جلسه هفتم از دوره پنجاهودوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی سمنان با استادی همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر نیلوفر با دستورجلسه «وادی سوم (باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان، به خویشتن خویش فکر نمیکند) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۵خرداد ماه ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان، به خویشتن خویش فکر نمیکند. وادی سوم با کلمه «باید» شروع میشود. من در این وادی یاد گرفتم که خودمان مشکلات خودمان را حل کنیم؛ چون خودمان دانسته یا ندانسته آن را به وجود آوردهایم. در حل مشکلات نباید از هیچکس کمک بگیریم؛ چون هیچکس به فکر ما نیست.
وادی سوم به ما میآموزد که مشکلات و مسئولیتهای زندگی خود را بپذیریم و یاد بگیریم که مشکلات خود را حل کنیم. من و مسافرم قبل از ورود به کنگره دچار مشکلاتی بودیم. مسافرم در ابتدا مصرفکننده متادون بود؛ اما متادون جوابگوی نیاز بدنش نبود؛ به همین دلیل مسافرم به مصرف شیشه روی آورد و من فکر میکردم شیشه درمان ندارد.
من خیلی ناراحت و مضطرب بودم. دائماً به دنبال راه درمان بودم و از مسافرم میخواستم که برای درمان اقدام کند؛ چون اخلاقش تغییر کرده بود و من را اذیت میکرد؛ اما مسافرم قبول نمیکرد. مصرف شیشه باعث شده بود که مسافرم به من تهمت خیانت میزد و این رفتار و حرفها بسیار برایم آزاردهنده بود و تمام وجودم پر از استرس شده بودم.
من مجدداً به مسافرم پیشنهاد درمان را دادم و ایشان کنگره را پیدا کرد؛ اما تلخی داروی OT را دوست نداشت. بههرحال با اصرار من به کنگره آمد؛ ولی با آمدن من به کنگره مخالف بودند که در نهایت ایشان راضی شدند و من هم به کنگره پیوستم. در ابتدای ورودمان به کنگره مسافرم همچنان مصرفکننده بود و خیلی از این قضیه نارحت بودم.
یک روز از راهنمایم بهخاطر رفتار مسافرم کمک خواستم و ایشان به من گفتند: تو هیچ کاری نمیتوانی انجام دهی، فقط برایش دعا کن تا خداوند آگاهی و داناییش را بالا ببرد و بتواند مشکل خود را حل کند و به درمان برسد. با خواست خداوند و تلاش مسافرم و همراهی من آموزش گرفتیم و حالمان روزبهروز بهتر شد و استرس من تمام شد.
در وادی سوم آموختیم که با تلاش و حرکت، مشکلاتمان را با کمک خانواده خودمان حل کنیم. هیچکس نمیتواند به ما کمک کند. قبل از ورود به کنگره از دیگران توقع کمک داشتم خصوصاً خانواده همسرم؛ چون مشکلات مسافرم و زندگیاش را میدانستند؛ اما بعد از کنگره متوجه اشتباه خودم شدم.
من آموختم که هیچکس به اندازه خودمان نمیتواند به ما کمک کند. هیچکس دلسوز ما نیست و خودمان باید کلید راهمان را پیدا کنیم. من باید اولین قدم را خودم برای زندگیام بردارم تا زندگی بهتری داشته باشم تا یک مادر و همسر مفید و خوبی باشم. من باید سعی کنم مسائل زندگی را به خوبی حل کنم و باید خودم راه خود را پیدا کنم.
خداوند به همه انسانها این اختیار را داده تا راه خود را انتخاب کنند. خداوند دو راه جلوی ما قرار داده است: روشنایی و تاریکی. انسان باید راه درست را خودش با قوه اختیار انتخاب کند و با آموزش و حرکت در صراطمستقیم قرار بگیرد. وقتی انسان در راه درست قرار گرفت میتواند نیروهای منفی و بازدارنده را از خودش دور کند. ما باید نیروهای شیطانی و بازدارنده را به بهترین شکل از خودمان برانیم و تلاش کنیم مشکلات را از سر راه خودمان و خانوادهمان برداریم.
خداوند را شاکرم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم که این مکان را برای من بهوجود آوردند و این وادیها را به من آموختند تا راه درست زندگی کردن را بیاموزم. از راهنمای خوبم خانم لیلا قدردانی میکنم که به من کمک کردند تا بتوانم بر ترسهایم غلبه کنم و خدمت کنم و به حال خوش برسم.

مرزبان کشیک: همسفر شقایق
رابط خبری: همسفر نازنین مرزبان خبری
عکاس خبری: همسفر و مسافر نیکوتین سحر رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون چهارم)
تایپ و ویرایش: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر نرجس (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر طیبه رهجوی راهنما همسفر حلیمه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سمنان
- تعداد بازدید از این مطلب :
174