نهمین جلسه از دوره سوم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی گوجان با استادی مرزبان همسفر مریم، نگهبانی همسفر صوفیه ودبیری همسفر بتول با دستور جلسه"وادی سوم (باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند) و تاثیر آن روی من" روز دوشنبه ۵ خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۳۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
وادی اول و دوم را پشت سر گذاشتم و بارها این دو وادی را خواندم، اگر میخواهم، وارد چرخه درمان کنگره۶۰ بشوم و به تعادل برسم؛ باید اول تفکر کنم، یک تفکر درست و اصولی که راه به عقب نداشته باشد. درست فکر کردن را قبل از هر اقدامی سرلوحه کارهایم قرار بدهم. در وادی دوم یک نقطه امیدی در من بوجود میآید که بیهوده خلق نشدم و به فلسفه وجودی و حیات خود احترام بگذارم. من به هیچ نیستم؛ حتی اگر خودم برای خودم ارزشی قائل نباشم. در وادی سوم به من گفته میشود؛ باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. وادی سوم، این پیام را به من میدهد که باید زندگی تازهای را شروع کنم. در ابتدای وادی از کلمه باید استفاده کرده است؛ یعنی جهان هستی بر مبنای تصادف به وجود نیامده است، قانونی محکم و اصولی بر آن حکمفرما است؛حتی اگر من راضی باشم و یا راضی نباشم، زندگی جاری است و باید ادامه داد.
در صورتی من در این مسیر، موفقیت کسب میکنم که به این موضوع اصلی برسم که هیچ کس غیر از خودم به خودم نمیتواند، فکر کند؛ فقط خودم در وهله اول باید به خودم کمک کنم و به فکر خودم باشم تا بتوانم به نتیجه مطلوب دست پیدا کنم. به نظر من یکی از دلایل مهم موفقیت کنگره۶۰ در راه درمان همین وادی سوم است که باعث شده در افراد اعتماد به نفس بوجود بیاید و از تواناییهای خود افراد برای درمان آنها استفاده بکند. بارها در کتابها و نوشتارهای کنگره۶۰ خوانده بودم که کنگره درمانگر ندارد و راهنما دارد، شخص باید خودش بخواهد، درمان شود، تلاش و کوشش کند و راهنما؛ فقط راه را نشان میدهد و بیشترین بار مسئولیت بر عهده خود فرد است. شخص خودش در مقام مدیریت درمان و زندگی خود قرار میگیرد. از دیگران مشورت میگیرد؛ ولی تصمیم گیری نهایی بر عهده خودش است.
اگر بخواهم، این وادی را به لژیون سردار ربط بدهم با سخنی از آقای مهندس شروع میکنم که میفرماید: «گاوی که نان گدایی بخورد، زمین را شخم نمیزند.» یعنی اینکه اعضای کنگره باید، خودشان به این تفکر برسند و این سیستم را راهبری کنند و بیشترین نقش و مسئولیت بر عهده خودشان است. آقای مهندس حسین دژاکام به سفر اولیها اجازه ورود به لژیون سردار را نمیدهد؛ چون باید تمام انرژی، نیرو و توان یک سفراولی برای درمان و رهایی از اعتیاد باشد؛ پس من در سفر اول وظیفه دارم، حداقل نسبت به سبد قانون یازدهم بیتفاوت نباشم. اوایل ورودم به کنگره انداختن مبلغ ناچیز در سبد برایم کار راحتی نبود؛ ولی با آگاهی و شناختی که در کنگره پیدا کردم، متوجه شدم که باید باز پرداخت خدماتی که به من ارائه شده را بپردازم، تا به حال خوش برسم و این حال خوش و آرامش نسبی، اگر بخواهم ادامه دار باشد، رسیدن تنها کافی نیست؛ باید رفتن و رفتن باشد.
در سفر اول با کمک کردن به سبد و در سفر دوم با روش DST و پلهپله در لژیون سردار، دنوری، پهلوانی وسپس نشان در بینشانی حرکت کنم. اگر هر سال هم عضو لژیون سردار میشوم، حداقل یک تغییر کوچک در بخشش خودم ایجاد کنم؛ چون باز شدن هر یک از گرههای وجودی من، علاوه بر آموزش و آگاهی با بخشش و شکرگزاری حاصل میشود. خواه ناخواه وقتی در این مسیر قرار میگیریم، نیروهای منفی بیکار نمینشینند و به اشکال مختلف؛ مثل مشکل مالی، ترس از خالی شدن حساب سر راه من قرار میگیرند؛ ولی اگر من به این باور برسم که مهمترین اهداف لژیون سردار کمک به من همسفر است با شرکت در این لژیون به خودم خدمت میکنم و دیگران به کمک من هیچ احتیاجی ندارند. در پایان وادی سوم میگوید؛ کلیه سختیهای زندگی را باید با دل و جان بپذیرم و در این راه ناامید نشوم؛ زیرا بزرگترین گناه ناامیدی است.

مرزبان کشیک: همسفر سمیه و مسافر خالد
تایپیست: رابط خبری لژیون سردار، راهنما همسفر مریم
عکاس: مرزبان خبری، همسفر سمیه
ویراستاری وارسال: همسفر فاطمه، رهجوی راهنما همسفر فرزانه، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گوجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
141