English Version
This Site Is Available In English

سفر درون، شناخت خویشتن در مسیر درمان

سفر درون، شناخت خویشتن در مسیر درمان

جلسه سوم از دوره‌ هجدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی یحیی زارع به استادی دنور همسفر زهرا، نگهبانی همسفر اعظم و دبیری همسفر نیره با دستورجلسه «وادی سوم (باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی­‌کند) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۵ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را بسیار شاکر و سپاس‌گزارم که امروز، خدمت در این جایگاه نصیب من شد. از نگهبان جلسه نیز متشکرم که به من اجازه دادند امروز در این جایگاه خدمت کنم. خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما عزیزان هستم. حسی شبیه به کسی دارم که پس از سال‌ها به زادگاهش بازگشته؛ چراکه نخستین حضورم و آشنایی‌ام با کنگره ۶۰ در همین شعبه بود. یک سال این‌جا در محضر خانم راضیه عزیز، به‌عنوان رهجویی ایشان آموزش دیدم و پس از آن، مجبور شدم به شعبه‌ای دیگر بروم.

بسیار خوشحالم که هم‌لژیونی‌های آن سال‌ها که با هم آموزش می‌گرفتیم؛ اکنون با شال‌های زیبای راهنمایی و کمک‌راهنمایی در حال خدمت هستند و امروز انرژی بسیار خوبی از آن‌ها دریافت کردم. دستورجلسه امروز، وادی سوم است: «باید دانست که هیچ موجودی به‌اندازه‌ خود انسان، به خویشتن خویش کمک نمی‌کند.» به نظرمن، این وادی برای تمام ما که در آغاز سفر خود بودیم و تازه به کنگره آمده بودیم، مانند تلنگری بزرگ بود. چراکه در روزهای ابتدایی ورودمان به کنگره، تنها هدف‌مان درمان مسافران‌مان بود.

دوست داشتیم فقط مسافرمان رها شود و فراموش کرده بودیم که خود ما نیز چقدر نیاز به درمان و آموزش داریم و تا چه اندازه آسیب دیده‌ایم. خود من، در روز نخست ورودم به کنگره، اصلاً نمی‌خواستم بیایم؛ چون تصور می‌کردم که تمام مشکلات مربوط به مسافرم است. فکر می‌کردم که او باید درمان شود و این مسیر را به‌تنهایی طی کند. آن‌قدر درگیر منیت بودم و خودم را سرشار از دانایی می‌دانستم که حتی بنده‌ خدا هم نبودم.

اما وقتی وارد کنگره شدم، تازه متوجه شدم که چه‌قدر خودم مشکل دارم؛ چه‌قدر بسیاری از مسائل زندگی‌ام، ریشه در خودم دارند. همان‌جا بود که فهمیدم مسیر درست را یافته‌ام. درکنگره یاد گرفتم دوربین را به‌سمت خودم بچرخانم؛ خودم را بشناسم، مشکلاتم را پیدا کنم و زمانی‌که تمرکزم را بر خودم گذاشتم، توانستم مسافرم را رها کنم. تا وقتی که مسافرم را رها نکردم، نتوانستم بر رهایی خودم متمرکز شوم.

دروادی سوم آموختیم که اگر خودم به داد خودم نرسم؛ هیچ‌کس قرار نیست کاری برایم انجام دهد. خیلی وقت‌ها ممکن است تصور کنیم که اگر در خانه بنشینیم، دست روی دست بگذاریم، غصه بخوریم، یا فقط دعا و نماز بخوانیم و بگوییم خدایا کمکم کن، هیچ اتفاق و معجزه‌ای رخ نمی‌دهد. تنها کسی که می‌تواند من را نجات دهد، خودم هستم. من باید برخیزم، گام بردارم، تلاش کنم تا به آن‌چه می‌خواهم، دست یابم.

آقای مهندس همواره می‌فرمایند؛ باید حرکت و اقدام کنیم؛ وقتی در مسیر درست قرار بگیریم، آنگاه می‌توانیم انتظار یاری ازجانب نیروهای الهی داشته باشیم. دروادی سوم یاد گرفتم که هیچ‌کس جزخودم نمی‌تواند من را نجات دهد. زمانی‌که تصمیم گرفتم به کنگره بیایم، دو راه پیش رو داشتم: یکی اینکه فقط روی صندلی بنشینم، بی‌آن‌که فعالیتی داشته باشم، خدمتی کنم، سی‌دی بنویسم، یا به صحبت‌های راهنما گوش دهم؛ فقط بیایم و بروم و تنها هدفم درمان مسافرم باشد، در حالی‌که هیچ تلاشی برای تغییر خودم نکنم و درعوض؛ همه‌وقت درگیر این باشم که چرا مسافرم درست سفر نمی‌کند؟ چرا گریز می‌زند؟ چرا سی‌دی نمی‌نویسد؟ چرا به راهنمایش گوش نمی‌دهد؟

اما یادم رفته بود که چرا خودم این کارها را انجام نداده‌ام؟ چرا من درست سفر نکرده‌ام؟ چرا سی‌دی ننوشته‌ام؟ چرا به راهنمایم گوش نداده‌ام؟ چرا با بهانه‌های مختلف، جلسات را پیچانده‌ام؟ وقتی توانستم این گره‌های درونی را در خود بشناسم؛ وقتی فهمیدم بسیاری از مشکلات در درون من است و یکی‌یکی آن‌ها را باز کردم، آن‌گاه مسیر درست را پیدا کردم. همان‌جا تصمیم گرفتم که روی خودم تمرکز کنم، سفر کنم، سی‌دی بنویسم، فرمان‌بردار خوبی باشم و خدمت کنم.

هرکار کوچکی که از من برمی‌آمد؛ از میکروفون‌گردانی، مهمانداری، تا جمع‌آوری سبد قانون یازدهم به من حس و حال خوبی می‌داد و با حالی خوش به خانه برمی‌گشتم. وقتی این کارها را برای حال دل خودم انجام دادم، توانستم مسیر درمانم را بهتر پیدا کنم، سفر خوبی داشته باشم و بیش از پیش به درمان خودم توجه کنم، به‌جای آن‌که تماماً درگیر درمان مسافرم باشم.

تنها دراین صورت است که می‌توانم او را رها کنم و در رشدش سهیم باشم. یک همسفر دانا و آگاه، می‌تواند نقش بسیار مؤثری در سفر مسافرش ایفا کند. اگربتوانم مشکلات زندگی‌ام را بپذیرم و سختی‌ها را با جان و دل قبول کنم، نشان می‌دهد که وادی سوم را به‌خوبی آموخته‌ام. آقای مهندس در سی‌دی سختی‌ها می‌فرمایند: «سختی‌ها انسان را پخته‌تر و آزموده‌تر می‌کند.»

اگرمن با سختی‌ها روبه‌رو می‌شوم، به‌این دلیل است که توانایی‌اش را دارم تا نسخه‌ای بهتر از خودم ارائه دهم. می‌توانم خود را به درجه‌ بالاتری از انسانیت برسانم و از پس مشکلاتم بهتر برآیم. درس دیگری که از وادی سوم گرفتم این است که می‌توانم با دیگران مشورت کنم؛ اما تصمیم نهایی را باید خودم بگیرم. من باید به توانایی‌ها، استعدادها و نیروهای درونی‌ام ایمان داشته باشم؛ چراکه این‌ها عوامل مؤثری‌اند که به من کمک می‌کنند تا گام بردارم، تصمیم درست بگیرم و آن‌چه را در وادی اول آموخته‌ام، به عمل درآورم.

درنهایت؛ باید خودم تصمیم بگیرم و به این نتیجه برسم که اگر امروز در این جایگاه نشسته‌ام، دلیلش این است که به‌اندازه‌ کافی توانمند بوده‌ام، آن‌قدر نیرو در درونم بوده که خداوند کنگره را در مسیر زندگی‌ام قرار داده تا بتوانم نیروهای درونی‌ام را بشناسم، از آن‌ها استفاده کنم و در مسیر صراط مستقیم، خدمتگزار باشم، آموزش بگیرم و به دیگر انسان‌ها نیز خدمت کنم. امیدوارم بتوانم از این فرصت آموزش و خدمت به‌درستی بهره ببرم.

رهایی ۴۰ سی‌دی همسفر مریم و همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر راضیه


نفرات برتر آزمون شماره دو اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴


اهدا لوح سردار

مرزبانان کشیک: همسفرزهرا و مسافر مسلم
عکاس: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر بتول لژیون سوم
تایپ: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر فهیمه لژیون اول و همسفر فاطمه.خ رهجوی راهنما همسفر زهرا لژیون ششم
ویرایش: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر زهرا لژیون ششم
ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد یزد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .