعتماد دارید مشورت کنید، مشکلی ندارد ولی اینکه بخواهی همهی مسائل را به همه بگویید کار قشنگی نیست و اثر منفیاش باز هم به خودمان بر میگردد. خب بیشتر از وقتم صحبت کردم؛ چند کلمه ای از آن چیزی که یاد گرفته ام را انتقال بدهم ولی بیشتر آمدم که خودم چیزی یاد بگیرم .
چون که روز پنجشنبه تولدم در شعبه خودم عطار نیشابوری، است. دوست داشتم اعلام کنم ولی خب این استادی را به فال نیک گرفتم که استادی آموزش بیشتری دارد و هر انسانی که دنبال آموزش باشد، دنبال آن کاری است که آموزش بیشتری به او میدهد. ممنون از اینکه سکوت کردید و به حرف های من گوش کردید.

تایپ: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر فاطمه ( لژیون پنجم)
ویرایش : همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مهین رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی خیام نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
61