جلسه ششم از دوره پانزدهم جلسات سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی میرداماد به استادی دنور همسفر اعظم، نگهبانی پهلوان همسفر سحر و دبیری پهلوان همسفر نجمه با دستور جلسه «وادی سوم (باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۵ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که در این جایگاه قرار گرفتم تا از لژیون سردار و شما عزیزان آموزش بگیرم؛ همانطور که در عنوان وادی سوم بیان شده است: «باید دانست؛ هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند»، یعنی خودم را باور داشته باشم و بپذیرم که فقط خود من هستم که میتوانم به حال خودم کمک کنم.
تأثیر این وادی روی من این بود که متوجه شدم، کنگره مکانی است که در آن بسیار به ما آموزش داده میشود و اگر خودم تلاش نکنم، گوش شنوا و چشم بینا نداشته باشم؛ همینطور فرمانبردار نباشم به نتیجه و هدفی که مدنظرم هست نخواهم رسید.
هر مشکلی که در زندگی ما انسانها پیش میآید، مقصر اصلی خودمان هستیم و آن در وجود خود ماست و باید خودمان را از ناخالصیها پاک کنیم تا کمتر تحت نیروهای منفی و ضد ارزشها قرار بگیریم. میخواهم از تجربهام بگویم که این وادی بسیار به من کمک کرد. هر موقع هر کسی از من کمکی چه مالی و چه جسمی میخواست، نمیتوانستم نه بگویم و بدون هیچ تفکری هر کمکی از دستم برمیآمد، انجام میدادم و فقط خوشحال بودم که دیگران از دست من راضی بودند و فکر نمیکردم ممکن است، ضرر یا آسیبی به من وارد کند.
مسافرم همیشه میگفت: تا زمانی که خودت به فکر خودت نباشی، هیچکس به فکر تو نخواهد بود و تا زمانی که برای خودت احترام قائل نباشی، دیگران هم به تو احترام نخواهند گذاشت، حتی ما که خانوادهات هستیم و میگفتند: تکتک این وادیها برای ما نوشته شده است، زمانی که آموزش گرفتی سعی کن اجرا کنی به خصوص وادی سوم که بدانی چطور به خودت فکر کنی.
آن زمان من تازه وارد کنگره شدم و با اینکه وادی اول، یعنی وادی تفکر را کار کرده بودیم، من همچنان بدون تفکر کارهایی را انجام میدادم. وادی سوم را که گوش کردم و با آموزشهای راهنمای خوبم در هنگام کمک کردن به دیگران همه وظایف را به تنهایی به عهده نمیگرفتم و تقسیم کار میکردم، به این صورت هم خودم کمتر اذیت میشدم و در اثر این رفتار من، توقع اطرافیانم از من کمتر شد. متوجه شدم زمانی که خودم به فکر خودم باشم، دیگران هم به من احترام خواهند گذاشت.
من بعد از رها شدن مسافرم، وارد کنگره شدم و آن زمان به خوبی با لژیون سردار آشنایی نداشتم و زمانی که لوحهای سرداری و دنوری مسافرم را دیدم از مسافرم پرسیدم؛ اما چیزی متوجه نشدم و ناراحت بودم که این پول صرف عوض کردن خانه یا زندگی خودمان نشده است.
مسافرم گفتند: ما باید به فکر دنیا و آخرت خودمان باشیم و من با کمک کردن به جایی که در آنجا درمان شدم و به حال خوش رسیدم، کمترین کاری که از دستم بر آمده را انجام دادهام و این کمک کردن باور داشتن به خودم و اعتقادات خودم است.
خدا را شکر خودم کمکم با لژیون سردار آشنا شدم و سرداری خودم را اعلام کردم و برکات لژیون سردار به زندگی ما سرازیر شد و تمام آن کارهایی که دوست داشتم برای زندگیمان انجام دهیم خیلی خوب انجام شدند، اگر هزینهای که در لژیون سردار و در سبد قانون یازده پرداخت میکنیم، بدون هیچ چشم داشتی باشد، حتماً نتیجه شگفتانگیزی خواهیم دید.
از هر دستی بدهیم از همان دست چند برابرش قسمت و روزی ما میشود. اتفاقهای خوب، داشتن آرامش و حال خوش از برکات لژیون سردار است؛ پس اگر پرداختی هست؛ باید بدانیم که هم بار معنوی و هم بار مادی را همراه خواهد داشت. قدر این لحظات را بدانیم و با دلی پاک و قدمی محکم در این راه قدم برداریم تا به صلح و آرامش برسیم.صحبتهایم را با کلام حضرت علی به پایان میرسانم: «درد تو در دلت و درمان آن در خودت است؛ اما تو آن را نمیبینی.» انشاءالله که با تفکر درست بتوانیم همه مشکلاتمان را بپذیریم و آنها را حل کنیم تا به نتیجه دلخواهمان برسیم.
.jpg)

تایپیست: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون هشتم)
ویراستاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هجدهم)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر فریناز نگهبان سایت
نمایندگی همسفران میرداماد اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
629