English Version
This Site Is Available In English

من باید روی پای خودم بایستم

من باید روی پای خودم بایستم

جلسه سوم از دوره هجدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره‌۶۰ نمایندگی بیستون کرمانشاه به استادی راهنمای تازه‌واردین همسفر اکرم، نگهبانی همسفر لیلا و دبیر موقتی همسفر اعظم با دستور جلسه «وادی سوم (باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان، به خویشتن خویش فکر نمی‌کند) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۵ خردادماه ‌۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر می‌کنم که بار دیگر این توفیق نصیب من شد تا در این جایگاه قرار بگیرم از ایجنت، مرزبانان، نگهبان جلسه و راهنمایان تازه‌واردین کمال تشکر را دارم که استادی جلسه را به من واگذار نمودند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. همان‌طور که می‌دانیم هر کدام از این وادی‌ها شاه‌ کلیدهایی هستند که به ما کمک می‌کنند که قفل‌های بسته را باز کنیم و دری را به سوی روشنایی‌ها برایمان باز می‌کند. وادی‌ها زنجیره‌وار به هم متصل هستند. تاکنون ما ۲ وادی مهم را پشت‌ سر گذاشته‌ایم تا به وادی سوم رسیده‌ایم. وادی اول می‌گوید: ما باید برای هر کاری تفکر درست داشته باشیم و بعد از آن شروع به حرکت کنیم. وادی دوم، وادی امیدواری است و به ما این امیدواری را می‌دهد که برای خارج شدن از تاریکی‌ها راهی وجود دارد و به ما می‌گوید: ما به هیچ نیستیم و اگر بر روی زمین هستیم؛ قطعاً یک ارزش و جایگاه خاصی داریم. وادی سوم می‌گوید: «باید دانست هیچ موجودی به‌میزان خود انسان، به خویشتن خویش فکر نمی‌کند.»

وادی سوم تنها وادی است که با کلمه باید شروع می‌شود. ما با ۲ قسمت در آموزش‌های کنگره با کلمه باید روبه‌رو می‌شویم: یک قسمت سرتیتر وادی سوم است که کلمه باید دارد و دیگری در متن حرمت کنگره است که می‌گوید: «کنگره مکان مقدس و امنی می‌باشد که هر شخص با ورود به این مکان باید حرمت آن را حفظ نماید.» وقتی کلمه باید آمده است؛ یعنی به من اکرم هشدار می‌دهد که حواست باشد که هیچ‌کس به اندازه خود من به من فکر نمی‌کند و قرار نیست کسی بیاید و بار‌ مسئولیت من را به دوش بکشد و کسی از بیرون مشکلات من را حل نمی‌کند و من باید بار مسئولیت خودم را بپذیرم؛ چون خودم برای خودم مشکل درست کرده‌ام و این من هستم که باید بار مسئولیت خودم را به دوش بکشم نه کسی دیگر.

این وادی می‌گوید: خودم باید به فکر خودم باشم، هیچ‌کس به اندازه خودم دلسوز من نیست و از هیچ‌کس حتی نزدیک‌ترین افراد مثل پدر، مادر، خواهر، همسر، فرزند و ... نباید توقع داشته باشم و نمی‌توانند برای من کاری انجام دهند و مشکلات من را حل کنند. می‌توانم با دیگران مشورت کنم و مشاوره بگیرم؛ ولی تصمیم نهایی را باید خودم بگیرم نقش اول و آخر زندگی من بر‌عهده خودم است و باید مسئولیت کار، زندگی و مشکلات خودم را بپذیرم؛ نباید این تصور را داشته باشم که دیگران بیایند و مشکلات من را حل کنند، اگر این تصور را داشته باشم کاملاً در اشتباه هستم. ما به این حیات آمده‌ایم تا روش حل مشکلات را بیاموزیم؛ یعنی زندگی مسیر یادگیری است که هدف اصلی آن رشد و پیشرفت ما است. چالش‌هایی که در زندگی با آن‌ها روبه‌رو می‌شویم؛ فقط برای سختی نیست، بلکه فرصتی برای یادگیری مهارت‌های مهم‌ و‌ قوی شدن هستند. زندگی راهی است که در آن آرام‌آرام چیزهای جدید یاد می‌گیریم.

از اشتباهات، آدم‌ها، سختی‌ها و شادی‌ها یاد می‌گیریم ما زمین می‌خوریم، ولی یاد می‌گیریم که بلند شویم، دلخور می‌شویم یاد می‌گیریم که چه‌طور با دلخوری‌ها کنار بیایم، کاری را خراب می‌کنیم یاد می‌گیریم دفعه بعد بهتر انجامش بدهیم. همیشه سعی کنیم بهتر باشیم که زندگی معنی پیدا کند؛ حس کنیم که داریم پیشرفت می‌کنیم نه این‌که همان‌جا بمانیم؛ حتی وقتی اشتباه می‌کنیم یا شکست می‌خوریم؛ باید فکر کنیم که این‌ها باعث می‌شوند قوی‌تر و بهتر شویم و قدم‌های محکم‌تری برداریم تا زندگی بهتر و موفق‌تری داشته باشیم؛ مثلاً وقتی با یک مشکل روبه‌رو می‌شویم اول ممکن است حس ناامیدی یا ترس داشته باشیم؛ اما اگر بتوانیم از زاویه متفاوت نگاه کنیم می‌بینیم که این مشکل یک درس دارد که  چه‌طور صبور باشیم، خلاقانه فکر کنیم و ارتباطمان را بهتر کنیم؛ یاد گرفتن روش حل مشکلات؛ یعنی این‌که ما بتوانیم به جای فرار یا ناامیدی مسئله را بپذیریم و با آرامش فکر کنیم و راه‌های مختلف حل مشکل را بررسی کنیم و بهترینشان را انتخاب کنیم و از اشتباهاتمان درس بگیریم و دفعه بعد بهتر عمل کنیم؛ اعتمادبه‌نفس و انگیزه خود را حفظ کنیم؛ حتی وقتی شرایط سخت است، عبور کنیم و بعد به آرامش برسیم و لذت ببریم. زندگی پر از بالا و پایین است و این بالا و پایین‌ها به ما کمک می‌کند که قوی‌تر، باهوش‌تر و با تجربه‌تر شویم. هر چه‌قدر بهتر یاد بگیریم و مشکلاتمان را مدیریت کنیم، زندگی شادتر، آرام‌تر و موفق‌تری خواهیم داشت و به انسان قوی‌تری تبدیل می‌شویم.

این وادی برای من خیلی آموزش‌دهنده بود؛ زیرا من در گذشته انسان وابسته‌ای بودم و همیشه منتظر بودم که دیگران حال من را خوب کنند؛ حتی مواقعی که با مسافرم بحث داشتم ساعت‌ها در اتاق منتظر می‌ماندم تا او بیاید و معذرت‌خواهی کند و تا زمانی‌که او نمی‌آمد من در حال خودخوری بودم، غافل از این‌که وقتی من برای بهبود حال خودم کاری نمی‌کنم چه توقعی از دیگران دارم و این توقع داشتن همیشه حال من را خراب می‌کرد؛ چون دیگران هم تا یک‌جایی کمک به بهبود حال من می‌کردند و بعد از مدتی خسته می‌شدند و نسبت به من بی‌تفاوت می‌شدند و همین حال من را بدتر هم می‌کرد. من از این وادی یاد گرفتم باید روی پای خودم بایستم، اگر مسافرم مصرف‌کننده است، مشکل مالی دارم، افسرده هستم و احساس خوشبختی ندارم؛ باید خودم برای بهبود حال خودم کاری کنم، تلاش کنم و حرکت کنم. اگر من امروز به فکر خودم نباشم و منتظر باشم تا مسافرم رها شود تا حال من خوب شود؛ باید بدانم حتی اگر مسافرم رها شود باز هم حال من بد است؛ چون یاد نگرفته‌ام که مسائل و مشکلاتم را حل کنم و هیچ‌کس به اندازه خود من نمی‌تواند به داد من برسد و کلیه حل مشکلات من در دستان خودم است.

این من هستم که باید مشکلات خودم را بررسی کنم و برای آن‌ها راه‌حل پیدا کنم؛ چون هیچ‌کس به اندازه خود من آن مشکلات را درک نکرده است؛ پس باید توقع‌ام را از دیگران کم کنم و شروع به حل مشکلاتم کنم که با حرکت راه‌ نمایان می‌شود؛ وقتی من شخصیت وابسته‌ای داشته باشم توقع‌ام از دیگران بالا می‌رود و اگر آن‌ها نتوانند توقع من را برآورده کنند؛ باعث حال خرابی من می‌شوند. من سال‌ها از اعتیاد مسافرم رنج می‌بردم و همیشه تصور می‌کردم که باید کمکش کنم و به دادش برسم؛  در‌صورتی‌که خودش هیچ تلاشی نمی‌کرد تا زمانی‌که خودش خواستار رهایی نشود من نمی‌توانم برای او کاری انجام دهم من آن‌قدر درگیر اعتیاد مسافرم بودم که در زندگی‌ام دچار مشکل افسردگی شدید شدم و مشکل افسردگی من نتوانست اعتیاد مسافرم را درمان کند. نتیجه‌ای که از وادی سوم می‌توانم بگیرم این است که هیچ‌ نفسی بار نفس دیگر را به دوش نخواهد کشید؛ باید سطح توقع خود را از دیگران کم کنم و بدانم که اگر امروز در جسم و روان من مشکل به‌وجود آمده است نقش اصلی برای حل این مشکل بر دوش خود من است. اگر این وادی را به‌خوبی به کار بگیرم تفکر من تغییر خواهد کرد و اگر تفکر انسان تغییر کند رفتار او نیز تغییر خواهد کرد.

مرزبانان کشیک: همسفر فریده و مسافر اقبال
تایپیست: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر حمیرا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون پنجم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بیستون کرمانشاه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .