جلسه نهم از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی سیرجان به استادی اسیستانت همسفر سحر، نگهبانی موقت راهنما همسفر اسماء و دبیری موقت همسفر آرزو با دستور جلسه «وادی سوم (باید دانست؛ هیچ موجودی به میزان خود انسان، به خویشتن خویش فکر نمیکند.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۵ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما عزیزان هستم، خداوند را سپاسگزارم که به واسطه لطف بیکرانش و عشق و علم آقای مهندس ما کنار یکدیگر جمع شدیم و از یکدیگر یاد میگیریم. خصوصی شدن جلساتتان را تبریک میگویم، بعد از اینکه جلساتتان خصوصی شده این اولین روزی است که در خدمتتان هستم و خیلی از این بابت خوشحالم، میدانم که خودتان هم این حس خوب را دریافت میکنید، امیدوارم تأثیر آن را بفهمیم و تلاشی که برایش میشود را متوجه شویم. آقای امین همیشه میگویند: یک فرد خوب برای یک شعبه کافی است؛ یعنی اگر هر کدام از ما یک فرد خوب باشیم برای شعبه و لژیون، مطمئن باشید که شعبه پویا، پرانرژی و با جهانبینی بسیار خوبی خواهید داشت.
دستور جلسه امروز وادی سوم است، همینطور که میدانید تکتک ما همسفران در کنگره هستیم که زندگیهایمان تغییر کند، آیا غیر از این است؟ قطعاً نه؛ یعنی همه ما با یک نقطه اشتراک وارد کنگره شدهایم و آن نقطه اشتراک چیزی نیست جزاینکه همه ما مصرفکننده داشتیم؛ اما وقتی که به کنگره میآییم راه خودمان آغاز میشود؛ یعنی مسافر راه خودش را شروع میکند و ما هم راه خودمان را آغاز میکنیم. در ابتدای امر فکر میکنیم بهخاطر مسافرمان آمدهایم، حتی ممکن است منت بگذاریم که برای تو میآیم یا بخواهیم سفر یا مصرف موادش را کنترل کنیم؛ اما همسفری که بادرایت و دانا است و فرمانبردار خوبی برای راهنمایش و کنگره است، متوجه میشود که خودش باید راه خودش را طی کند، خودش باید سیدی بنویسد و آموزش بگیرد تا حالش خوب شود؛ پس اینجا به این نتیجه میرسیم اگر بخواهیم زندگیمان تغییر کند راهی نداریم جزاینکه خودمان تغییر کنیم؛ یعنی زندگی و هستی به ما میگوید: میخواهی من را تغییر بدهی، اول خودت تغییر کن، بعد میبینی که در اطرافت هم خیلی وضعیت بهتر شده است؛ بنابراین همین الان که ما اینجا روی این صندلیها نشستیم و آموزش میگیریم، خدمت میکنیم، خیلی از دستها بهسوی خداوند بلند است که خدایا فقط یک راهی به من نشان بده که از مشکلاتم بیرون بیایم، خدایا یک راهی به من نشان بده که شوهرم از اعتیاد بیرون بیاید یا اگر مصرفکننده است، دعا میکند خدایا یک راهی به من نشان بده که بتوانم درمان بشوم؛ ولی راه به ما داده شد، ما چقدر قدردان هستیم؟ چقدر در مسیر بیداری درست حرکت میکنیم؟ مگر بیداری نشانه ندارد؟ نشانهاش این است که انسانهای قدردانی بوده، حضور داشته، فرمانبردار باشیم، قوانین را رعایت کرده، مشارکت و خدمت کنیم، اینها برای من همسفر میشود مسیر درست. ما یک زمان با تفکرات خودمان جلو رفتیم و نتیجه نگرفتیم؛ یعنی طبق معادلات و معلومات خودمان به سمت جلو رفتیم، نتیجهاش چه شد؟ هر روز بدتر شد، میخواستیم راه پیدا کنیم، راه پیدا نمیشد؛ اما کنگره میگوید بیا و با معادلات کنگره جلو برو و آنجا نقطه عطفی شد تا ما در مسیر قرار بگیریم. اگر میخواهم خودم تغییر کنم، باید روی وادیها و دستور جلسات کار کنم و این را بگویم وادیها، قوانین زندگی را به ما یاد میدهند، مگر ما دنبال قوانین زندگی نیستیم؟ وادیها همین را به ما یاد میدهند؛ یعنی دقیقاً دستور جلسات نقطه تئوریک وجود ما را نشانه میگیرند، پس اگر حواسمان باشد، میتوانیم راه و نور راهمان را در همین دستور جلسات پیدا کنیم.
وادی سوم میگوید: «باید دانست؛ هیچ موجودی به میزان خود انسان، به خویشتن خویش فکر نمیکند.» وادی که دقیقاً خودت را با خودت آشتی میدهد و باعث میشود خودت را دوست داشته باشی، احساس ارزشمند بودن کنی، احساس قربانی بودن را کنار بگذاری، بفهمی من جز خویشتن خودم چه هستم؟ برای این خویشتن باید چهکار کنم؟ برای خویش خودم باید چهکار کنم؟ آیا کسی بهاندازه من به من فکر میکند؟ مادر، همسر و فرزند من که دوستدار من هستند، بهاندازه من نمیتوانند به من فکر کنند؛ همانطورکه من نسبت به آنها همین حس را دارم؛ بنابراین آنجاست که وادی سوم دستت را میگیرد و تو را مقابل خودت مینشاند. جهانبینی کنگره مانند آینه است، وقتی شخص میخواهد عیبها یا زیباییهایش را ببیند، باید در آینه نگاه کند، جهانبینی کنگره همان آینه را دستت میدهد و میگوید: تاریکیهایت را ببین، بهخاطر همین خیلیها آن را تحمل نمیکنند یا از کنگره میروند یا زیر بار نمیروند؛ چون تحمل رویارویی با خودشان را هم ندارند؛ پس الان که اینجا هستیم، میتوانیم استفاده کرده و راه خودمان را پیدا کنیم.
در وادی سوم چیزی که به من کمک کرد، این بود که از یکرشته تفکراتی بیرون بیایم و دنبال حقیقت باشم. تفکرات من بهعنوان همسفر چه چیزی بود؟ حس قربانی بودن، چرا من باید کنار یک مصرفکننده باشم؟ چرا باید با یک مصرفکننده ازدواج کرده باشم؟ اصلاً اگر در اینجا نبودم، کجا بودم؟ کاش جای بهتری بودم و...؛ اینها فقط راه شما را طولانی میکند؛ یعنی به هیچ جوابی نمیرسید؛ بنابراین وادی سوم تماماً آینه را دست خودتان میدهد و میگوید: به خودت نزدیک شو و گرههایت را پیدا کن، حتی همسفری که در راه درست باشد و معنای وادی سوم را بفهمد از بازکردن گرههایش لذت میبرد.
آقای حکیمی خیلی زیبا گفتند: «اگر همسفر خیلی هم بتواند شاهکار کند، باید بتواند بار و کار خودش را پیش ببرد و از عهده کارهای خودش بربیاید، نه مسافرش» همچنین آقای امین فرمودند: «هر آنچه خوبی که به ما میرسد، از آن خداوند و هر بدی که به ما میرسد قطعاً از نفس اماره خودمان است.» بنابراین فکر نکنیم حضور ما اینجا یک اتفاق تصادفی است یا اینکه از روی تکرار بیاییم و برویم. اجازه ندهید تکرارها تکرار شوند، من همیشه این را گفتم تکرارها باید برای ما آموزش داشته باشند. هر سال جشن دیدهبان و جشن همسفر داریم و دستور جلسات در حال چرخش هستند و تکرار میشوند؛ ولی در همین تکرارها باید خودمان را پیدا کنیم؛ بنابراین این خیلی مهم است که بتوانیم اینها را یاد بگیریم.
من از شما میخواهم بهعنوان همسفرانی که فعلاً سه لژیون دارید و یک شعبهای که با تعداد نسبتاً کمتری شروع به کار کردید، از همین الان هر کدام از شما در مسیر کنگره آن راهی که باید را پیدا کنید، فرمانبردار باشید، بهدرستی حرکت کنید و از این مسائل و تفکراتی که مسافرم باید چهکار کند؟ باید چگونه سفر کند؟ کی آمد و کی رفت؟ خارج شوید و به حرف راهنماهایتان گوش بدهید تا بتوانید راهتان را پیدا کنید.
در ادامه مراسم تقدیر از ایجنت دوره قبل، همسفر مهری و معرفی ایجنت دوره دوم همسفر وجیهه برگزار شد.
.jpg)
.jpg)
تایپ و ویراستاری: راهنما همسفر اسماء (لژیون اول)
عکاس: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر اسماء (لژیون اول)
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر اسماء (لژیون اول)
همسفران نمایندگی سیرجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
206