جلسه چهاردهم از دوره دوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی بروجن به استادی راهنما همسفر سودابه، نگهبانی راهنما همسفر فرشته و دبیری همسفر زهره با دستور جلسه «وادی سوم (باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند) و تاثیر آن روی من» روز دوشنبه ۵ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
در کنگره میگویند هر دستور جلسه برای آن شخص است و این دستور جلسه برای من است و من جمله باید دانست را واقعاً فهمیدم و برای من اتفاق افتاد که هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند و من الان ۱۵ یا ۱۶ سال هست که در کنگره هستم و مسافرم به درمان نرسیدند؛ ولی حال خودم و بچههایم خوب هست و بچههای من در درس، موسیقی و ورزش عالی هستند چرا؟ زیرا باید دانستن را دانستم و حال من به حال مسافرم گره نخورده است، مسافر من زمانش که برسد حرکتش آغاز میشود کما اینکه دارد تلاش میکند هر سال هم که تلاش کرده یک چیزی به او اضافه شده و من تغییر را در ایشان دیدم؛ اما هنوز آن رهایی محقق نشده که قطعاً در زمانش محقق خواهد شد؛ اما خودم و حالم را به او گره نزدم. من میدانم که کنگره ۱۰۰درصد نیست؛ کنگره ۹۴ -۹۵ درصد هست و من جز آن چند درصدی هستم که رهایی برایشان اتفاق نیفتاده؛ ولی خودم را نباختم.
من ۱۱ سال خدمتگزار کنگره هستم و خداوند میداند که برای تفاخر نمیگویم،۳۱ نفر نشان راهنمایی را از لژیونی که من خدمت میکردم گرفتند، در شطرنج مدال آوردم، شنا را در کنگره حرفهای یاد گرفتم و خیلی راضی هستم، دارم موسیقی یاد میگیرم و با وجود مشکلاتم حال دلم خوب است؛ من معتقد هستم وقتی حال دلت خوب باشد مشکلاتت هم خوب حل میشود و برای من این اتفاق افتاده و اگر کسی من را نشناسد و این گونه من را قضاوت میکند که بیچاره ۱۶ سال که در کنگره هست و نتیجه نگرفته است؛ ولی من نتیجه گرفتم. بعد از ۱۱ سال خدمت، هنوز هم عاشق خدمت هستم و منتظر هستم که انشاءالله صلاح بدانند دوباره در کنگره خدمت کنم در هر شهری اصلاً برایم فرقی نمیکند. درس میخوانم و بچههایم مسیر خودشان را مستقل طی میکنند و اصلاً به من وابستگی ندارند. وقتی مسافرم سفرش را خراب کرد نمردم و درمانده نشدم؛ چون باید دانست را دانستم و من برای خودم زندگی میکنم؛ خودم باید به خودم فکر کنم و حرکت کنم و واقعاً برای من اتفاق افتاد و من باید تلاش کنم، حرکت کنم و این که به چه سرانجامی برسد دست خداوند هست، تا الان وظیفه من تلاش و خدمت بوده و اصلاً به این توجه نکنیم که رها شدم یا نه، همه در کنگره باید به این معتقد باشیم که باید تلاش کنیم و کاری به آخر و سرانجامش نداشته باشیم. در تمام امور دنیوی همین گونه است که موظف به انجام نیستیم و موظف به تلاشیم، باید تلاش کنیم و اینکه چه موقع رهایی محقق میشود، چه موقع شال میگیریم، چه موقع خدمت بعدی به من میدهند اصلاً مهم نیست و مهم این است که تلاش کنم. چرا تلاش و حرکت کنم؟ زیرا باید جاری باشم، نمیخواهم مرداب باشم، میخواهم نماد حرکت باشم، نمیخواهم نماد سکون و دلمردگی باشم. اصلاً هنر کنگره این هست که تو حرکت کنی، برای همین است که آقای مهندسحسیندژاکام میگویند: درس بخوانید، موسیقی یاد بگیرید، تلاش کنید و آموزش بگیرید، وقتی آموزش نمیگیرید دچار آلزایمر می شوید؛ چون که سلولهای مغزی مادام در حال آموزش چیزهای جدید هستند و در حال تلاش، میتوانی زندگی را بفهمی وقتی ایستادی و شروع کردی به گذشته نگاه کردن، حسرت و غصه خوردن تو را از زندگی دور نگه میدارد و مرگت در آن نقطه محقق میشود.
کنگره از من یک زن قوی ساخت؛ حرکت کردم، ادامه تحصیل دادم، در دانشگاه شروع به تدریس کردم، پروژه شخصی میگیرم و یک زن قوی هستم و وقتی دیگران من را میبینند از من انرژی میگیرند و حالم خوب است؛ چون قدرت درونی خودم را پیدا کردم و قدرت بیرونی که وابسته به همسر و شرایط زندگیم بود را قطع کردم و وابسته به قدرت درونی خودم شدم؛ برای همین حال دلم بد نمیشود و من قدر این صندلی را که روی آن نشستم را میدانم و باید بدانم که کجا آمدهام و کجا فراخوانده شدهام«ای که مرا خواندهای راه نشانم بده» و من این جمله را دائم با خودم تکرار میکنم و همیشه مسیر به من نشان داده شده است یعنی؛ به شو شود و قدرت آن میرسی؛ چون من در حال خوب شدن هستم و در حال تغییر هستم و خواسته من تبدیل شدن به انسان خوب و کامل هست. استاد امین میفرمایند: برای تغییر و سفر جهانبینی حداقل ۱۵ سال طول میکشد. البته نترسید خیلیها هم بودند که زودتر تغییر کردند و تلاش و خواسته من هست که قبول کنم چقدر سیاهی در وجودم دارم تا بتوانم حرکت کنم و به سمت سفیدی حرکت کنم تا سیاهیهای خودت را قبول نکنی، نپذیری و باور نکنی نمیتوانی به سفیدی تبدیل کنی. باید بدانم که اشتباه کردم و مسیر اشتباهی در زندگیم آمدهام و باید برگردم و اشتباهم را درست کنم و اگر نپذیرم هیچ وقت مشکلم حل نمیشود.

در ادامه جلسه امروز، کاندیدهای انتخابات نگهبانی که شرایط لازم را داشتند معرفی گردیدند و طبق آرا، همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر زهره به عنوان نگهبان دوره سوم کارگاههای آموزشی نمایندگی بروجن انتخاب گردید. ضمن عرض خداقوت خدمت نگهبان قبل، راهنما همسفر فرشته و دبیرانشان، برای همسفر راضیه و دبیرانشان دوران خدمتی پرباری را از خداوند خواستاریم.


مرزبانان کشیک: مرزبان همسفر زهرا و مسافر مهدی
تایپیستها: همسفر فردوس رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم) و همسفر فرخنده رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)
عکاس، ویراستاری و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بروجن
- تعداد بازدید از این مطلب :
279