جلسه ششم از دوره سیوهفتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ شعبه شیخبهایی با استادی همسفر سمیه، نگهبانی همسفر مرجان و دبیری همسفر مژگان با دستور جلسه «وادی سوم و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
از جناب مهندس حسین دژاکام که این بستر را برای ما فراهم نمودند تا بتوانیم خدمت کنیم و آموزش بگیریم؛ همچنین از ایجنت، مرزبانان و نگهبان جلسه که استادی این جلسه را به من واگذار نمودند و از راهنمای خود بسیار تا بسیار سپاسگزارم؛ امیدوارم در کنار شما عزیزان جلسه خوب و پرباری را داشته باشیم. دستور جلسه امروز «وادی سوم و تأثیر آن روی من» است. ما در کتاب «عشق؛ چهارده وادی برای رسیدن به خود»، چهارده وادی یا راه برای زندگی داریم؛ در وادی اول، جناب آقای مهندس، تفکر کردن را به ما آموزش میدهند تا ما بتوانیم درست تفکر کنیم. در وادی دوم، امید را در دل ما زنده کردهاند و فرمودند از بیهودگی و احساس بیهودگی خارج شویم. در وادی سوم با عنوان «باید دانست؛ هیچ موجودی به میزان خود انسان، به خویشتن خویش فکر نمیکند»، وادی با کلمه باید شروع شده و ترتیبی است بر اینکه اگر به عنوان یک همسفر هستیم باید دست به زانوی خود گذاشته و حرکت کنیم.
استاد امین دژاکام در مصاحبه اخیر بسیار زیبا فرمودند: «اگر مشکلی در سفر مسافر است، نگاهی به خود کنیم؛ اینکه خود همسفر چگونه حرکت کرده است». آیا ما درست حرکت کردهایم؟ در واقع خویشتن خویش، صور آشکار و پنهان ما را پیش چشم ما قرار می دهد؛ آیا من به عنوان یک همسفر توانستهام درست حرکت کنم تا در کنار مسافرم، بتوانم او را به رهایی برسانم؟ باید بدانیم هیچ کس بهتر از خودمان نمی تواند به ما کمک کند. در واقع این آموزشهایی که ما در کنگره یاد میگیریم، به ما کمک میکند تا ما بتوانیم گنج وجودی خود و آن چیزی را که در وجودمان است، پیدا کنیم.
من با مسافرم که صحبت میکردم ایشان میگفتند: قبل از ورود به کنگره، همه را در اعتیاد خود شریک میدانستم و در واقع فکر میکردم تقصیر دیگران است که این اتفاق افتاده یا عوامل طبیعی مثل فوت پدر یا چیزهای دیگر باعث شده که او به طرف اعتیاد برود؛ با آموزشهای کنگره متوجه شدم در واقع ریشه مشکلات در وجود خودم است و جناب آقای مهندس دژاکام خیلی زیبا آدرس هر فرد را به خودش میدهند؛ آدرس همسفر و مسافر را به خودشان میدهد تا متوجه شوند چه کسی و چه جریاناتی اتفاق افتاده است که در این مسیر بیایند.
آقای خدامی خیلی زیبا در مقاله خود فرمودند: اگر یک مسافر همین سه وادی اول، وادی تفکر، همین که من بیهوده نیستم و دست روی زانوی خود بگذارد و بلند شود؛ اگر این سه موضوع را خود مسافر درک کند، رها میشود؛ یعنی درست است که جهانبینی در کنار او قرار میگیرد ولی در واقع ما سه سفر را انجام میدهیم؛ سفر اول از مصرف مواد تا قطع آن، سفر دوم از قطع آن تا رسیدن به خود و سفر سوم از رسیدن به خود تا رسیدن به قدرت مطلق است؛ در واقع این همان رسیدن به خود است که اگر مسافر آن را در وادی سوم درک کند؛ میتواند رها شود. خیلی مهم است تا در این وادی تأکید کنیم که این اتفاق باید بیفتد.
در سیدی «روزنه موجودیت» هم بسیار زیبا میگوید: روزنهای است که در واقع انسان از جایی که انشعاب یافته، به جهت آن کار عظیم پا به جهان آفرینش گذاشته است؛ در واقع این حلقههای آفرینش باید از یک روزنه موجودیت عبور کند. به واسطه دانایی و آگاهی که از آموزشهای کنگره نشأت میگیرد و ما آن را دریافت میکنیم؛ در واقع با آموزشهای کنگره و جهانبینی که به آن رسیده باشیم و به کمک فرمان عقل، میتوانیم قدرت اختیار را در دست بگیریم؛ چیزی که مسافر به خاطر اعتیاد، سالها از آن دور بوده است و بعد از درمان، به دلیل به دست آوردن دوباره آن، در اختیارش قرار میگیرد؛ نوری از طرف خداوند به قلبش تابیده میشود و در واقع حس او قوی میشود و میتواند مشکلات خود را حل کند.
تجربهای که قبل از ورود به کنگره داشتم؛ در زمان دانشجویی در خوابگاه، یکی از دوستانم که خیلی ناامید بود؛ پیش من آمد و گفت: من از خانواده و دوستانم خیلی ناامید هستم. جملهای را که در آن لحظه به نظرم رسید، به او گفتم که مشکلات را رها کن، اینها همیشه هست، دلت برای خودت بسوزد و سعی کن هدف خود را مشخص کنی و به خاطر آن هدف که مدارج علمی است؛ قدم برداری. جالب بود که من فراموش کردم که این صحبت را قبل از امتحانات فوقلیسانس به ایشان گفته بودم؛ او نزد من آمد و گفت که یک رتبه عالی در دانشگاه تهران به دست آوردهام. گفت آن روز که من از صمیم قلب پیش تو گریه کردم و گفتی که دست بردار و دلت برای خودت بسوزد؛ یک امیدی در من ایجاد شد و حرکت کردم و این موفقیتهایی که به دست آوردم به خاطر این است که دلم برای خودم سوخت و حرکت کردم؛ این مسئله برای ما هم همین طور است؛ واقعاً آن کسی که نجات دهنده اصلی زندگی ما است، خود ما هستیم. چیزی که در درون ما باید شکل بگیرد و بتوانیم به آن عمل کنیم؛ همان چیزی است که از درون خود ما شروع میشود؛ انشاءالله عاقل باشیم و بتوانیم انجام دهیم و یک باغبان خوب باشیم؛ یک مجسمهساز نباشیم که زندگی را مثل یک خمیر بدانیم تا بتوانیم مسافرمان را به هر شکلی تغییر دهیم؛ بلکه یک باغبان باشیم تا از دور بتوانیم ببینیم و مثل یک گل هرس کنیم و از زیبایی آن زندگی لذت ببریم.

مرزبانان کشیک: همسفر صفورا و مسافر سینا
تایپ: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر مائده (لژیون بیستوسوم)،
همسفر طیبه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
ویراستار: همسفر مریم رهجوی راهنما زهره (لژیون پانزدهم)
عکس: همسفر فاطمهزهرا رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر پگاه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شیخبهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
257