نهمین جلسه از دوره پنجاه و یکم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی البرز کرج به استادی همسفر تارا رهجوی راهنما همسفر فریبا، نگهبانی همسفر کبری و دبیری همسفر صدیقه با دستور جلسه «(وادی سوم (باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۵ خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کارکرد.
.jpeg)
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم برای این جایگاه خدمتی تا خدمت کنم و از تکتک شما عزیزان آموزش بگیرم. دستور جلسه «وادی سوم و تأثیر آن بر من» است و تلاش من بر این است که برداشت خودم را از این وادی بیان کنم. نویدی که این وادی به ما میدهد این است که اگر آموزههای آن را کاربردی کنیم در نهایت بهسلامتی، صلح، آرامش و آسایش خواهیم رسید. اولین چیزی که این وادی به ما آموزش میدهد این است که اگر مسئله یا مشکلی در مسیر زندگیمان به وجود میآید، فقط و فقط خود ما مسئول آن هستیم. زمانی که به کنگره آمدم، متوجه شدم اگر رنجی در زندگی من وجود دارد، من مسئول آن هستم. آن رنج، رنج من است و من در جایگاه حقی خود قرار گرفتهام همان جمله معروف کنگره که میگوید هر کس در هر جایگاهی است، عین عدالت است.
ما میتوانیم این جمله را به مسائل شخصی، خانوادگی و حتی کشوری بسط دهیم. برای مثال، حکومت هر کشور انعکاسی از خرد جمعی مردم آن کشور است؛ بنابراین اگر کسی به حکومت کشورش اعتراضی دارد در واقع به خرد و آگاهی خودش اعتراض کرده است. این جمله یعنی هر چیزی که در هستی وجود دارد در جایگاه حقی خود قرار دارد و این یعنی پذیرش. من رنجهای بزرگی را در خانواده متحمل شده بودم؛ اما زمانی که به کنگره آمدم راهنمایم به من گفت: رنجها لعنت خداوند نیستند، رنجها رحمت خداوند هستند اینها آمدهاند تا تو را بزرگ و متحول کنند هرچه فشار رنج بیشتر باشد، مانند پتانسیلی است که به سمت نور حرکت میکند. اگر بتوانی صبر کنی و درست را پس بدهی و آموزش ببینی، درونت پر از نور میشود.
قلبت شکافته میشود و این نور را میتوانی به دیگران ببخشی؛ درست مثل کاری که راهنماها برای ما انجام میدهند. اما اگر آن را حل نکنی، درونت تاریک میشود. من تازه معنای واقعی زندگی را فهمیدم و تازه متوجه شدم که جهان خاکی چیست و من انسان کاملی نیستم؛ اگر بودم اینجا نبودم. موضوع مهمی که پذیرش را به من آموخت و باعث شد تا رنجها و مسائل خود را بپذیرم، این بود که زمانی که به این جهان خاکی آمدی خودت پدر و مادرت را انتخاب کردی و خودت نقطهای که میخواستی در آن زندگی کنی را برگزیدی! اما من نمیدانستم بر چه اساسی این انتخاب را کردهام؛ چون آرشیو برایم بسته است و یادم نمیآید و ظرفیت دانستن و یادآوری زندگانی گذشتهام را ندارم. اما این ظرفیت در آقای مهندس ایجاد شد و این آگاهی را کسب کردند.
ایشان آن را از طریق سیدیها، کتابها و راهنمایان عزیز با ما به اشتراک گذاشتند. اکنون متوجه شدهام که انتخابهای من بر اساس آگاهیهایی است که در زندگی گذشتهام به دست آوردهام اینکه چقدر تلاش کردهام یا نکردهام همه در جایگاهی که اکنون دارم تأثیرگذار بودهاند. پس آنچه اکنون دارم نتیجه بذرهایی است که درگذشته کاشتهام و سالها آبیاریشان کردهام؛ بنابراین حق هیچگونه اعتراضی ندارم! به طور مثال شاید فکر کنم اگر خانواده بهتری داشتم الان ورزشکار حرفهای یا فردی با جایگاه اجتماعی بالاتری بودم. اما نه! خودم با آگاهی قبلی، این خانواده را انتخاب کردهام تا از مسیر رنج، به کمال برسم. این یعنی پذیرش؛ یعنی آب روی آتش. به طرز عجیبی وقتی پذیرش داشته باشی آرام میشوی. من اینها را یاد گرفتم، خودم را بخشیدم و به خودم گفتم تارا، حالا که انسان کاملی نیستی و ضعفهایی داری اشکالی ندارد همه همینطور هستند.
همه با رنجها دست وپنجه نرم میکنند، حتی یک نفر هم بدون رنج نیست. درک کرده بودم که بالاترین نقش در حل مسائل زندگیام بر عهده خودم است و با صبر و تفکر سالم، به حل آنها پرداختم. فکر من پیشازاین پوچ بود اما اینجا تفکر سالم را آموختم. قبلاً فقط تحمل میکردم و فکر میکردم صبر است؛ اما تحمل بدون رشد نتیجهاش تخریب است؛ بنابراین با صبر، تلاش و تفکر سالم باید در مسیر حل مسائل قدم برداشت. اما چگونه؟ کنگره میگوید من به تو کمک میکنم و واقعاً بهترین شرایط را برایمان فراهم کرده و بهترین راه درمان را در اختیار ما گذاشته است اما شرط آن، خواسته و تلاش در جهت آن خواسته است. ما باید از راهنمایان خود مشورت و کمک بگیریم اما نباید توقع داشته باشیم که آنها مسائل شخصی ما را حل کنند. کنگره مستقیماً مشکلات ما را حل نمیکند بلکه نگاه و بینش ما را نسبت به آن مسائل تغییر میدهد و تفکر پوچ ما را به تفکر سالم تبدیل میکند.
پس من باید با تلاش مداوم و تبدیل آموزشها به آگاهی، موانع را از سر راهم بردارم. آنگاه به نوید وادی سوم میرسیم سلامتی، صلح، آسایش و آرامش. نکتهای که در این وادی توجهم را جلب کرد، این بود که وقتی در این مسیر قرار میگیری نباید انتظار داشته باشی که همهچیز عالی و بینقص پیش برود خیر اینطور نیست. نیروهای منفی همیشه در حال فعالیتاند و درست در زمانی که رشد میکنی، به زیباترین شکل ممکن سر راهت ظاهر میشوند تا تو را از مسیر خارج کنند.تنها راه مقابله با این نیروها، هوشیاری و زندگی در زمان حال است، من بارها این نیروهای منفی را تجربه کردهام آنها آمدند تا من را از پا دربیاورند و حس و حال مرا خراب کنند اما چون کنگره به من آموزشهای لازم را داده بود موفق نشدند. شاید اذیت شدم؛ ولی از آن مرحله عبور کردم. من این هوشیاری را برای تکتک شما عزیزان آرزو دارم.
.jpeg)
رهایی ۳۰ سیدی همسفر زهرا و همسفر امالبنین رهجویان راهنما همسفر فاطمه (لژیون هشتم)
.jpeg)
اعلام نفرات برتر آزمون شماره ۲ از دوره پنجم
.jpeg)
مرزبان کشیک: همسفر فاطمه و مسافر علی
تایپیست: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون نوزدهم)
عکاس، ویراستاری و ارسال: همسفر مونا دبیر سایت
همسفران نمایندگی البرز کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
303