جلسه یازدهم از دوره هفدهم کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه همسفران نمایندگی باباطاهر همدان با استادی مرزبان همسفر سمیرا، نگهبانی همسفر مرضیه و دبیری همسفر اکرم با دستور جلسه « وادی سوم (باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش، فکر نمیکند) و تأثیر آن روی من » در روز دوشنبه 5 خردادماه 1404 ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا خداوند خود را شاکر هستم که اجازه و فرمان ورود من و مسافرم را در این مکان امن داد. از مهندس و خانواده محترم ایشان کمال تشکر را دارم که چنین بستری را مهیا کردند تا بیماری اعتیاد مسافرم درمان شود و تمام حال بدیها، ناامیدیها، ترس و اضطرابها به حالخوش، امید، آرامش و خندههایی از تهدل تبدیل شود. از استاد و راهنما همسفر مهری نهایت تشکر و قدردانی را دارم که برای حال بد و زندگی بنده به معنای واقعی صد خودشان را گذاشتند و زندگیم را که در حال متلاشی شدن بود را به من برگرداندند، با آموزشهای کاربردی خود چشمهای من را باز کردند به سمت قشنگیهای زندگی که بتوانم زیباییها و نور را ببینم، طعم شیرین زندگی را بنوشم و از بودن در کنار مسافرم لذت ببرم. ممنونم که به بنده اعتماد کردند که امروز در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.
دستور جلسه: باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش، فکر نمیکند. ما همسفران و مسافرهایمان در اثر مصرف مواد، افکار و اندیشههای منفی یک بخشهایی از شهر وجودیمان آسیب دیده و برای ترمیم و بازسازی نیاز داریم که جسم، روان و جهانبینی به تعادل برسد، که در قسمت جهانبینی برای تعادل رسیدن اول نیاز است که جسم و روان به تعادل برسد و بعد با آموزش، یادگیری و آگاهی از قوانین زندگی و جهان هستی زمانیکه جهانبینی به تعادل برسد نگاه ما به زندگی، هستی؛ حتی خودمان اصلاح میشود و همه چیز را آنطور که هست در جای خودش و با ارزش حقیقی خودش میبینیم. حال جهانبینی من به تعادل رسید چه زمانی باارزش میشود؟ زمانی که تمام آن چیزهایی که آموزش گرفتم و علمی که به دست آوردم عملی کنم. علم به دانستن نیست، به عمل کردن آن علم است. حال برای اینکه جهانبینی من به تعادل برسد باید چکار کنم؟ یکی از علوم پایه و مبانی آموزشی در کنگره وادیها هستند که اگر در زندگی عملی و اجرائی کنیم به درمان کامل خواهیم رسید.
وادی اول یا همان تفکر میگوید: که برای رسیدن به سلامتی جسم و روان، دوری از ضدارزشها و شروع هر کاری سرلوحه خود را تفکر قرار دهم. وادی دوم ارزشمند بودن انسان را یادآوری و بیان میکند که انسان برای انجام یک رسالت پا به این جهان گذاشته بیهوده و الکی نیستید. انسان در این وادی آموزش میگیرد حال که من بیهوده نیستم؛ پس برای خروج از هر بیماری و تاریکی باید حرکت کنم؛ ولی ديگران دوست، خانواده، همسر، فرزند، پدر، مادر وغیره باید به من کمک کنند و من متوقع میشوم و انتظارم از دیگران بالا میرود و در من یکسری افکار مخرب و منفی شروع میکند به رشد کردن و مانع پیشرفت و حرکت من میشود؛ اما وادی سوم به عنوان یک قانون محکم تمامی این افکار منفی را پاک و بیان میکند که باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش، فکر نمیکند.
از کلمه باید استفاده شده یعنی هیچ راه دَررویی وجود ندارد، یعنی کاسه داغتر از آش نداریم، یعنی هیچکس دلش به اندازه خودمان برای ما نمیسوزد و آن کسی که باید به من کمک کند، خودم هستم. این نیست که بگویم هر مشکل و مسأله که وجود دارد شانس و تقدیر من است باید بسوزم و بسازم. برای رسیدن به حال خوش و آرامش بیشترین مسؤلیت برعهده خودمان است و باید دست از تفکرات غلط برداریم که دیگران باعث شدند که این مشکل برای من بوجود آید. من خودم این شرایط را بوجود آوردم و خودم هم باید حرکت کنم تا موفق شوم در غیر این صورت برای همیشه در آن جهنمی که درست کردهام، میمانم و آن روز هرگز نمیآید که کسی از راه برسد تا مشکلات من را حل کند.
در کنگره راهنما در اختیار من گذاشته شده است و راهنما راه درست و غلط را نشانم میدهد؛ ولی در نهایت این من هستم که انتخاب میکنم کدام مسیر را ادامه دهم. وادی سوم بیان میکند خود کرده را تدبیر هست! من به هر دلیل در یک وضعیت نابهسامان قرار گرفتم حال اگر دست روی دست بگذارم تا کسی کلیدی شود و درهای بسته زندگیم را باز کند سخت در اشتباه هستم و این را بدانیم که کلید در کسی در خانه من را باز نمیکند. ما خود نیک میدانیم که انسان اگر خود جستجو نکند، اگر با همه کاوشگران ماهر، همنشین باشد، به موضوع واقعی نمیرسد. در این جمله زیبا بیان میکند که اگر انسان خودش تلاش نکند، حرکت نکند راه درست را پیدا نخواهد کرد؛ پس بالاترین وظیفه بر عهده خودمان است. عقل سلیم حکم میکند که در مسیر درست قرار بگیریم و به آرامی شروع به حرکت کنیم تا کلید مسائل خودمان را پیدا کنیم که البته در این راه میتوانیم از افرادی که صلاحیت دارند مشورت بگیریم؛ اما تصمیم نهایی بر عهده خودمان است.
من قبل از کنگره در ناآگاهی زندگی میکردم حال که راه باز شده و زندگی کردن در آگاهی و آموزش را شروع کردهام برای اینکه در این راه بمانم باید نیروهای درون خودم را شناسایی کنم و نیروهای منفی و بازدارنده را هم بشناسم و همیشه باید حواسم باشد که شیطان به زیباترین شکل وارد افکار و اندیشه ما میشود و انجام دادن کارهای ضدارزشی را در یک لباس بسیار زیبا القاء میکند. اگر من خواسته قوی داشته باشم که مشکلاتم را حل کنم و در کنارش خودم را مجهز کنم به عقل، عشق و ایمان و همچنین آموزشهایی که در کنگره میگیرم و همه آنها را موبهمو اجرا کنم آن موقع هیچ قدرتی نمیتواند من را از مسیر خارج کند. وادی سوم من را با خودم و دنیای درونم آشنا کرد و به من یاد داد که به جای تکیه به دیگران به خودم، تواناییهای خودم تکیه کنم، امیدوار باشم و زندگی را زندگی کنم.

مرزبانان کشیک: همسفر مهتاب و مسافر محمود
تایپیست: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم)
عکاس: همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر آذر رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون سوم) خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی باباطاهر همدان
- تعداد بازدید از این مطلب :
153