جلسه نهم از دوره اول لژیون سردار همسفران نمایندگی بروجن با استادی مرزبان همسفر صغری، نگهبانی همسفر الهام و دبیری همسفر مرضیه با دستور جلسه «وادی سوم (باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۵ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۳۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که بار دیگر اجازه داد تا در کنگره و در لژیون سردار حضور داشته باشم. دستور جلسه در مورد وادی سوم است که این وادی با کلمه باید شروع شده است. آقای مهندس حسیندژاکام، در صحبتهای روز چهارشنبه فرمودند: ما نه بایستی داریم و نه شایدی و نه انشالله؛ این وادی با کلمه باید شروع شده است که اهمیت و ضرورت این موضوع را نشان میدهد. در مورد دستور جلسه اگر بخواهم صحبت کنم وقتی من به طبیعت نگاه میکنم میبینم تمام موجودات، گیاهان، حیوانات، جانوران همه و همه دارند کار خودشان را انجام میدهند و همیشه در تکاپو و تلاش هستند و این برای من انسان یک تلنگری میشود که من همیشه باید در تکاپو و حرکت و تلاش باشم و نباید آن را متوقف کنم؛ چون وقتی من سکون داشته باشم این باعث میشود که من روز به روز در تاریکی و در منجلاب فرو بروم؛ ولی اگر من خودم صبح که از خواب بیدار میشوم برای خودم برنامهریزی داشته و حرکت کنم این باعث میشود تا من روز به روز به طرف روشناییها بروم و بیشتر به خواستهها و هدفهای خودم برسم.
من قبل از کنگره مشکلات زیادی داشتم و وقتی مشکلی برای من پیش میآمد دیگران را مقصر میدانستم و میگفتم که شما باعث شدید این مشکلات برای من پیش بیاد؛ ولی با ورود به کنگره وقتی به وادی سوم رسیدم متوجه شدم که مشکلات همیشه در زندگی وجود دارد و من باید مسئولیت مشکلات خودم را بپذیرم و کسی نیست که اصلاً مشکلی نداشته باشد. این من هستم که باید دوربین را به سمت خودم بگیرم و این را بپذیرم که مشکلات هستند و من باید برای حل مشکلات تلاش و کوشش کنم.
در سیستم کنگره ما آموزشهای زیادی برای حل مشکلات میگیریم و همچنین میتوانیم از راهنماییهای راهنمایان استفاده کنیم؛ ولی در آخر تصمیم نهایی را خودمان بگیریم. من اگر بخواهم این دستور جلسه را به لژیون سردار ربط دهم من خودم قبلاً خیلی حسابگر بودم و با وجود اینکه برنامهریزی داشتم ولی همیشه مشکلات برایم پیش میآمد؛ یعنی فکر میکردم که با برنامهریزی مشکل مالی نخواهم داشت؛ ولی همیشه مشکل مالی برایم پیش میآمد تا اینکه با کنگره آشنا شدیم؛ من و مسافرم فکر میکردیم که پول چرک کف دست است؛ اما زمانی که آقای مهندس فرمودند پول مقدس است و باید پایههای مالی را محکم کنیم تا آن وقت بتوانیم به دیگران هم کمک کنیم ما هم در همین راستا حرکت کردیم و متوجه شدم اگر من این مشکلات مالی را حل کنم آن زمان میتوانم در راه صراط مستقیم پولم را خرج کنم و بهترین جایی هم که میتوانم پولم رو خرج کنم لژیون سردار است. انشاالله من بتوانم پهلوان شوم و نشان در بینشانی بگیرم و من باید برای رسیدن به این هدف، خواسته قوی داشته باشم و تلاش و کوشش کنم.
وقتی در وادی سوم کلمه باید را میبینم همیشه هر خواستهای و هدفی که در ذهن دارم میگویم باید به این خواسته و هدفم برسم. در نقطه تفکرم میگویم که باید پهلوان شوم؛ چون کمکهایی که کنگره به من و خانوادهام کرد و آرامش و آسایشی که الان در زندگی دارم به خاطر کمکهای رایگانی است که افرادی قبل از ما داشتهاند تا ما روی این صندلیها بنشینیم. مسافرم در کنگره رها شد و گرههای مشکلاتمان باز شد، الان هم نوبت من است تا عضو لژیون سردار باشم و از لحاظ مالی کمک کنم تا کنگره بتواند به اهدافش برسد و من هم سهم خیلی کوچکی در این لژیون داشته باشم و امیدوارم که بتوانیم در کنگره ماندگار باشیم، خدمت کنیم و آموزش بگیریم.

تایپیستها: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم)، همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول) عضو لژیون سردار
عکاس: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول) نگهبان سایت، عضو لژیون سردار
ویراستار و ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون سوم) دبیر سایت، عضو لژیون سردار
همسفران نمایندگی بروجن
- تعداد بازدید از این مطلب :
234